اين باسه خالمه:
يك روز جاتون خالي با شوهرم و چندتا از بر و بچز رفته بوديم كله صبحي كله پاچه خوري .
بعدش من اومدم خونه و شوهره رفت دنبال كارش . حدوداي ساعت 10 زنگ زدم بهش كه ناهار چي مي خوري درست كنم؟
اونم گفت : جات خالي صبحي رفته بودم كله پاچه خوردم . اصلا گرسنه نيستم .
منم ديدم كه اصلا يادش نيست كه با خودم رفته گفتم " خب با كيا رفته بودي ؟ "
اونم داشت ميشمرد : " فلاني و فلاني و فلاني . اِ اِ تو هم كه بودي !!
آي مزه داشت تا چند روز هي بهش مي خنديدم .