تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 113 از 934 اولاول ... 1363103109110111112113114115116117123163213613 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,121 به 1,130 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1121
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش

    چنان خرســـند بنشـــیند که پنــــــدارند آزادش



    نمی گویم فراموشــش مکن گاهی به یاد آور

    اسیری را که می دانی نخواهی رفت از یادش



    دلم درآتش است ازعشق و من آسوده ام ازغم

    که می دانم محبت می رسد روزی به فریادش!

  2. #1122
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    قرارمان

    در پس التهاب لحظه ها
    در انتهای راه ها

    در همه جا

    وهیچ جا





    در چمن روشن کوه

    در آواز کبک عاشق

    در ریشه گل و گیاه





    مهربانم

    قرارمان یادت نره

    منتظرم

  3. #1123
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در سبز چشمت

    لانۀ عشقم

    جاودان باد

    خورشید من

    افتخار میدهی

    این دور رقص را

    بر بازوان پر حسرتم؟

  4. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #1124
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    باران دلیل ِ خنده های تو بود
    وقتی که شانه به شانه ی دلم قدم می زدی
    و من اشکهای شوقم را پنهانی پاک می کردم
    آری تو نمی دانستی
    چه لذتی دارد تنهایی ِغمنامه ی این دل را با خنده های ناز تو شکستن

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1125
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یارا دلم کسی به غیر رخت را نظر نکرد
    غم ها بدیدم و غم زدگان ر ا خبر نکرد

    گفتم به رسم دلبری امشب مرا تو مهمان باش
    افسوس دمی به کلبه فقیرانه قلبم گذر نکرد



    هر دم خیال روی چو ماهت به جان افتاد
    صبر از کفم ربود و ز جانم حذر نکرد

    دلدار من شدی و به خوابم نیامدی
    گویی شب وصال دلم را سحر نکرد

  8. #1126
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اي يار من، دلدار من، اي مونس و غمخوار من


    تا كــي تمنايت كنم، اي غايت افكــار من



    از هر كه پرسيدم نشان، دادم نشاني بي نشان


    رحمـي نما بر حال من اي دلبـر و دلدار من



    ترسـم نيائي سوي من آشفتـه گردد روي من


    اي خسرو دور از نظر اين حال و اين احوال من



    هر جمعـه مي آئي ز در بر من نما يك دم نظر


    آشفتــه روي توام فالي بزن در كــار من



    شايد نبيــنم روي تو، ره مي برم بر كوي تو


    فرمان بده جانم ستان اي سرور و سالار مـن



    ديدم كه مي آيي زدر، كردي دمي بر من نظر


    در خواب چون اين ديده ام اي بهترين ابرار من



    دور از خيالم نيستــي، جانم فداي جـان تو
    اي صاحـب تيغ دو سر اي مخزن اسـرار من

  9. #1127
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گل عشق را در دست ميگيرم

    و هي زير لب زمزمه ميکنم

    دوسم داره .... دوسم نداره...

    با ترس تک تک گلبرگهارا يواش يواش ميکنم

    و همچنان زمزمه ميکنم ...

    براي ادامه دادن مردد هستم ، ولي نه

    ميترسم!! چشمهايم را بسته نيت ميکنم "دوسم داره"

    و همه ي گلبرگ ها رو يهو ميکنم

  10. #1128
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مي خوام خراب تو بشم
    منو خرابم نكني
    قصه خواب تو بشم
    با غصه خوابم نكني
    مي خوام كه مال من بشي
    منو جوابم نكني
    شهر خيال من بشي
    قصد عذابم نكني
    لبريزي از نا باوري
    آينه باورت مي شم
    اگه بخواي پر بكشي
    خودم بال و پرت مي شم
    روياي آفتابيمو
    از من نگير اي نازنين
    تولد دوبارمو
    از قوت عشقت ببين
    تو دل تنگت هر چيه
    بريز رو زخم دل من
    از تو به خود رسيدنه
    مي خوام بشه حاصل من

  11. #1129
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    در سیاهی شهرها به شتاب گام بر می دارم
    شهرهایی از آن دیگران
    چه مردمانی که آرزو هایی پنهان به خانه می برند
    و خانه هایی که پشت کرده اند به هم خیابان ها
    چه پاهایی که سبک گام برداشته اند و
    سنگین برگشته اند
    تا چه بنویسم بر خواب یا بیداری
    در چشم های که زندگی اش را همه جا حاشا می کند
    ستاره ی مرموزی که به آن چشم می دوزم تا گم نشوم
    چقدر صدف های خالی
    چقدر دریا به آسمان مانده است
    این روزها کمی گرفته ام
    از عطر تو وهراس گنجشک ها که در صدایم نیست
    چه بگویم وقتی به شعر بر می گردم و تو را با من نمی بینند
    جزیره ای که کشتی طوفان زده ی مرا از آن گریزی نیست
    خاکی ام که از باران نمی گریزم
    آهویی شعله ورم اگر تو نباشی
    ماهی ای بیرون افتاده از آبم و
    تو ـ ماه من ـ
    پولک
    پولک
    از اندامم لیز می خوری می افتی پایین∙
    سر سطری که شب هست و
    ماه هست و
    جهان
    جهان کولی واژه هاست
    هردم به رنگی می نشیند
    در عشق من اما چیزی از گرمای جهان است
    رها و شلنگ انداز
    پا بر زمین می کوبد
    می چرخد
    می رقصد مثل گردبادهای جنوب
    در چشمانت که دریاست حلقه می زنم
    وبه تو بر می گردم
    چون ماهیانی که هنگام تخم ریزی به ساحل بر می گردند
    پرسه بر اندام تو می زنم
    چونان که قاره ای است
    در تو چنان سفر می کنم که بر جهان
    راهی در کوهستان
    جنگلی از ستون های افسون شده
    بارویی از رنگ
    و سرزمینی از نمک
    چهره ات دریاچه ای نرم
    که تصویر شکسته ی مرا تکرار می کند
    نامت را چگونه جاری سازم که زیباتر شود این شعر
    آن سان که ماه در آسمان زیبا می نشیند و
    آفتاب بر نوک کوه ها
    کجا بوده ام؟ کیستم؟ نامم چیست؟
    بگذار تا نامم را عریان کنم
    نام من می خرامد و
    در پای تو بر زمین می نشیند
    عشقی که با بهار نام تو آغاز می شود خزانی ندارد
    Last edited by malakeyetanhaye; 19-05-2008 at 10:18.

  12. #1130
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    یك نفر هیچ نبود آمد و لنگر انداخت
    دل من رود نبود آمد و با دریا ساخت
    یك نفر مختصر و ساده كه انگار (1)است
    هیبت هیچ هزار این یك تك را نشكست
    یك نفر بود ولی جای همه تنها بود
    نم نمی‌ داشت كه عصیانگری دریا بود
    یك اشاره به دل ثانیه شد مختصری
    باز كرد از دل هر ثانیه یك لب شكری
    پای این قصه از امروز به یك ماه كشید
    ماه لرزید در اشگ من و یك راه كشید
    راه با جاذبه همدست شد و عاطل ماند
    یك نفر نه ،من شاعر (كه فقط عاقل ماند !!!)
    الغرض كم كم از این پیله پریدن می‌خواست
    دور باطل همگی زخم دریدن می‌خواست
    یك نفرگفت چنان گفت كه دل باور كرد
    پیله سوراخ نكرده هوس شهپر كرد
    یك نفر هیچ نبود آمد و لنگر انداخت
    آمد و رود بهم ریخت تب دریا ساخت

    یك نفر هیچ نبود آمدو كم كم شد محو
    عقل نحوی گرهی خورد از این گیجی نحو
    - آب دریا شتكی زد . نه كه در خوابم ؟نه.
    صورتش را به چكی زد . نه كه در خوابم ؟نه.
    - چشم بردار از این قافله‌ی غوغایی
    دست بردار از این فاصله‌ی رویایی

    یك نفراز نفسش "بوی كسی می‌آمد "
    كه بهشت از هوسش ملتمسی می‌آمد
    بیخودی موج به هم می‌زد و دریا دریا
    غزل انگار مرا می‌طلـبید از هر جــا
    عاشقی امر به : تسخیردلم - صادر كرد
    بر ملا می‌شدم از سـیـطـره‌ی مـولانا
    گوئیا حضرت داود (ع)غزلخوانی داشت
    که زمین چرخ زنان داد كلاهش به هوا
    آن همه "ما"و "من "و "تو"به دل شعر و غزل
    كرك و پر ریخت در این محشر دنیایی ما
    یك نفربا دل خود قفل زمان وا می‌كرد
    آسمان سجده بر این قامت معنا می‌كرد

    یك نفرهیچ نبود و همه‌ی تنها بود
    نم نمی داشت كه عصیانگری دریا بود
    الغرض قصه نه یك روز و نه یك ماه كشید
    ماه لرزید در اشگ من و یك راه كشید
    راه دیدم كه همان یك نفر مذكور است
    ناخدائی به خدائی خودش مستور است...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •