یه حوض و چند تا ماهی
خسته سوز و سرما
بازم بکار تو دست من بهارو
بازم بیا نون بده ماهیارو
یه حوض و چند تا ماهی
خسته سوز و سرما
بازم بکار تو دست من بهارو
بازم بیا نون بده ماهیارو
Last edited by hamid_hitman47; 08-07-2007 at 19:46.
و عيش نهان چيست کار بیبنياد
زديم بر صف رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر ياد مکن
که فکر هيچ مهندس چنين گره نگشادبود
یا حق
Last edited by mohammad99; 08-07-2007 at 19:57.
دوش چه خورده ای دلا.. راست بگو نهان مکن
چون خمشانه بی گنه.. سر به اسمان نکن
(ببخشید من این شعر را نمی دونم ماله کیه و کاملشو هم می خوام.. اگر کسی می دونه ممنون می شم اسم شاعر و کامل شعر را بذاره)
محمد جان دادا شوخی می کنم باهات
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
سلام مژگان خانوم:
شعر از مولوی هست صبر کنی برات میزارم
محمد. چی داشتین تو تفریحتون؟
Last edited by sise; 08-07-2007 at 19:50.
راهیم راهیه جایی كه پر از زمزمه باشه
اونجا خوشبختی یه دنیا
قد سهمه همه باشه
همچون قمر سلطان شب عصیان درو عصیان رب
علمش رهایش را سبب بندهش عجم همچون عرب
اندر خلاف او ندب وندر رضای او بقا
عالی حسامش سر درو خورشید درین را نور وضو
بدخواه او مملوک شو سر حقایق زو شنو
مرسی جلال جان لطف بزرگی می کنی
وای...اگه فردا بیاد باز تو نباشی
میخوام داد بزنم از این جدایی
دیگه مردم...دیگه مردم
چه قدر تو بی وفایی...
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم میکشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
حافظ
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)