دریغ و درد
کو داوری که شعله زند بر طلسم سرد
کوبم به روی بی بی چشم سیاه تو
تک خال شعر مرا
گویم ‚ کدام یک ؟
این چشمهای تو
این شعرهای من
دریغ و درد
کو داوری که شعله زند بر طلسم سرد
کوبم به روی بی بی چشم سیاه تو
تک خال شعر مرا
گویم ‚ کدام یک ؟
این چشمهای تو
این شعرهای من
نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا
ما زاده قضا و قضا مادر همهست
چون کودکان دوان شدهایم از پی قضا
ما شیر از او خوریم و همه در پیش پریم
گر شرق و غرب تازد ور جانب سما
طبل سفر ز دست قدم در سفر نهیم
در حفظ و در حمایت و در عصمت خدا
در شهر و در بیابان همراه آن مهیم
ای جان غلام و بنده آن ماه خوش لقا
از شبنم عشق خاك آدم گل شد
صد فتنه و عشق در جهان حاصل شد
صد نشتر عشق بر رگ روح زدند
يك قطره از آن چكيد ونامش دل شد
ديشب صداي تيشه از بيستون نيامد
شايد به خواب شيرين فرها رفته باشد
حزين لاهيجي
خدا يا منم الان دارم پست ميدم؟![]()
اين نصفه شبي بازم ويرايش كردم..........
ديگه واقعا شب خوش
Last edited by Payan; 10-07-2007 at 03:05.
دررو به عشق دینی تا شاهدان ببینی
پرنور کرده از رخ آفاق آسمان را
بخشد بت نهانی هر پیر را جوانی
زان آشیان جانی اینست ارغوان را
خامش کنی وگر نی بیرون شوم از این جا
کز شومی زبانت میپوشد او دهان را
Last edited by Asalbanoo; 10-07-2007 at 03:08.
ای نازنين پسر تو چه مذهب گرفتهای
کت خون ما حلالتر از شير مادر است
چون نقش غم ز دور ببينی شراب خواه
تشخيص کردهايم و مداوا مقرر است
شب خوش
مژگان ادرس این خانومه که اواتور هست رو نداری؟
تا فسرده نشوی همچو جماد
هم در آن آتش بگداز میا
بشنو آواز روانها ز عدم
چو عدم هیچ به آواز میا
راز کواز دهد راز نماند
مده آواز تو ای راز میا
-
سلام ممد جان .. نه ندارم البته متقاصی هم زیاده
می بینم که به اواتاره خانوم توجه کردی
اي بلبل خوش سخن چه شيرين نفسي
ترسم هوا و پاي بند هوسي
ترسم كه به ياران عزيزت نرسي
كز دست و زبان خويشتن در قفسي
يك سال نقش فاصله هامان سكوت بود
شايد براي حرف زدن از عشق زود بود
اي كاش قفل سخت سكوت تو ميشكست
يا در نگاه سرد تو خورشيد مي نشست
من موج خسته بودم و تو ساحلم شدي
با يك نگاه ساكن شهر دلم شدي
اكنون ولي به ساحل باور رسيده ام
ديگر گذشت فصل و به آخر رسيده ام
آري كوير تشنه به باران نمي رسد
اين قصه تا ابد به پايان نمي رسد...
...
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
الان كه خلوت است مشاعره مي كنيم
!!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)