تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 119 از 312 اولاول ... 1969109115116117118119120121122123129169219 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,181 به 1,190 از 3117

نام تاپيک: اسرار ماوراء

  1. #1181
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    44

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط darab
    دوست عزیز،
    من نمی‌دانم که آیا کتابهای کاستاندا را خوانده‌اید یا نه، ولی حسب درخواست شما می‌گویم:
    استفاده از انوار دیگر و رسیدن به آگاهی برتر در اثر همسویی، توسط قصد انجام می‌شود.. برای استفاده از قصد که در اختیار همیشگی انسان است، متوقف کردن دنیای سالک توسط خودش ضروری و شرط اولیه است.. استفاده نکردن از ذهن در مفاهیم خارج از ابعاد نسبی، و باز کردن چشم روح بر روی آن، همان آگاهی، باعث توقف دنیای سالک و دیدن دنیاهای جدید و موازی همین دنیا می‌شود..
    -/
    ممنون، آره خوندم ولي نفهميدم چه چيزي را بايد بكار گيرم.

  2. #1182
    در آغاز فعالیت darab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    12

    پيش فرض

    یک نجاری کارش رو خیلی خوب بلد بود و مهارت داشت، ولی توی دکانش تقریبا حبس بود، چرا که مستقیما با مشتری‌هایش در ارتباط نبود. بلکه یک آدمی که خوش بر و رو و متظاهر و خوش لباس که زبان چرب و نرمی هم داشت، با مشتریها طرف بود..
    نجار هر روز صبح سر کار میامد و دلال بهش میگفت چی باید درست کنه و دستمزدش هم چقدره.. اون هم به این وضعیت عادت کرده بود، چرا که چند سال قبل بد جور مستاصل شده بود و این دلال با آوردن مشتری بهش کمک کرده بود.. و اون هم این پیشنهاد رو بهش داده بود که اگر براش مشتری بیاره پورسانت میگیره.. دلال هم خیلی از این پیشنهاد خوشش اومد و .. امروز دیگه اون دلال تقریبا صاحبکار بود... ته دکان نجاری دری بود که نجار از اونجا میرفت خونه خودش و زن و بچه‌هاش..
    نجار خیلی چیزا دوست داشت درست کنه.. ولی عایدیش اونقدر کم بود که فرصت نمیکرد.. تمام روز کار میکرد و کار میکرد و اصلا زمانی باقی نمی‌موند که به خودش و ایده‌هایی که داشت برسه.. میخواست یه دست میز ناهارخوری به سبک مثلا لویی شانزدهم بسازه که .. ارزشش فقط برای دل خودش بود و اصلا به فروشش فکر نمیکرد.. ولی حیف که وقتی نداشت..

    به نظرت مشکل کجاست؟
    - مشکل حرفه نجاریست؟ با چوب و اره و میخ و چکش سر و کار داشتن مشکله؟
    - مشکل خود نجاره؟ چون به دنبال آسایش خود و خانواده‌اش، فقط نجاری رو میشناسه و نمیخواد مردمداری و ارتباط یاد بگیره؟
    - مشکل دلال و کارجور کنش که تقریبا صاحبکارش شده هست؟ چون اگر اون نبود بالاخره نجار شاید در اثر اجبار با مردم ارتباط برقرار میکرد؟
    - شاید هم مشکل سر ایده‌هایش بوده؟ یا اینکه خونش پشت مغازش هست؟ یا شایدم اشکال از مغازه‌اش هست؟
    - شایدم اگر نجاره تو خیال خودش شروع کنه به ارتباط با مردم.. یک روز بتونه این کار رو بکنه؟

    منتظرم..

    -/

  3. #1183
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    10

    پيش فرض

    اين يك خواب نيست!
    اگه حوصلشو داشتيد بخونيدو كمكم كنيد.
    شب قدر بود دير به مسجد محل رفتم شلوغ و بزرگ و پر از جمعيت حياط هم پر بود بچه ها توي كوچه هاي اطراف داشتند بازي ميكردند انگار نه انگار از نصف شب گذشته و من وسط مسجد نشسته بودم و از جوشن لذت ميبردم نمي دانم شايد فقط باهاش فاز گرفته بودم ولي بيشتر به فكر رفتم واقعا من چقدر در عمق وجودم ايمان بله ايمان داشتم به هر چه كه ميكردم!!
    چند سالي ميگذشت از زماني كه از انبوه بحث هاي فلسفي وجود يا عدم خدا خودم رو با اين نتيجه نمي دونم شايدم بهونه كنده بودم كه خدارو با عقل نميشه اثبات يا رد كرد و فقط بر پايه احساسي كه داشتم قبولش كردم به عنوان يه ماورا!!!
    اما اين ها بحث ديگري بود اسلام! دين! همه اينها مي تونست همونقدر كه باشه نباشه من 4-5 سال پيش مكه بودم ديدم كه ميتونه باشه اما اطمينان … ايمان!!!!
    و اينكه اگر هست همين است كه ما داريم ….
    نمي دونم چرا بلند شدم از لاي جمعيت رد شدمو از مسجد رفتم بيرون ولي هر كاري كردم نتونستن برم خونه چند باري تو كو چه هاي اطراف مسجد دورش چرخيدم وآرام برگشتم به مسجد گوشه اي از حياط روي زمين نشستم و به حال خودم شايد به ناداني .. حيرانيم شاي؛د نمي دانم براي چه آرام گريستم….
    نمي دونم لابد مردمي كه اون اطراف ميديدنم فكر ميكردن مثلا چه آدميه اين ديگه بابا !نمي دونستن كه گريه ام از شدت ايمان نيست از ضعفشه…
    تا صداي دوستي قديمي كه معلوم نبود اصلا اونجا چي كار ميكرد و منو چه جوري اون گوشه گير اورده بود منو به خودم آورد كه مسعود تويي…
    وقتي برگشتم خونه بي اينكه قرآني سر گرفته باشم فقط خواستم كه خدا قلبم رو مطمئن كنه و تكليفم رو روشن…
    و امشب باز شب قدره… و من نمي دونم باز چرا اينجام شايد در اسرار ماورا دنبال ماورايم ميگردم…
    و آري به گمانم من امشب آمده ام اينجا تا شما كمكم كنيد دوستان ماورايي من!!!!كه عجيب راه را گم كرده ام!

  4. #1184
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    44

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط darab
    یک نجاری
    منتظرم..
    -/
    مشكل؟ يه لحظه:ممممممم.....
    بنظر مياد براي اين نجار نظرات ديگران(نون آور بودن، آسايش داشتن و ...) مهمتر از حرف دلش(يا چيزهاييه كه دوست داره)، مثلا اينكه نون آور خونه باشه خيلي مهمتر تا اينكه بخاطر دل خودش يه ميزه خيلي قشنگ بسازه، حتي مي ترسه از اينكه خودش بره تو كوچه و شهر و ... دنبال مشتري باشه و حاضر ميشه ديگران (دلال) رابط اون با دنياي اطرافش باشند، فكر مي كنه: زن و بچه و پول يعني تمام زندگي و نمي فهمه كه اين در حقيقت اونه كه با زبان چرب و نرمش مردم رو راضي مي كنه و نه دلال و نمي فهمه كه اگه خودش دنبال مشتري بره جاي اينكه پول به دلال بده مي تونه با اوون پول پس اندازي كلي زندگيش راحت تر باشه و به آرزوهاش برسه. آره بنظرم نجار متوجه نيست .
    ولي سعي مي كنم بيشتر بهش فك كنم،
    Last edited by elected; 17-10-2006 at 12:37.

  5. #1185
    پروفشنال online-amir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    انگلیس
    پست ها
    833

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط masoud_p30
    اين يك خواب نيست!
    اگه حوصلشو داشتيد بخونيدو كمكم كنيد.
    شب قدر بود دير به مسجد محل رفتم شلوغ و بزرگ و پر از جمعيت حياط هم پر بود بچه ها توي كوچه هاي اطراف داشتند بازي ميكردند انگار نه انگار از نصف شب گذشته و من وسط مسجد نشسته بودم و از جوشن لذت ميبردم نمي دانم شايد فقط باهاش فاز گرفته بودم ولي بيشتر به فكر رفتم واقعا من چقدر در عمق وجودم ايمان بله ايمان داشتم به هر چه كه ميكردم!!
    چند سالي ميگذشت از زماني كه از انبوه بحث هاي فلسفي وجود يا عدم خدا خودم رو با اين نتيجه نمي دونم شايدم بهونه كنده بودم كه خدارو با عقل نميشه اثبات يا رد كرد و فقط بر پايه احساسي كه داشتم قبولش كردم به عنوان يه ماورا!!!
    اما اين ها بحث ديگري بود اسلام! دين! همه اينها مي تونست همونقدر كه باشه نباشه من 4-5 سال پيش مكه بودم ديدم كه ميتونه باشه اما اطمينان … ايمان!!!!
    و اينكه اگر هست همين است كه ما داريم ….
    نمي دونم چرا بلند شدم از لاي جمعيت رد شدمو از مسجد رفتم بيرون ولي هر كاري كردم نتونستن برم خونه چند باري تو كو چه هاي اطراف مسجد دورش چرخيدم وآرام برگشتم به مسجد گوشه اي از حياط روي زمين نشستم و به حال خودم شايد به ناداني .. حيرانيم شاي؛د نمي دانم براي چه آرام گريستم….
    نمي دونم لابد مردمي كه اون اطراف ميديدنم فكر ميكردن مثلا چه آدميه اين ديگه بابا !نمي دونستن كه گريه ام از شدت ايمان نيست از ضعفشه…
    تا صداي دوستي قديمي كه معلوم نبود اصلا اونجا چي كار ميكرد و منو چه جوري اون گوشه گير اورده بود منو به خودم آورد كه مسعود تويي…
    وقتي برگشتم خونه بي اينكه قرآني سر گرفته باشم فقط خواستم كه خدا قلبم رو مطمئن كنه و تكليفم رو روشن…
    و امشب باز شب قدره… و من نمي دونم باز چرا اينجام شايد در اسرار ماورا دنبال ماورايم ميگردم…
    و آري به گمانم من امشب آمده ام اينجا تا شما كمكم كنيد دوستان ماورايي من!!!!كه عجيب راه را گم كرده ام!

    توخودت راه پيدا كردي! راه از ما مي پرسي؟! بهتر از اين چي مي خواي! پيداش كردي! خوب نگاه كن... .

  6. #1186
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    1

    پيش فرض

    سلام
    من مي گم كه خدارو وقتي پيدا مي كني كه در جستجويش نيستي

  7. #1187
    در آغاز فعالیت darab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    12

    پيش فرض

    خب درست حدس زدید،

    میتوانی نجار را روح بدانی و دلال را ذهن،
    یا نجار را ذهن بدانی و دلال را هویت غلط و مجازی و وجودش را در اثر کنش معیوب ذهن بدانی..

    به هر حال نجار خودش مورد دارد وگرنه چوب و تیر و تخته و میخ و اره و .. ابزار کار اویند..
    همینطور است که تمرین هم جزو کنشی است که به این وسیله قصد خود را جدی‌تر، و صیقلی‌تر و شسته رفته‌تر به کائنات اعلام می‌کنیم.

    اگر قرار بود که فقط با کوچکترین نیت‌ها ، همان ابتدا آرزوهای انسان برآورده شود که هم دنیا به هم می‌ریخت هم نفس تکامل انسان زیر سوال می‌رفت.. چرا که مثلا شاید به زودی پشیمان می‌شد، و بعد از خدا می‌خواست جبران کند و یا.. خب تامل و برآورد اوضاع نسبی، و تسلیم و توجه و خلوص قلب برای تماس با موارد غیرنسبی، باعث بهتر قصد کردن می‌شود و این قصد خام برای پالایش و پختگی و به ثمر نشستن، طی زمانی نامعلوم و وابسته به مرتبه وجود، منتظر یکپارچگی صاحبش است.. که شاید این را به تمرین و ممارست و صبر و یقین و .. تاویل نماییم.

    -/

  8. #1188
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    44

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط masoud_p30
    دوستان
    تو مقطع تحصيلي قبليم، از رشته ام بدم ميومد ولي وقتي مي رفتم تو كلاس درس يا كتاب و جزوه رو باز مي كردم، همه چيز يادم مي رفت، حتي بد اومدن از درس و فقط درس ياد م يگرفتم، فقط درس و درس چون از كتاب و درس خوندن خيلي خوشم مي اومد. نتيجه اين شد: با اينكه از اون رشته خوشم نميومد، شاگرد اولي، ورود به مقطع بالاتر و .... رو به همراه داشت. تو مقطع جديد از روز اول به فكر مقطع بالاتر بودم و نشد!! مي دوني چرا: چون به فكر مقطع بالاتر بودم! بنابراين بايد نمره خوب يگرفتم، بايد زور مي زدم در نتيجه مثل قديما درس نمي خوندم. و اينطوري بود فهميدم كه در وهله اول مسايل نزديك مهمه و نه نتايج دور. در وهله اول شناخت خود، زندگي، اشيا دوروبر حوادث و ... مهمه و احساس مي كنم با اين روند وقتي آدم چشماشو باز كنه مي بينه كه مقطع بعدي (خداشناسي) پيش چشماشه، داره چشمك مي زنه.

  9. #1189
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    44

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط darab
    که شاید این را به تمرین و ممارست و صبر و یقین و .. تاویل نماییم. -/
    ممنونم، تقريبا گرفتم ولي فك كنم براي هضمش بايد خوب بهش فك كنم.

  10. #1190
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    430

    پيش فرض

    سلام به دوستان
    مرسدس جان
    من سيع كردم سه راه مراقبه ي شما رو انجام بدم راه دومش خيلي سخت من فقط افكارمو مشاهده مي كنم ولي بعضي وقتي قاطي مي كنم به قول معروف مي زنه به سرم نمي فهمم چه كار مي كنم چه كار كنم كه اين جور نشه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •