دوست عزيز تا ساعت 7 شب كارت رو تموم كن . تا ساعت 8 نفر جديد معرفي بشه .
ممنون
بهروز
دوست عزيز تا ساعت 7 شب كارت رو تموم كن . تا ساعت 8 نفر جديد معرفي بشه .
ممنون
بهروز
باشه بهروز جان،پس دوستان دیگه از ساعت 5 به بعد سوال نفرمایید،من هدیه هامو بزارم!
سلام علیکم
قبل از اینکه از رو منبر (صندلی) بلند شی، ما جوونا رو یه نصحیتی کن!
باشه دخترم!
از گورخري پرسيدم: تو سفيدي راه راه سياه داري ، يا اينكه سياهي راه راه سفيد داري؟
گورخر به جاي جواب دادن پرسيد: تو خوبي فقط عادتهاي بد داري، يا اينكه بدي و چند تا عادت خوب داري؟ ساكتي بعضي وقتها شلوغ ميكني، يا شيطوني بعضي وقتها ساكت ميشي؟ ذاتا خوشحالي بعضي روزها ناراحتي، يا ذاتا افسرده اي بعضي روزها خوشحالي؟ لباسهات تميزن فقط پيرهنت كثيفه، يا كثيفن و شلوارت تميزه؟ و گورخر پرسيد و پرسيد و پرسيد ، و پرسيد و پرسيد و بعد رفت .
ديگه هيچ وقت از گورخرها درباره ي راه راهاشون چيزي نپرس!
دوستان وقت كورش عزيز تمام شده . اجازه بديد ايشان هديشون رو بزارن .
ممنون .
بهروز
خب،شرمنده دیگه بچه ها،یه هفته وقت تاپیک رو گرفتم،امیدوارم تونسته باشین تحملم کنین.
یه چیزایی واستون می زارم به عنوان کادو!
آهنگ !
داریوش - شام مهتاب
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی
قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی
تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی
همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به پایت شکستم
تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه
تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی
همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
+++++++++++++++++++++++++++++++
پند (این سری جدیه !)
تاس رو مي اندازي و يكي يكي خانه ها را به جلو حركت مي كني دل تو دلت نيست كه نكنه خانه اي رو كه مي ايستي نيش مار باشه و مجبور بشي در امتداد مار سقوط كني . اولش مي خوره تو ذوقت اما همينكه به پله برسي نيش مار يادت مي ره توي هيچ صفحه بازي دم مار به خانه اول برنمي گرده .كافيه چند بار بازي كني اونوقت مهارت ريختن تاس رو ياد مي گيري تا وقتي مهارت ريختن تاس رو ياد نگيري بايد هميشه منتظر مار باشي و معلوم نيست درازاي مار تو رو چند تا خونه به پايين بر گردونه . اما بازي همين جا متوقف نمي شه تو دوباره تاس مي ريزي و شايد اين بار روي پله بايستي انقدر اين بازي تكرار مي شه تا به خانه برسي ، به خوشبختي ! شايد ديرتر از حريفت به خونه برسي اما هيچ وقت بازنده نيستي مگر اينكه بخواي بازي رو نصفه رها كني اگر قبول نكني تاس بريزي براي هميشه باختي .دوست خوبم حالا به زندگي نگاه كن ! يه صفحه است ، صفحه بازي مار و پله ، چرا تو زندگي فراموش مي كني ممكمنه تو خونه اي بايستي كه نيش مار تو رو به عقب بر گردونه چرا تو زندگي هميشه منتظره پله اي؟ و با يك بار نيش خوردن چرا باز تاس نمي ريزي؟ اگرحريف زودتر از تو به خانه رسيد و صفحه بازي تو را براي هميشه ترك كرد تو باز هم فرصت ريختن تاس را داري.
+++++++++++++++++++++++++++++++
سخن
نيچه فيلسوف آلماني مي گويد: انسان موجود عجيبي است! اگر به او بگوييد در آسمان خدا, يکصد ميليارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بي چون و چرا مي پذيرد. اما اگر در پارکي ببيند روي نيمکتي نوشته اند: رنگي نشويد, فورا انگشت خود را به نيمکت مي کشد تا مطمئن شود
+++++++++++++++++++++++++++++++
ترانه
هنوز ميشه تو چشات خیلی چیزا رو تازه کرد
میشه با گرگر دستای تو خیلی کارا کرد
میشه تو چشمای تو گم شد و مرد
میشه دریا رو به بغض تو سپرد
میشه با چشم تو رنگا رو شناخت
میشه بهترین ترانه ها رو ساخت
نگو دیره
من از این فاصله ها بد جوری گریم میگیره
نگو دیره
من از این بی خودی ها بد جوری گریم میگیره
آره گریم میگیره آره گریم میگیره
میشه هر قصیده رو با چشم تو اندازه کرد
میشه تو چشمای تو قدیمی ها رو تازه کرد
همه کاشی کاریا خرابه ها
همه ماشین دودی ها مثنوی ها
میشه فریاد زد و رفت تا ته درد
میشه دریا شدو از خشکی گذشت
نگو دیره
من از این فاصله ها بد جوری گریم میگیره
نگو دیره
من از این بی خودی ها بد جوری گریم میگیره
آره گریم میگیره آره گریم میگیره
آره گریم میگیره
ستار - نگو دیره
+++++++++++++++++++++++++++++++
عکس : (نتونستم یه دونه بزارم!)
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیدکد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
+++++++++++++++++++++++++++++++
امیدوارم همیشه موفق و شاد باشین...
قربونتون برم...
به قول رضا: خداحافظ همین حالا!
خوب به سلامتي صندلي نشيني كورش نوبادي هم تمام شد
حالا نوبت ديانا خانم هستش
چند سوال
از سوسك بيزاري؟
از خرگوش چطور؟
اشپزي بلدي؟
همسر ايده ال كيه؟ چطوريه؟
مغروري ؟
ممنون
بهروز
منم چند سوال دارم
1- به نظرت این قانون درصندلی داغ که نوبتی یکی مرد یکی خانوم میاین روی صندلی درسته؟
2- بهتر نبود به صورت معروف بودن بیان روی صندلی؟
3- چی شد که شما شدی صندلی نشین؟
منم این سوالارو دارم.....چند سوال
از سوسك بيزاري؟
از خرگوش چطور؟
اشپزي بلدي؟
همسر ايده ال كيه؟ چطوريه؟
مغروري ؟![]()
به دیانا! چه طوری؟ صندلیت هنوز زیاد داغ نشده که؟
اسم؟
سن؟
محل زندگی؟
وضعیت تحصیلی؟ (رشته،ترم و ...)
دوست پسر داری؟!
چند نفرین تو خانواده؟ چند تا خواهر برادر داری؟ چندمی ای؟ اذیتت می کنن؟
بازم یادم اومد می پرسم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)