زندگي مثل يه ديكته اس هي مي نويسيم،
هي غلط مي نويسيم،
هي پاك مي كنيم دوباره هي مي نويسيم،
هي پاك مي كنيم غافل از اينكه عزرائيل داد ميزنه: برگه ها بالا
خداحافظ تا فردا.
زندگي مثل يه ديكته اس هي مي نويسيم،
هي غلط مي نويسيم،
هي پاك مي كنيم دوباره هي مي نويسيم،
هي پاك مي كنيم غافل از اينكه عزرائيل داد ميزنه: برگه ها بالا
خداحافظ تا فردا.
الهی سینه ای ده آتش افروز
درآن سینه دلی وان دل همه سوز
Last edited by salutedoky; 07-07-2007 at 15:11.
زشادی های سبز با تو بودن
برایم شاخه ای بی برگ و بر ماند
تو رفتی و ندانستی که بی تو
خیالت تا ابد در قلب و سر ماند
در مذهب طريقت خامی نشان کفر است
آری طريق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بينی بیمعرفت نشينی
يک نکتهات بگويم خود را مبين که رستی
یار این طایفه خانه برانداز مباش
ازتوحیف است به این طایفه دمساز مباش
شاعری دوره گردم و آزاد
هر چه قیدم همی زند بر باد
موی جم شد سپید در پی دوست
مسجد و دیر و یا خراب آباد
دمي از پرده بيرون آي، باري
كه كلي پرده صبرم دريدي
هم از لطف تو بگشايد مرا كار
كه جمله بستگيها را كليدي
نخستم برگزيدي از دو عالم
چو طفلي در برم ميپروريدي
يا رب آينه حسن تو چه جوهر دارد
كه درو آه مرا قوت تاثير نبود
درده به ياد حاتم طی جام يک منی
تا نامه سياه بخيلان کنيم طی
زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
بيرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
در ضمیرت اگر این گل ندمیدست هنوز
عطر جان پرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزیدت هنوز
دانه ها را باید از نو کاشت
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)