تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 111 از 312 اولاول ... 1161101107108109110111112113114115121161211 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,101 به 1,110 از 3117

نام تاپيک: اسرار ماوراء

  1. #1101
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    430

    12 ياد بود

    سلام
    حتما از اين سايت ديدن كنيد و مي تواني د كتاب پندار اثر ريچارد باخ رو دانلود كنيد
    اين سايت رو به ياد دوست عزيزم نايت مار گزاشتم اميدوارم هر چه زودتر برگرده و هرجايي دنيا كه باشه سالم و شاد باشه موقع افطار اين دوست عزيز رو فراموش نكنيد
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    موفق باشيد
    Last edited by deer; 30-09-2006 at 15:06.

  2. #1102
    اگه نباشه جاش خالی می مونه zolgharnein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    جاده سانتیاگو
    پست ها
    223

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط mercedes
    دیشب.... قطب.....صبح.....منتظر
    وا چه رمزي حرف مي زني جاهاي خالي را بچه هاي تاپيك پركنند

  3. #1103
    اگه نباشه جاش خالی می مونه zolgharnein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    جاده سانتیاگو
    پست ها
    223

    پيش فرض

    اقا مهدی و علیرضا جان ممنون از گفته هاتون
    راستی مهدی جان منم تو خواب برف دید مثل بیداری برفهایی که مونده بودند تیز و سرد و سفت بودند
    deer جان از سايتت ممنون

  4. #1104
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    63

    پيش فرض

    سلام ذوالقرنين جون ديدم أنلايني گفتم يه سلامي عرض كنم
    راستش من هر شب يه سر به اين تا پيك نزنم خوابم نميبره

  5. #1105
    داره خودمونی میشه yaghish's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    39

    پيش فرض

    هر بار یکی
    یکی از دوستام وقت غروب داشته تو یه ساحل مکزیکی متروک قدم می زده.وقتی به قدم زدنش ادامه می ده می بینه یه کم اونور تر یه مرده دیگه هم هست. وقتی نزدیکتر می شه می بینه مرده داره خم میشه یه چیزیواز زمین برمی داره پرتش می کنه تو آب.هی اینکارو تکرار می کرده.
    وقتی دوستم نزدیک می شه متوجه می شه چیزی که مرده از زمین بر می داشته ستاره ماهی هائی بوده که با موج دریا به ساحل پرت شده بودند. اون مرد هر دفعه که خم می شده یه ستاره ماهی بر می داشته و به آب پرتش می کرده.
    دوستم تعجب می کنه. نزدیک تر می ره و می گه :عصرتون بخیر. من از کاری که می کنید تعجب می کنم.
    مرده جواب می ده:می بینید که دارم این ستاره ما هی های بیچاره رو به آب بر می گردونم.آب اونارو به ساحل کشونده. اگه اینکارو نکنم از کمبود اکسیژن می میرن.
    دوستم جواب می ده :درسته.اما اینطور که معلومه اینجا هزاران ستاره ماهی افتاده. می شه حدس زد این اتفاق تو صدها ساحل دیگه هم می افته. فکر نمی کنید که شما هیچ تغییری ایجاد نمی کنید؟
    مرده لبخندمی زنه. خم می شه یه ستاره ماهی دیگه برمی داره و پرتش می کنه تو آب.بعد جواب می ده: اما برا این یکی تغییری ایجاد کردم!

  6. #1106
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    44

    پيش فرض

    با سلام خدمت دوستان گرامي و mehd20_esf، عزيز كمي توضيح بيشتر
    ============================
    برگرفته از کتاب نگاه در سکوت(از سلسله سخنرانی های کریشنا مورتی، مترجم: محمد جعفر مصفا)
    ما همیشه آنچه را هستیم با آنچه باید بشویم مقایسه می کنیم. "آنچه باید بشویم"، انعکاس الگوهایی است که در ذهن داریم و براساس آن ها خود را ملزم می بینیم به اینکه شخصیت مان اینطور یا آنطور باشد. خود را مدام با فلان همسایه، همکار، فلان شخص ثروتمند مقایسه می کنیم و می بینیم که آنها دارا هستند و ما ندار. مدام به این می اندیشیم که من روشنترم یا او، من بیشتر می دانم یا او، من مهربانترم یا او،.... و اندیشه بیش تر یا کمتر - که در مقایسه نهفته است-نقش مهمی در زندگی ما دارد. بیش و کم در واقع متر و معیار سنجش و مقایسه است و یکی از مهم ترین علل تضاد. اکنون سوال این است که چرا اصولا باید مقایسه وجود داشته باشد؟ (شما هم این سوال را برای ذهن خود مطرح کنید) چرا ما خود را با دیگری مقایسه می کنیم؟ یکی از رندی ها و حقه بازی های تبلیغات در خدمت سرمایه داری و سوداگری این است که مدام به شما القاء می کنند: " چیزی که هستی آن نیست که شایسته تو است و باید باشی". مسلماً این یک علت مقایسه است. مقایسه از زمان کودکی شروع می شود: تو باید زرنگ تر ، با هوش تر، و موفق تر از دیگری باش. در مدرسه – امتحان و غیره - مقایسه یک امر متداول و کاملا عادی است. ولی چرا ما اصولا باید در زمینه های روانی خود را با دیگری مقایسه کنیم؟ خواهش می کنم پاسخ این سوال را در خود بیابید. اگر من خود را با دیگری مقایسه نکنم، چه هستم؟ فرضا خرفت و بی هوشم، سطحی و بی مایه ام...اگر خود را مقایسه نکنم، همینم که هستم. ولی به علت عادت به مقایسه، آنچه را که هستم قبول ندارم و امید و انتظار دارم که بتوانم در آینده باهوش تر، تکامل یافته تر، داناترو...بشوم. اما آیا خواهم شد؟ تا زمانی که خود را با کسی مقایسه نکرده ام "آنچه هستم کیفیت تجزیه شدگی و جزیی بودن ندارد، ولی به محض اینکه خود را مقایسه می کنم، آن واقعیت تجزیه نشده کیفیت جزیی بودن پیدا می کند. و د ر جزیی نگری، پراکندگی و هدر رفتن انرژی نهفته است. حال وقتی که خود را به صورت یک واقعیت تجزیه نشده نگاه می کنم، نگاهم از یک انرژی نیرومند و یکپارچه برخوردار است. و این نگاه نیرومند و پرانرژی ذهن مرا از درگیر بودن به هر نوع مقایسه آزاد خواهد کرد.
    پس دیدیم که چگونه ذهن انرژی ما را اساسا هدر می دهد، در صورتی که برای شناخت و درک معنای زندگی در تمامیت و جامعیت آن – نه فقط جزءهایی از آن- وجود انرژی ضرورت مبرم دارد.
    همانطور که گفتم، ما نیاز به انرژی داریم- انرژی بدون محرک و بدون جهت. و برای اینکه از چنین انرژی برخوردار گردیم، باید درون مان را از چیزهایی که خود و جامعه در آن انباشته ایم تهی گردانیم. "فقر" به معنای واقعی یعنی تهی ساختن خود از چیزهایی که جامعه در وجود ما انباشته است. چون جامعه ما را با چیزهایی از خود پر کرده است، زیبایی فقر درونی را که عین غناست درک نمی کنیم.
    بسیاری از مذاهب بر ضرورت فقر تاکید کرده اند. اما بعضی از ما درک صحیحی از مفهوم واقعی آن نداریم. راهبی که فقط یک خرقه می پوشد، نام خود را عوض می کند، به یک غار پناه می برد و تمام عمر خود را صرف مطالعه کتاب مقدس می کند، فقیر و تارک دنیا خوانده می شود و ...... نفس اینکه می گوئی من فقیرم، من بودائیم، من برهمنم، من وابسته به این فرقه و گروه یا آن فرقه و گرهم، حکایت از آن دارد که هنوز دل از "چیزی بودن" برنگرفته ای، هنوز در جستجوی نام و عنوان و شهرتی. تو وابسته به گروه و فرقه ای هستی که در ماهیت آن تفرق و جدایی نهفته است. فقر و پارسایی به معنای واقعی یعنی پاک کردن ذهن از چیزهای اجتماع، یعنی خارج کردن خود از تباهی ها و فسادهای حاکم بر اجتماع. زمانی ذهن می تواند شکوه و زیبایی فقر و پارسایی درونی را تجربه کند که خود را از نظام روانی جامعه- نظامی که بر آزمندی، نفرت، تضاد و جدایی بنا شده است- آزاد گرداند. وقتی انسان خود را از نظام اجتماع آزاد گرداند، نه آزمندی و چنگ انداختن هست و نه هیچ مسئله دیگر. و تنها از متن این پارسایی و فقر درونی است که انسان می تواند حقیقت زندگی را ببیند- حقیقتی که در آن هرگونه تظاد و تخاصم مفقود است. زیستن در چنین کیفیتی یعنی شکوه، خیر و زیبایی.

  7. #1107
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    2

    پيش فرض

    با سلام به دوستان گرامی
    من تازه عضو شدم .خواهشم اینه که بنده را هم در جمع خودتون راه بدین .قول میدم مفید باشم.

  8. #1108
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    430

    12

    نقل قول نوشته شده توسط آرامش
    با سلام به دوستان گرامی
    من تازه عضو شدم .خواهشم اینه که بنده را هم در جمع خودتون راه بدین .قول میدم مفید باشم.
    به اين تايپيك خوش امدي
    اين چه حرفيه همه مفيد هست به هر صورتي
    موفق باشین

  9. #1109
    اگه نباشه جاش خالی می مونه zolgharnein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    جاده سانتیاگو
    پست ها
    223

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط آرامش
    با سلام به دوستان گرامی
    من تازه عضو شدم .خواهشم اینه که بنده را هم در جمع خودتون راه بدین .قول میدم مفید باشم.

    با سلام به عضو جديد خوش اومديد همين عضويتتون هم دلگرمي ميده
    موفق باشيد

  10. #1110
    اگه نباشه جاش خالی می مونه zolgharnein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    جاده سانتیاگو
    پست ها
    223

    پيش فرض

    بچه ها خسته نباشيد
    Last edited by zolgharnein; 02-10-2006 at 16:47.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •