هواخواه توام جانا و ميدانم که ميداني
که هم ناديده ميبيني و هم ننوشته ميخواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا خصوص اسرار پنهاني
هواخواه توام جانا و ميدانم که ميداني
که هم ناديده ميبيني و هم ننوشته ميخواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا خصوص اسرار پنهاني
سلام محمد جان ظهر شما هم بخير.
هرز دستي را نگير وقتي قصد شكستن قلبش را داري
هرگز نگو براي هميشه وقتي مي دوني جدا مي شي
درباره احساسات سخن نگو اگر واقا وجود ندارد
هرگز به چشماني نگاه نكن وقتي قصد دروغ گفتن داري
هرگز سلامي نده وقتي مي دوني خداحافظي در ذهنته!
هر دو عالم يك فروغ روي اوست
گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
حافظ
همین جوری پشت سر هم پست بدید
اصلا پست قبلی هم رو نخونید.خب
از بهار باید ادیت شه
فكر كنم چند تا شعر همزمان ارصال شدند كه اين عصبانيتي نداره
Last edited by 68vahid68; 07-07-2007 at 14:29.
بیخیال. از این موارد زیاد پیش میاد. با اجازه من ادامه میدم:
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
ديگه يار نمي خوام
وقتيكه مي بيني عشق دوروغه
چراغش بي فروغه
آخه وقتي كه وفا نيست
عشقو عاشقي چيست؟؟؟
توانگرا دل درویش خود به دست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند (تکراری؟؟)
دلي گفت: كه آخر چه بود حاصل من؟
عشق فرمود: تا چه بگويد اين دل من!
عقل ناليد: كجا حل شود اين مشكل من؟
مرگ خنديد: در اين خانهي ويرانهي من!
من زياد شعرهايي كه ميگم يادم نمياد ببخشيد.
ناز بر من کن که نازت می کشم تا زنده ام
نیم جانی هست و می آید نیاز از من هنوز
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)