رازشبگريه هاي ....
كودك تنها...
تكه ناني نيست .
حتي بر لب اخرين زباله هاي كوچه هاي سرد وتاريك ...
جنوبي ترين نقطه از جغرافياي...
پ!!!!....پايتخت....
شايد امشب كودكي گرسنه نخوابد..
رازشبگريه هاي ....
كودك تنها...
تكه ناني نيست .
حتي بر لب اخرين زباله هاي كوچه هاي سرد وتاريك ...
جنوبي ترين نقطه از جغرافياي...
پ!!!!....پايتخت....
شايد امشب كودكي گرسنه نخوابد..
در دلم آرزوي آمدنت مي ميرد
رفته اي اينك ، اما آيا
باز برمي گردي ؟
چه تمناي محالي دارم
خنده ام مي گيرد
چه شبي بود و چه روزي افسوس
سکوتمو فریاد زدم
نام تورا داد زدم
زیر بارون چشات
شدم خاک زیر پات
خسته بودم داد زدم
عشقتو فریاد زدم
نگی که من دیونم
ببین که من ویرونه ام
برای داشتن عشقت
به لبت ذل زدم
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری ، طاقت نماند ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
الا اي همنشين دل كه يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد آندم كه بي ياد تو بنشينم
حافظ
ضايع مي شوييييييييييييييييييم
![]()
منو ببخش عزيزم اگر دلي شكستم
اگر كه مثل شبنم رو گونههات نشستم
منو ببخش عزيزم براي عاشقيهام
اگر اسير عشقم يا تو رو ميپرستم
ديشب هراس خوابم اي نازنين تو بودي
از شرم ديدن تو چشمان خود نبستم
سزاي جرم من نيست جز شرم بينهايت
در پيش قلب پاكت اي بهترين كه هستم؟
جان و دلم ستاندي در شوق و شرم رويا
يك ماه پاك و زيبا، من هم گلي به دستم
گفتار حق چنين بود وقتي كه از تو گفتم
ترسم كه پيش چشمش حاشا كني كه هستم
ماحصل عمري به دمي بفروشيم
صد خرمن شادي به غمي بفروشم
در يكدم اگر هزار جان دست دهد
در حال به خاك قدمي بفروشيم
چرا اون وقت ؟
من همه سوزم
تو همه آهی
ای نگاه شادت
در دلم روشن
من چون کویری
تو چون اثیری
یادم می آید
بچه قمری ها تازه از تخم بیرون آمده اند
مبادا کلاغ سراغشان بیاید…
زانو هایم کبود شده اند
باد کرده اند
بر می خیزم
درد مچاله ام می کند
بغضم می ترکد
باز هوا توفانی است
باران سنگسارم می کند
و باد تازیانه ام می زند
می شکنم
و تنفر در قلبم فرو می رود
در آینده تاریک ام قدم می گذارم
و جای پاهایم
درد می کند
دروغ را با چشمهای باز می خواهم ببینم
با چشمهای باز....
می خواهم باور کنم که خوب می شناسمش
در پشت احساس های ناب
می خواهم طلوع کنم
در صبحی که دروغ هنوز به دنیا نیامده است
بارش نور را ببینم که بی ریا ....
به غنچه های عطش آب می دهد
در ذهن من ستایشی است که تقدیم میکنم به یـاد
او توان انکه حرفهارا درو کند
علف های هرز را بشناسد
داس را خبر کند
داراست
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)