۱. بازده ماندافزار بهداشتی
۴. تفکیک و تخمین مواد مصرفی و برآورد هزینهها (احجام و تعداد) (برآورد مقدار متریال مصرفی)
به جای پرورنده بگیم قادر به تامین حیات قشنگتره... نه؟
۱. بازده ماندافزار بهداشتی
۴. تفکیک و تخمین مواد مصرفی و برآورد هزینهها (احجام و تعداد) (برآورد مقدار متریال مصرفی)
به جای پرورنده بگیم قادر به تامین حیات قشنگتره... نه؟
fall shy همون fall short نیست؟ به معنای ناکام ماندن و کم آوردن... کنایه از عدم موفقیت... به یه استاندارد خاصی نرسیدن... fall shy of target مثلا..
( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )if something falls short of a particular level or standard, it does not reach it
سلام. معنی دقیق اینارو کسی میدونه
conventionally ( معنی این میشه طبق آیین ؟ مرسوم ؟ یه معنی بهتر کسی نداره واسه این کلمه ؟ )
none taken
you get veto power
wrapped up
out long
tied down
pull through
we had a run-in
leave of absence
سلام
fall که به معنی به حالتی درآمدن و تبدیل شدن هست. shy to sth هم به معنی کم داشتن یا کمتر از اندازه بودن هست.
پس میشه: (اون مدلهایی که گفته) نسبت به اعداد گفته شده کم میاورند یا کمتر هستند.
خوب منم همینو گفتم... شما یه سری به تاپیک زیر بزن:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که نگفتم شما غلط گفتید. فقط خواستم توضیح بدم.![]()
Conventionally: طبق آیین، مطابق قرارداد، مطابق احادیث، نقلا، تواترا
None taken: وقتی که شما بابت حرفی که زدی از یکی عذرخواهی میکنی (!No offense = البته ببخشیدها! ناراحت نشین یه وقت! قصد و غرضی ندارم... توهین نباشه!...) طرف هم اگه به دل نگرفته باشه، میگه none taken... به هیچ وجه! خواهش میکنم... به دل نگرفتم...
You get veto power: منظور این یکیو نفهمیدم...
Wrapped up: بستهبندی شده، جمع و جور شده، (قضیه، موضوع، مشکل) حل و فصل شده، تمام شده، به نتیجه رسیده، خاتمه یافته، خلاصه شده، گزارش شده...
Out long: عبارت نیست... باید قبل و بعدش باشه... جملهاشو بذار...
Tied down: (از هر لحاظ، فیزیکی، معنوی و آزادی و...) دست و بال بسته
Pull through: در تنگنا کمک یافتن، در سختی به کسی کمک کردن، در وضع خطرناکی انجام وظیفه کردن
We had a run-in: با هم حرفمون شد... با هم مجادله کردیم...
Leave of absence: مرخصی، اجازهی غیبت
خیلی ممنون خیلی خوب بود
فقط در مورد Pull through دقیق نمیدونم کدومش تو جمله پایین معنی میده
I should have know you'd pull through
سلام.
البته شکل صحیح جمله اینطوری میشه :
I should have known you'd pull through
میگه که " میبایس میدونستم که تو از پسش بر میای "
بهترین آرزوها..
سلام. آره ممنون اون n رو جا انداختم
پس میشه به عبارتی گفت pull through کلا به معنی از پس کاری بر اومدنه ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)