تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 114 از 137 اولاول ... 1464104110111112113114115116117118124 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,131 به 1,140 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #1131
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    کلاغ به همه می گفت که جان می دهم برای جوجه هایم! کلاغهای باغستان از این بابت همیشه او را می ستودند. مگر کسی جرات می کرد دانه ارزنی را از منقار جوجه ها به یغما ببرد! روزی بر حسب اتفاق روباه تسلط یافت بر کلاغ و جوجه هایش. روباه دو انتخاب پیش روی کلاغ مادر گذاشت: یکی از جوجه ها یا خود کلاغ مادر. کلاغ گفت اگر خودش خورده شود همه بچه ها بی سرپرست می شوند. پس بهتر که یکی از دست برود تا همه. روباه جوجه ای را برداشت و برد. ماجرا چندین بار تکرار شد و هر بار کلاغ با همان دلیل و منطق قبل یکی از جوجه ها را به روباه می داد. روزی رسید که دیگر جوجه کلاغی نمانده بود! آن روز بود که همه کلاغ را آنطور که بود شناختند

  2. 3 کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1132
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض نزدیکتر بیا

    عاطفه های بی قراری را دور کن و کمی نزدیکتر بیا.
    بگذار تو را از آسمان بچینم و خاطرات بی تو بودن را به نسیم بسپارم.
    بگذار عطر دل انگیز یادت را کنار خوشه های اقاقیا بیاویزم٬
    تا به حرمت تمام لحظاتی که به یادت بودم٬ به یادم آوری.
    خیالم را از ذهنت دور نکن. چشمانت را کمی با نگاهم آشنا کن.
    لبخندهایت را به صبح من بسپار و مرا از تردیدهای شب جدا کن.
    بیا و کمی با من مهربان باش. بیا و قطره ای از عطر نفسهایت را به یاسهای من ببخش.
    بیا و اگر مرا به شب می سپاری، ستاره های شب را با خود نبر.
    اگر به میهمانی روز می کشانی ام، ابرها را به خلوتمان دعوت نکن.
    خیال مرا با خوابهایت پیوند بزن و لحظه هایت را از خیال من بارور ساز.
    بگذار روی نفسهایت قدم بزنم تا کمی باران عشق، روی تردید شانه های احساست ببارد.
    کمی سکون به تشنج نگاهت ببخش. فاصله ها را بردار. کمی نزدیکتر بیا!
    بیا و با نسترنهایی حرف بزن که لحن شیرین ستاره ها٬ در کلامشان موج می زند.

  4. 3 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1133
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض

    چه غریبانه میگریست آن شب بی تو تکه ابری که سکوت وجودم رو فهمید


    و چه غریبانه خندیدم آن روز که بی تو مرگم را فهمیدم

  6. 4 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1134
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    زندگی
    بدون تو
    سالهاست
    بر وفق مراد
    ...
    می گذرد


    نغمه دانش....

  8. #1135
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض

    گاه آرزو میکنم … کاش هرگز نمیدیدمت تا امروز غم ندیدنت را بخورم!
    کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد، تا امروز چشمان من به آن لحظه بهانه بگیرند و اشک بریزند،
    کاش حرفهای دلم را به تو نگفته بودم ، تا امروز به خودم نگویم:
    ” آخه اون که میدونست. . . “

  9. 2 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1136
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    ای کاش! میشد بغض در گلو مانده ام می ترکید و شبنم های خشکیده و یخ زده چشمانم بار دیگر جاری می شد و از التهاب درونی ام می کاهید.
    ای کاش! می توانستم تمامی دردهایم را التهام دهم.
    ای کاش! می توانستم به رویا هایم رنگ حقیقت دهم.
    ای کاش! می توانستم ندای ندامتم را به گوش همگان برسانم.
    ای کاش! می توانستم بر پهنه بی کران این ابی ارام سبکبال پرگشایم.
    ای کاش! می توانستم خوب باشم.
    ای کاش! می توانستم انچه را که می خواستم اثبات کنم.
    ای کاش! می توانستم ،ای کاش می توانستم،...ولی افسوس، ولی افسوس که نتوانستم تمامی کاش هایم را به حقیقت محض پیوند دهم و امروز تمامی این کاش ها بر قلبم سنگینی می کند.

  11. #1137
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض

    باز باران،بي ترانــه
    گريه هاي بي بهانه
    ميخورد بر سقف قلبم
    باورت شـــايـد نباشــــد
    خسته است اين قلب "تنگم"

  12. 3 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1138
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض يادش بخير....

    هرگاه دفتر محبت را ورق زدي
    هرگاه زير پايت خش‌خش برگ‌ها را احساس كردي
    هرگاه در ميان ستارگان آسمان تك ستاره خاموش ديدي
    براي يك بار در گوشه‌اي از ذهن خود نه به زبان بلكه از ته قلب خود
    بگو: يادش بخير....

  14. این کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #1139
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض

    در پی آن نگاه های بلند
    حسرتی ماند و
    آه های بلند

  16. این کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #1140
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض تا پروانه شدن راهی نیست!!!

    سوار این ثانیه ها که شدی روشن شدم . بلند شدم و قد کشیدم و پشت کردم به تمام لحظه های خاکستری . در امتداد این تاریکی آنجا که لبخندهای تو رویایی کودکانه مینمود چه بی ریا رسیدی و اتفاق آفتابیت چه سخاوتمندانه روی دقایقم سایه انداخت . برای نگاه من که عادتی جز مرور تصویرهای چروک خورده نداشت چشمهای تو چه دریچه نابی است تا لمس همه ی زیباییها . ای همیشه بارانی، نزول تو چه لطافتی به همراه داشت که باز خنکای خدا را روی پوسته ی پوسیده ام احساس میکنم . من با لبخندهای تو آغاز شدم و تصور کن که برای مرداب، تجربه ی جاری شدن دوباره چه حلاوتی به همراه دارد . حالا تو بهانه ی نفسهای منی و این بار شاخه های جوانیم در نوازشهای مهربانیت خواهند رقصید . در میان آن یخبندان زجر آور که با تلنگری می شکستم هرم نفسهای تو بهاریم کرد و ریشه های احساسم جوانه زد . ایجاز دستهای تو شفا داد همه ی افسردگیهایم را، و کوک کوکمان کرد تا آنجا که باز رسیدم به ثانیه های دلکوک . تو از متن یک رویا آمدی تا خواب های هزار رنگم تعبیر شوند و لبخند های رنگ باخته ام تازه. این روزها که میگذرد هر روز احساس میکنم مسافر جاده ای شده ام که در انتهایش تو نشسته ای و این خود تنها دلیل این سفر است . از کوره راه ها نخواهم ترسید که ستاره ی چشمهایت هدایتم می کند. تو بودی که جوانه ی احساس شکوفه کرد و تویی که با مهربانیت فصل رویشم را طراوت می بخشی . تو انسداد رگهای حافظه ام را گشودی تا بار دیگر پرواز را به خاطر بیاورم.
    تا پروانه شدن راهی نیست!!!

  18. 2 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •