بي تو، مهتابشبي، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.
بي تو، مهتابشبي، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.
گناه من گناه بی گناهیست / تمام هستی ام غرق سیاهیست
به هر کس دل دادم بی وفا شد / چو پابندش شدم از من جدا شد . . .
چند وقت پيش موسيقي اي !! گوش ميدادم كه يه قسمت كوچيكش فقط حال و احوالات من رو بيان ميكنه ... كوتاه اما ...:
اين من چون اسيري گم كرده راهم ... هر دم درد دوري كرده تباهم ...
بگو چه مرگته كه بازم پر از حرفي
سراپا آتيشي تو اين شب برفي
نگاه به آينه بكن چقدر شكسته شدي
شكستنت اما ، چقدر شكسته شدي
فاش میگویمُ از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقمُ از هردوجهان آزادم ..
پ.ن. خدایا شکرت ...
Last edited by rosenegarin13; 22-02-2011 at 23:53.
دیگه نه پای رفتن و نه روی برگشتنی هست..
زندگیم همین شده رسیدم به یه بن بست...
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد ان دم که بی یاد تو بنشینم
سال ها دل غرق آتش بود و خاکستر نداشت
بازکردم این صدف را بارها گوهر نداشت
از تهیدستی قناعت پیشه کردم سال ها
زندگی جز شرمساری مایه ای دیگر نداشت
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
هیچ حـرف دگـری نیست که مـن با تو بزنم
تـو نـمـی فـهـمـی انـدوه مـرا
چه بـگـو یـم کـه تـو ای رفـتـه ز دست
شدم از مستی چشمانت مست!!!
شــده ام سـنــگ پــرسـت
مرگ بر انکس که دلش را به دل سنگ تو بست.!.!.!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)