وئرمه مک دل دلبرین گیئسوسونا
سیغمایا عاشیقلرین ناموسونا
سر فدادیر فیتنه ی جادوسونا
جان داها قوربان کمان ابروسونا
نسیمی
وئرمه مک دل دلبرین گیئسوسونا
سیغمایا عاشیقلرین ناموسونا
سر فدادیر فیتنه ی جادوسونا
جان داها قوربان کمان ابروسونا
نسیمی
آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن
توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن
اسب در ميدان رسوايي جهانم مردوار
بيش ازين در خانه نتوان گوي و چوگان باختن
سعدی
نونو دلم از درد کهن ایمن نیست
و آن درد دلم که دیدهای ساکن نیست
میجویم بوی عافیت لیکن نیست
آسایشم آرزوست این ممکن نیست
خاقانی
تا چه کند با رخ تو دود دل من
آينه داني که تاب آه ندارد
شوخي نرگس نگر که پيش تو بشکفت
چشم دريده ادب نگاه ندارد
حافظ
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست
خاقانی
تا دل مسکين من در کار تست
آرزوي جان من ديدار تست
جان و دل در کار تو کردم فدا
کار من اين بود ديگر کار تست
انوری
تا مرغ-دل آشفته ی اول مو اولدو
قمری کیمی کاری-باری،کو-کو اولدو
بس کی گئجه گؤندؤز دئدی هی هی،هو هو
یاهو کیمی مجموع بدنی "هو"اولدو
حکیم نباتی
واي از دست تو، اي شيوهي عاشقکش ِ جانان
که تو فرمانِ قضا بودي و تغيير نکردي
مشکل از گير ِتو جان در برم اي ناصح ِعاقل
که تو در حلقهي زنجير ِجنون گير نکردي
عشق همدست به تقدير شد و کار مرا ساخت
برو اي عقل که کاري تو به تدبير نکردي
شهریار
یاران جهان را همه از که تا مه
دیدیم به تحقیق در این دیه از ده
با همدگر اختلاط چون بند قبا
دارند ولی نیند خال ز گره
خاقانی
هر سحر ناله و زاري کنم پيش صبا
تا ز من پيغامي آرد بر سر کوي شما
باد ميپيمايم و بر باد عمري ميدهم
ورنه بر خاک در تو ره کجا يابد صبا؟
چون ندارم همدمي، با باد ميگويم سخن
چون نيابم مرهمي، از باد ميجويم شفا
فخرالدین عراقی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)