تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1150 از 2734 اولاول ... 15065010501100114011461147114811491150115111521153115411601200125016502150 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11,491 به 11,500 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #11491
    کاربر فعال انجمن دات نت عــــلی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    زیر سایه عرش الهی
    پست ها
    2,335

    پيش فرض

    توي ساحل روي شنها قايقي به گل نشسته
    يكي با چشماي گريون گوشه اي تنها نشسته
    نگاه پر اضطرابش به افق به بينهايت
    ساكته اما تو قلبش داره يك دنيا شكايت
    توچشاش حلقه اشكه توي قلبش غم دنيا
    منتظر به راه ياره تا بياد امروز و فردا
    باورش نميشه عشقش همه دنياش زير آبه
    تنها مونده توي ساحل زندگي براش عذابه
    Last edited by عــــلی; 06-07-2007 at 23:16.

  2. #11492
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    همه گاه بی تو ماندن سخت آزارم میدهد
    و من با ظرفی کهنه
    یاد و خاطرات با تو بودن را آب می دهم
    باور تلخ نبودنت تاوان کدامین گناه بود که من باید پس بدهم؟
    آخر به من هم بگو ...!!!
    طاقتم زرد شد ، پس چرا گیاه آمدنت نمی روید؟
    دلم می خواهد بدانم خیال تلخ جاده های آفتابی دلم را بی رهگذر گذاشت
    و مرا در انتظار بهار و پاییز نشانده...!!!

  3. #11493
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
    درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

    تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
    که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

  4. #11494
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    داستان من و تو ، افسانه ء قشنگي است.
    يک افسانه قشنگ ، پايان قشنگي دارد؛ يا ندارد؟ يادم نيست.
    زمان ، حافظه اش خوب است ؛ مطمئنم مي داند.
    برايش صبر مي کنم ، تا افسانه ء قشنگمان را به پايان برساند.
    مي داني،
    من مي دانم- هر چه که پيش آيد -
    هر کسي هر روز هر جايي داستان من و تو را بخواند ،
    به خودش خواهد گفت :
    داستان من و تو ، افسانه ء قشنگي است.


    اینم شعری که یکی از بچه ها تو انجمن ادبیات گذاشته بود و به نظرم خیلی قشنگه

  5. #11495
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    تو را به زهر شیرین خوانم ای عشق
    که نامی خوش تر از اینت ندانم
    وگر هر لحظه رنگ تازه گیری
    به غیر از زهر شیرینت نخوانم
    Last edited by rsz1368; 06-07-2007 at 23:31.

  6. #11496
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض


    در انتظار تو. به كه بايد پناه برد
    وقتي كه پلك پنجره‌ها وا نمي‌شود
    اين آسمان شب‌زده اين لحظه‌هاي تار
    در غيبت حضور تو فردا نمي‌شود
    بغضي كه راه حنجره‌ام را گرفته است
    جز با حضور چشم تو دريا نمي‌شود


    اینم شعری که یکی از بچه ها تو انجمن ادبیات گذاشته بود و به نظرم خیلی قشنگه
    منتها مشکلش اینه که اگه زیر هم نمینوشت هیچ فرقی با نثر نمیکنه!

  7. #11497
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض

    .در اعماق سکوت خود٬
    . تو را جانانه می بينم
    . به دور شمع شبهايم٬
    . تو را پروانه می بينم
    . تو ای خاتون شعر من٬
    . من رنجيده را درياب
    . سرود پوچ دنيا را..
    ....
    .

  8. #11498
    آخر فروم باز Payan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    شهر تو...
    پست ها
    1,376

    پيش فرض

    از آن روزي كه عالم را نهادند
    به هر كس هرچه لايق بود دادند


    مجددا جميعا سلام


    هميشه بهار عزيز ممنون ان شا ا...هميشه بهار و هميشه پيروز و هميشه سلامت و هميشه موفق باشي

  9. #11499
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    درنگاه هریک
    چنبره ی ساکت بی حسی پرهولی ست
    همچنان ماری افسرده زسرمای زمستانی .
    وای ،
    وای اگرسربردارند .
    پدرانشان درمزرعه دارند دیانت می کارند .
    ونگاه هریک
    - فواره ای از حیرت ،
    برشده تا دل افلاک –
    گوئیا می گوید :
    - (( ابرها ، این همه ابر ، این همه ابر ،
    آخر از چیست که امسال نمی بارند ؟ ... ))




    یعنی چی اقا جلال ؟ متوجه نشدم

  10. #11500
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
    خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

    بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
    که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند


    منظورم اینه که قشنگه اما بیشتر شبیه نثره تا شعر.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •