البته واضحه که مشروب خوردن در کشور ما به دلیل محدودیت تبدیل به مست کردن و ... شده ( در برخی موارد). اما تعریف دائم الخمر با کسانی که تفریحی مشروب می خوردن خیلی متفاوته مثل فردی که روزی دو سه نخ سیگار بکشه تا فردی که معتاد کامل باشه! مشروب در کشور ما بیشتر مسئله شرعی هست وگرنه در خارج از این هفتاد میلیون خیلی ها مشروب می خورن و خیلی ها هم باهاشون ازدواج می کنن و هیچ دلیل واضحی هم بر ناموفق ازدواجشون نیست. در ایران هم کسی در حد خودش مشروب می خوره نمی تونیم براش حکم صادر کنیم به درد زندگی و آینده نمی خوره.
به نظر من این واژه پاک بودن در کمپ های ترک اعتیاد معنا پیدا می کنه. بله بنده هم جوونایی رو می شناسم (روی سخنم با همه نیست) که از این جهات خیلی پاکن هزار و یک ادعای عرفی و مذهبی هم دارند. اما تفکراتشون بوی تعفن می ده. در خلوت تفکراتشون کارهایی رو انجام می دن که ناپاک! ها در واقع انجام نمی دن.
دوباره شد حکایت گرم موی گربه زیر بارون مونده و چشم چپ سگ نابالغ و پر دم مرغ در حال مرگ و 8 قاشق خاک قبرستان رو که با هم مخلوط کنیم معجزه میشه! شانس در همین حد دخالت داره در این موضوع. البته برای کسانی که مطلقاً تجربه کافی در این زمینه ها نداشتند یا تجربیات صحیحی نداشتند همه چیز رو به شانس و اقبال واگذار می کنند. در ازدواج سنتی کاملا قبول دارم که خیلی به شانس بستگی داره چون شناخت واقعی تا حد زیادی کم میشه.
گاهی آدم ها خودشون فکر می کنند که در شرایط ایده آل اخلاقی و فکری قرار دارند چون اصولاً شرایط ایده آل فکری و اخلاقی وجود خارجی نداره و هر کس برای خودش میسازه! صفات خوب رو شاید بشه گفت اما در مورد طرز تفکر نه! ایشون در طرز تفکر ایده آل قرار دارند تا چه حد این طرز تفکر وادارشون کرده تحصیلات داشته باشند؟ تا چه حد برای استقلال مالیشون تلاش کردند؟ اینطور که شما می گید فقط نشستند گوشه خونه و تفحص و تفکر کردن!
خب در این صورت دو حالت وجود داره یا شما اونقدر خودتون رو ارتقا ندادید که جانب یک دختر خوب مورد توجه قرار بگیرید. یا کلاً برخوردی با دخترها نداشتید و این صحبت ها رو شنیدید و نقل قول می کنید و یا دخترانی که به شما نزدیک بودند چنین ویژگیهایی داشتند که باز باید به خودتون رجوع کنید چون شاید خیلی ها موافق باشن که مردی که از خیلی جهات به دانش و بینش لازم و زندگی خوبی رسیده اینطور از سر جهالت در مورد نه تنها دخترها در مورد هیچ انسانی اجازه اظهار نظر به خودش نمیده.
یکجا عنوان کردید در این روزگار بی شوهری اما از یک طرف دیگه ما اسمش رو میذاریم دوران ارتقاء سطح دخترها و کم شدن مورد مناسب و در شان برای ازدواج
این جملات بیشتر به درد شعرهای پایان سال دوران مدرسه میخوره، در دوران امروز این طرز تفکر کاملاً بچه گانه است.
بعد شوهر دقیقا چی هست و چه کاری انجام میده؟؟؟؟!!!! که باید گیرش بیاریم؟ تحصلات عالیه ست؟ شغل مناسبه؟ چیه؟ هیچ کدوم از این ها نیست. دختر موفق بدون شوهر ارزش خیلی خیلی خیلی بیشتری داره تا دختری که در زندگی شخصی ( تحصیلی - کاری - تفکر ) خودش به جایی نرسیده و شوهر داره. شما اگر دختر می شدید مورد خوبی برای ازدواج با خودتون بودید. امیدوارم چنین فردی رو پیدا کنید

+
نه توقع باید پایین بیاد نه بالا بره هر توقعی بهتره که با هم شان خودش ازدواج کنه تا شباهت ها بیشتر باشه و شناخت بهتری پیدا شه.