مي خور كه عاشقي نه به كسب است و اختيار
اين موهبت رسيد ز ميراث فطرتم
مي خور كه عاشقي نه به كسب است و اختيار
اين موهبت رسيد ز ميراث فطرتم
من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم؛
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم؛
بر لب کلبه ی محصور وجود،
من در این خلوت خاموش سکوت،
اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم،
تک و تنها ...
به خدا می شکنم... می شکنم !!!!
...
مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاست مشكل نشيند
===================
و يا:
منم كه بي تو نفس مي كشم زهي خجلت
مگر تو عفو كني ورنه چيست عذر گناه
ز دوستان تو آموخت در طريقت مهر
سپيده دم كه صبا چاك زد شعار سياه
Dianella
ماشاالله دو تا دوتا شعر ميگي ؟![]()
ولي خوب شد
چون من ديگه د چيزي بلد نيستم![]()
هنگام سپيدهدم خروس سحری / دانی که چرا همی کند نوحه گری
سلامنوشته شده توسط Mahmoud66
گفتم شايد اوليه تكراري باشه![]()
![]()
اينم ادامه:
ياد باد آن كو به قصد خون ما
عهد را بشكست و پيمان نيز هم
دوستان در پرده مي گويم سخن
گفته خواهد شد به دستان نيز هم
چون سر آمد دولت شبهاي وصل
بگذرد ايام هجران نيز هم
هر دو عالم يك فروغ روي اوست
گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
...
دو تا تاپيك موازي ؟؟؟؟؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مافيا جان كجاي ؟؟؟
مدير متفرقه , بيا اينجا مديريت بكن ديگه![]()
من
پنجره.......
و ردپاي هميشگي يك نگاه
و ابري كه هميشه بي موقع گريه اش مي گيرد.
دي در گذار بود و نظر سوي ما نكرد
بيچاره دل كه هيچ نديد از گذار عمر
انديشه از محيط فنا نيست هر كه را
بر نقطه ي دهان تو باشد مدار عمر
راز سربسته ما بين که به دستان گفتند
هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
کندم قصد دل ريش به آزار دگر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)