واسه مهریه کف نداره؟ یعنی مثلا میشه یک نفر یک سکه مهر کنه؟
واسه مهریه کف نداره؟ یعنی مثلا میشه یک نفر یک سکه مهر کنه؟
به نظر من ازدواح سنتی نسبت به پنجاه سال پیش خیلی فرق کرده.
یکی از اقوام بنده که البته سنش بالاست میگه من تا شب عروس شوهرم و ندبده بودم
اگه توجه کنید ماندگار ترن نوع ازدواج ها از نوع سنتی بوده و نه مدرن و به نظر من دلیل زیاد شدن آمار طلاق مدرن شدن ازدواجه.......
تو هر 2 نوع از ازدواجها طلاق اتفاق می افته...اتفاقا تو ازدواجهای سنتی فکر میکنم به خاطر اینکه شناخت قبل از ازدواج کم بوده شاید مشکلات بیشتر باشه و اگر هم طلاق کمتر باشه به خاطر اینکه خانواده های سنتی هر طور شده سعی میکنه هیچ ازدواجی به جدایی کشیده نشه...اگه توجه کنید ماندگار ترن نوع ازدواج ها از نوع سنتی بوده و نه مدرن و به نظر من دلیل زیاد شدن آمار طلاق مدرن شدن ازدواجه.......
از اون طرف هر کسی از ازدواج مدرن تعریف خاص خودش رو داره...خیلی ها تا سالها با هم دوست میمونن و بعدش ازدواج میکنند و هزار مدل دیگه...
مهمه فقط شناخته...هم کفو بودن و اینکه تو زمینه های مختلف همسان و برابر باشند...
الان دیگه موندن کنار هم به قصد شناخت بیشتر هم تاثیری نداره ، هیچ تضمینی وجود نداره که چه دختر چه پسر بعد از گذشت یک مدت ، خیانت نکنن و به بهانه های دروغین سراغ یکی دیگه نرن !
الان تو این دوره زمونه باید شانس بیاری که کیس خوب و دلخواه گیرت بیاد ، شانس مهمترین نقش برای ازدواج خوب !
کاش یه آمار و مقایسه از ازدواج های ناموفق مدرن و سنتی داشتیم ، میشد مقایسه کرد .
به عنوان یک دختر کاملاً با حرفهاتون موافقم و ممنونم از اینکه در مورد این موضوع نظرتون رو گفتید.
اما از نگاه خودم : در حال حاضر روال جاری در جوانی تحصیل - کار - ازدواج - بچه دار شدن هست. این روال به عنوان عرف جا افتاده چرا که شاید بهترین پاسخ ازش گرفته شده و البته در نهایت برمیگرده به هدف نهایی تکامل که تولید مثل هست.
اما میشه موضوع رو از یک دیدگاه هم دیگه هم بررسی کرد. انسان ها مثل هم نیستن و می تونند اهداف متفاوتی در زندگی داشته باشن انکار نمی کنم که نیاز به تشکیل خانواده هم برای مرد و هم برای زن وجود داره اما در حال حاضر در جامعه ما شاید بیشترین تغییر رو زنان ما داشتن که یکی از تغییرات بسیار مهم استقلال مالی بسیار بیشتر از نظر کمیت هست. در گذشته شغل و درآمد برای خانوم ها چندان وجود نداشت و تفکرات جاری هم زیاد موافق این امر نبود. اما امروزه اینطور نیست. همچنان که آمار زنان تحصیل کرده بالاتر میره آمار شاغلین هم بالاتر میره. وقتی نیاز مالی وجود نداشته باشه دخترها برای انتخاب همسر آینده شون ملاک های دیگر رو بیشتر مد نظر قرار می دن و این به عنوان سختگیری در عرف جامعه ما نامیده میشه. به شخصه با ازدواج سنتی مخالفم چون با منطق من چند جلسه صحبت کردن در حضور خانواده و دوران نامزدی ( که ترس از به هم خوردن اون محصوصا برای دختران اونها رو وادار به پذیرش خلق و خو هایی از طرف مقابلشون می کنه که شاید اگر به عنوان دوست پسر و دختر بودن به راحتی با فرد مقابل رابطه رو به هم میزدن) نمی تونه مبنای درستی برای شروع یک زندگی مشترک موفق باشه. تا حالا از چند نفر که جدا شدن یا زندگی ناموفقی دارن شنیدین که در دوران عقد یا نامزدی می دونستم و رفتارها را می دیدم اما به هم زدن همه چیز سخت بود؟
و همه اینها نشات می گیره از واژه بی معنی ای با عنوان حفظ آبرو! . تا حالا فکر کردید حفظ آبرو به چه قیمت به قیمت یک عمر نارضایتی؟!
دلیل اینکه ازدواج های سنتی موفق تر عنوان میشه یکی بزرگنمایی جامعه برای حفظ ارزش ها و سنت ها و عرف جاری خودش هست و دیگر اینکه دیدگاه به عنوان مثال مادرها و مادربزرگ های ما معمولا سوختن و ساختن بوده و هر چی با سختی بیشتری زندگیتو حفظ کنی قهرمان قابل احترام تری هستی! چرا چون سختی کشیدن در هر مساله ای، ازدواج، تحصیل، کار و ... و شکایت نکردن در جامعه ما ارزش شده!
در مورد عدم موفقیت ازدواج غیر سنتی هم باز بزرگنمایی شده چون باز تاکیدی بر حفظ سنتی ارزش هاست!
نمی خوام هیچکدوم از این دو رو محکوم کنم چون به نظرم هر فرد با توجه به دیدگاهش، خواسته هاش و چهارچوب هاش باید تصمیم بگیره و باید در تصمیم گیری کاملاً آزاد باشه. اما سختی بیشتری از طرف دیگر افراد جامعه برای کسانی هست که نمی خوان روند جاری رو طی کنند. اما به شخصه فکر می کنم همواره هر تصمیمی میگیریم این دشواری ها ارزشش رو داره و رضایت شخصی مهمه.
مسائل دیگری هم هست، آقایون معمولاً با درصد آماری بسیار بالایی از پذیرش دخترانی که رابطه های قبلی ( بیشتر باز نمی کنم مساله رو) سر باز می زنند و بسیاری موارد حتی ترجیح میدن در این موارد دروغ بشنون تا اینکه زندگی رو با این واقعیت ها آغاز کنن و این مساله بزرگی هست که چرا باید پایه و اساس ارزشمندی یک انسان (دختر هم یک انسان هست دیگه؟ ) این نوع مسائل باشه.
دختران ما از شوهر در ذهن خودشون یک نجات دهنده می سازند که تمام خواسته های اونها رو جامه عمل می پوشونه. انتظار شوهرهایی با ویژگیهایی رو دارند که خود اونها واجد این ویژگی ها نیستند! ( از نظر خانواده، تحصیلات، کار و ...). که این کاملاً اشتباه هست.
می رسیم به زندگی هایی که شکل میگیره. از خیانت بگیم که متاسفانه در خانوم ها هم شایع شده. چرا؟ این همون ازدواج هایی هست که به ظاهر زندگی های موفق هستند! آقایون و خانوم ها چند آقای متاهل رو در اطرافیانتون می شناسید که خیانت می کنند ( که در تقریبا تمام موارد فقط و فقط تنوع طلبی هست). خانوم های متاهلی هم هستند که خیانت می کنند.
وقتی یخواهیم همواره و همواره برای حفظ آبرو! ظاهر رو حفظ کنیم و در خفا زندگی که دوست داریم داشته باشیم نتیجه اش میشه تموم اینها که کاملاً بر ضد ارزش های انسانی هست و وقتی در جامعه ای زندگی می کنیم که همواره نیاز داشتیم به حفظ ظاهر نتیجه ای غیر از این انتظار نمیره. از اونور بوم افتادیم ....
سعی کردم فشرده ای از مسائل رو بگم، می دونم که هر کدوم از اینها به تنهایی بحث طولانی رو میطلبه. خواستم اشاره ای داشته باشم به بخشی که مشکلاتی که شاهد اون بودم.
Last edited by Sara; 31-08-2013 at 15:55.
مشکل اینجاست که موفق بودن ازدواج رو چطور قراره تعریف کنیم؟ صرفا طلاق نگرفتن یعنی ازدواج موفق؟ تبدیل کردن خونه به جهنم برای خود افراد و بچه ها و هر روز دعوا و ... و طلاق نگرفتن به خاطر ترس از حرف مردم و ... یعنی ازدواج موفق؟ آمار طلاق به هیچ وجه نشانگر موفق بودن یا نبودن ازدواج نیست. میزان رضایت از ازدواج مثلا بعد از 5, 10, 20, 30 سال اگه اندازه گیری بشه عامل دقیقی است که ما در ایران چنین آمارهایی نداریم.
مفهوم طلاق در ازدواج سنتی و مدرن هم بسیار متفاوته، طلاق در سیستم سنتی یعنی بزرگ ترین شکست ممکن در زندگی و یک قدم بزرگ به سوی بدبختی بیشتر، در سیستم مدرن یعنی تصحیح یک اشتباه و یک قدم بزرگ به سوی خوشبختی بیشتر.
شانس نه، شناخت. هیچ وقت هیچ تضمینی وجود نداره ولی با شناخت کافی میشه احتمال بروز چنین مشکلاتی رو بسیار کم کرد.
فقط شانس ! ازدواج مثل یه هنداونه سربسته میمونه ... شانسیه !
باید شانست خوب باشه تا کیس خوبی گیرت بیاد ، دقیقا مثل هندوانه
فعلا که اکثر هندوانه ها سفید و بد مزن ! دختر پسرای این دوره هم همین طورین !
درسته که امار طلاق ازدواج های موفق رو نشون نمیده ولی نشون میده چند تا ازدواج به طور قطع شکس خوردن
ولی چون اینجا اصلا اماری نداریم (مگه اینکه کسی داشته و سندش هم رو کنه) پس بحث در این مورد کاملا بی فایده هست. اینکه یکی بیاد بگه طلاق تو ازدواج سنتی بیشتره یکی بیاد بگه کمتره فایده ای نداره
اینطوری هم نیست که دختر حق حرف زدن نداشته باشه. خب طبیعیه که هر کسی باید به حد و اندازه خودش نگاه کنه. حتی اگه دری به تخته ای بخوره و ادم (چه دختر چه پسر) با بالاتر از خودش ازدواج کنه فقط خودش رو کوچیک کرده.دخترها برای انتخاب همسر آینده شون ملاک های دیگر رو بیشتر مد نظر قرار می دن و این به عنوان سختگیری در عرف جامعه ما نامیده میشه
که البته خودتون هم به این مسئله اشاره کردید.
انتظار شوهرهایی با ویژگیهایی رو دارند که خود اونها واجد این ویژگی ها نیستن
من با شما مخالفمو هر 2 نوع از ازدواجها طلاق اتفاق می افته...اتفاقا تو ازدواجهای سنتی فکر میکنم به خاطر اینکه شناخت قبل از ازدواج کم بوده شاید مشکلات بیشتر باشه و اگر هم طلاق کمتر باشه به خاطر اینکه خانواده های سنتی هر طور شده سعی میکنه هیچ ازدواجی به جدایی کشیده نشه...
خب درسته که تو تمام خانواده ها (با کم و زیادش) تا جایی که امکان داره در برابر طلاق مقاومت میکنن. ولی نمیشه گفت خانواده های سنتی به خاطر سنتی بودنشون بیشتر مقاومت میکنن.
ازدواج هایی که به طور مدرن انجام شده هم وقتی به بن بست میرسه سعی میکنن تا میشه از طلاق اجتناب کنن چون قطعا قبل از ازدواج خیلی ها بهشون گفتن ازدواج مدرن درست نیست به خاطر همین هم که شده سعی میکنن با طلاق به اشتباهشون اعتراف نکنن چون اگه طلاق بگیرن اون اشخاصی که قبل از ازدواج اونها رو منع میکردن حالا زبونشون دراز میشه و نمک به زخمشون می پاشن
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)