امشب از عاطفه لبريز ، غرق روياي تو ام
. تو پري زادي و من مست تماشاي تو ام
امشب از عاطفه لبريز ، غرق روياي تو ام
. تو پري زادي و من مست تماشاي تو ام
ما ز بالاييم و بالا رويم.
ما ز خدائيم و خدايي رويم.
ما ز درياييم و دريا رويم.
ما بي کس آمديم و تنها رويم.
در آرزوی بوی گل نوروزم
در حسرت آن نگار عالم سوزم
از شمع سهگونه کار میآموزم:
میگریم و میگدازم و میسوزم
یار بی ما نیست ما از یار دوریم ای دریغ
او به ما نزدیک و ما بسیار دوریم ای دریغ
دل پر از درد است و از دلبر جدایی ای فسوس
سینه سرشار غم از غمخوار دوریم ای دریغ
گل بود سر تا سر باغش ندیدم خار عشق
لاله ها بی داغ میرویند از گلزار عشق
بر دهان خویش تا کی مهر خاموشی زنم
محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار عشق
Last edited by pooria roohie; 27-06-2007 at 23:40.
دلم گرفت از این زاهدان زهد فروش
کجاست نعره مستان و بانگ نوشانوش
ترا فسانه زاهد گرفت از دل عقل
مرا کرشمه ساقی ربود از سر هوش
باز در نای دلم هست نوایی که مپرس
از غمش بر سرم افتاده هوایی که مپرس
عقده ای کز دل ما کس نتوانست گشود
بگشود از نظر عقده گشائی که مپرس
گذشت عمر و نکردیم هیچ کار افسوس
به سرسری گذراندیم روزگار افسوس
در ان سفر که بجز عقل ره شناس نبود
به دست نفس سپردیم اختیار افسوس
ما را نداده نخل محبت ثمر هنوز
ماییم و گریه شب و اه سحر هنوز
از جلوه بهار و بساط گلم چه سود
صیاد بسته است مرا بال و پر هنوز
جانا به جفا فزوده ای باز
ما را به غم ازموده ای باز
از شوق درون مرا ز هر چشم
صد چشمه خون گشوده ای باز
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)