تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 118 از 934 اولاول ... 1868108114115116117118119120121122128168218618 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,171 به 1,180 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1171
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آرامش دهنده شب های بی قراری من ،
    سایه رقص تو ، در سو سوی نور شمع های نیمه سوخته است
    و کرشمه های عابد فریب تو ،
    که بس زیبا و مُحرک است ، برای احساس خفته من
    خنده های مکرر تو ،
    دِرو می کند ، ایمانم را
    اذان است ، همه در حال دعا و فقط من ،
    منتظر غرق شدن در هیاهوی نفس های تو ....
    تلالو سیم اندام لخت تو ، چشم را می نوازد
    و دل را بشارت می دهد به تجربه ای از جنس رویا ...
    هجوم نفس های تو ، بر باد می دهد تمام بود و نبود من را
    و من را در آغوش تو به رقص در می آورد
    ای آرامش دهنده شب های بی قراری ،
    ما در آرامشیم و فقط نگاه
    گوینده و شنونده بین من و توست
    زمان فراموش می شود
    شمع ها طاقت این همه گرما را ندارند ، ذوب می شوند
    اتاق در تاریکی مطلق فرو می رود
    و همچنان ما در آغوش همیم

    این شب تا ابد می ماند

  2. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #1172
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی نگاهی تو را مسخ می کند
    و تمامت را می گیرد
    جز فکر کاشتن بوسه ای بر لب
    و به دست آوردن دلی که دلت را تسخیر کرده
    چیزی در خودت نمی بینی ،
    حسرت نوازش چهره ای که بر تو لبخند می زند
    تو را به مرز دیوانگی می کشاند ...

    وقتی سر انگشتانت حرف می زنند
    و لب ها غرق در بوسه های مکرراند ...
    یک آن شک می کنی
    که شاید این عشق باشد ...
    شاید ...

  4. #1173
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از پشت پنجره ی بخار گرفته ،
    رقص مستانه ی تو را دید می زنم
    باران بازیچهء سر انگشتانت
    می چرخد به اشاره تو ...
    و مردمک چشمانم
    خسته از این همه فاصله
    در پس هر پلک ،
    تو را در آغوش می کشد ...
    لبات ، پذیرای بوسه های مکرر باران است
    و چشمانت خیره به سمت بی قراری من
    بی صدا ، بی صدای ات را هم آواز می شوم
    از پشت پنجره ی بخار گرفته ،
    به سمت چشمانت به پرواز در می آیم
    شاید باران جایش را با من عوض کند
    من برقصم ، تو برقصانی و باران فقط ببارد ...

  5. #1174
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نمي گم...!

    نمی گم که رو زمین عاشقترینم


    نمی گم برای تو من بهترینم


    نمی گم که ثروت دنیا رو دارم


    نمی گم که قدرت خدا رو دارم


    نمی گم که خورشید وماه برات می ارم


    نمی گم ستاره تو شبات می ارم


    نمی گم قصری از طلا می سازم


    نمی گم پلی ازلاله ها می سازم


    نمی گم با بودنم غم دیگه مُرده


    نمی گم خدا تو رو به من سپرده



    من مي گم...!


    من می گم معنی عشق من تو هستی


    من می گمتنها امید من تو هستی


    من می گم یک قلب پاک و ساده دارم


    نمی گم برای تو هر چی که دارم


    من می گم مهرو وفا برات می آرم


    من می گم تا جون دارم برات می سازم


    من می گم با جون ودل برات می سازم


    من می گم غم اگه داری با تو هستم


    من می گم تنها با عشقت زنده هستم


    من مي گم كه خيلي دوستت دارم عزیزم


  6. #1175
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تو شیرین ترین خاطره ای هستی که تا ابد بر صفحه ی دلم
    نقش بستی و مهربان ترین هدیه خداوند به من
    چرا که چشمان عاشقت لحظه به لحظه
    این حقیقت زیبا را ابراز می کند
    زیباترین گل های دنیا را در یک دسته
    مناسب ترین واژه های مهربانی را در یک کتاب و
    قشنگ ترین ماهی های جهان را در یک آکواریوم بزرگ
    تنها نثار مهربانی چون تو می کنم
    عزیزم یک دنیا عشق و محبت خالصانه مرا بپذیر


  7. #1176
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    همراز لحظه های دل تنگیم
    خنده های گرم و دلنشین تو را بر لبانت می خواهم
    تقدیم به تو که یادت در فکرم و عطر تو
    در میان لحظه های زندگیم ماندگار است
    از خدا می خواهم ذره ذره وجودم را فدای وجودت کند
    بهترین صدای زندگی من تپش قلب توست

  8. #1177
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    مرا با لباس عشق در خاک گذارید
    تا بفهمد
    تا اخرین لحظه ی زندگی رنگ عشق او به تن داشتم
    چشمان مرا باز گذارید
    تا در یابد
    چشم به راه نگاه زیبای او بودم
    تا لحظه مرگ
    دستان مرا باز گذارید
    تا ببیند
    تا آخرین نفس
    تشنه آغوش گرم او بودم

  9. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1178
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    به شما نمی رسم من که شما خود بهشتی
    چی بگم واژه نمونده، همه رو شما نوشتی
    من خاکی تو زمینم، شما اوج آسمونی
    بباری تو قصه می گن، شما خیلی مهربونی
    گلای سرخ تو باغچه، گلای آبی گلدون
    همیشه کنارتونن، بهارا می شن یه مهمون
    دریاها اشک نگاتون، باغا عطر گیسواتون
    به کویر می گم چی داری، می گه گرمای صداتون
    غمتون زرده مث برگ که پاییز رفتُ رهاش کرد
    مث عاشقی که یارش، دس به دامن خودش کرد
    چشاتون مث ستاره، همونی که بی قراره
    مث اون شهاب پر نور که یه دم آروم نداره
    همه مهتاب، همه بارون، همه عطرای گلابدون
    همه زیبایی دنیا، کمه پیش ابروهاتون
    دو تا اطلسی، یه گلدون، پیش هم می شن دو مهمون
    بعد چند روز دو تا عاشق، دو تا آشنا و دو هم خون
    اینم از معجزه هاتون، سبز، مث رنگ چشاتون
    ساده مثل خودِ بارون، پرغرور مث صداتون
    ببینید بازم کم آوردم، واژه قشنگ شمائید
    من خاکی چی بخونم، وقتی که شما خدائید

  11. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1179
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    گفته بودی چرا محو تماشای منی
    انچنان که مژه برهم نزنی
    مژه بر هم نزنم تازدستم نرود
    ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی

  13. #1180
    داره خودمونی میشه Enter_The_Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    هر كجا هستم باشم، به درك
    پست ها
    191

    پيش فرض

    عشق لالایی بارون تو شباست
    نم نم بارون پشت شیشه هاست
    لحظه ی شبنم و برگ گل یاس
    لحظه ی رهایی پرنده هاست

    تو خود عشقی که همزاد منی
    تو سکوت من و فریاد منی

    تو خود عشقی که شوق موندنی
    غم تلخ و گنگ شعرای منی
    وقتی دنیا درد بی حرفی داره
    تویی که فریاد دردای منی

    تو خود عشقی که همزاد منی
    تو سکوت من و فریاد منی

    دستای تو خورشید و نشون می دن
    چشمای بسته مو بیدار می کنن
    صدای بال پرنده رو لبات
    تو گوشام دوباره تکرار می کنن

    زندگی وقتی که بیزاری باشه
    روز و شبهاش همه تکراری باشه
    شاید عشق برای بعضی عاشقا
    لحظه ی بزرگ بیداری باشه

    عشق لالایی بارون تو شباست
    نم نم بارون پشت شیشه هاست
    لحظه ی عزیز با تو بودنه
    آخرین پناه موندن منه

    تو خود عشقی که همزاد منی
    تو سکوت من و فریاد منی

    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •