تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 110 از 469 اولاول ... 1060100106107108109110111112113114120160210 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,091 به 1,100 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1091
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Man Hunter
    آقاي مير محمدي جالب بود....
    منم دقيقا‘‘ يه چيز اينجوري دارم.

    آقا...ما يه اكيپ بوديم...هر روز ساعت 3 عين آمار هر روز تابستون ميرفتيم زير پل ستارخان....كافي شاپ آيلار..
    يه سهراب نامي بود..رفيقمون بود...هر روز اونجا بوديم.
    يه روز پسر عمه ام رو با خودمون برديم.....اونم دفعه اولش بود...يه 4 تا كام 2 سيب گرفت(واسه تازه كار خيلي!!!)
    خوشش اومد..رفت يكي واسه خودش گرفت....حالا ما 4 شاخ گاردون بريديم
    گفتم احمق كار دست خودت ميد...بابات حال جفتمون رو ميگيره...گفت نه.!!حالا ما كلا‘‘ 5 نفر بوديم..4 تا قليون....!!

    هيچي اين كشيد.و كشيد و كشيد....هي من گفتم علي بسه بابا...بيخيال.گفت نه,خوش مزه هست....توت فرنگي
    هست...(اين ديگه آخر زنگ تفريح هست!!!).
    خلاصه اومديم بريم...ما داشتيم واسه خودمون ميرفتيم...من يهو گفتم بجه ها علي كوش...؟؟؟اونها هم گفتن مگه با تو نيست؟؟؟؟آقا منو ميگي....(آخه اين سابقه اش خراب هست!!!)...گفتم بچه ها بايد كل پارك رو بگرديم....
    آقا..بعد از 30 دقيقه ديدم يه گوشه پارك افتاده و خوابيده...بلندش كردم...2 تا كشيده توووووووووووووووووووووووو پ
    زدم تو گوشش...جنان از خواب پريد كه نگو....فقط گفت داشتم ميمردم.
    اينو گفت...كل ما زديم زير خنده......ولي بعدش دلم واسش سوخت....نميدونم شايدم حقش بود.
    ولي بردمش شام مهمونش كردم...!!!!!

    اينم از اين....

    خوش باشين.

    يا حق
    ايول اين خيلي رديف بود

  2. #1092
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    پيش فرض

    سلام به بر بچ باحال
    یه پسر دایی دارم خیلی باحاله ولی کله شقه.بابام و داییم تو حیاط قلیون می کشیدن.
    اینم گفت بدین منم بکشم.بابام گفت برو بچه کار تو نیست.ولی این اصرار کرد.
    بابام هم گفت به یه شرط که یه پک کاردرست بزنی.اینم گفت باشه.
    قلیون رو گرفت و تا جایی که نفس داشت دود رو کشید تو.یهو کم اورد و حالش بد شد.
    از چشاش اشک میومد.افتاد کفه حیاط و سرفه می کرد.از همه جاش دود میزد بیرون.
    خلاصه سرویس شد تا حالش جا اومد.بعد گفت من دیگه به یه جام میخندم اگه بازم قلیون بکشم.
    اینم از سوتی.

  3. #1093
    پروفشنال navid_mansour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    جایی که عاشقاش زنده ان....
    پست ها
    614

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    نويد جان از بروبچ جنبه دار خوشم مياد
    باور كن بعضي وقتا شده خودم سوتي هاي پستيه خودم رو اينجا بنويسم
    منتظر شنيدن سوتي هاي تو هم هستيم
    همكاري كن جيييگر
    قربانت وکمن,نیش نیش سابق.
    اگه یادم بیاد حتما می نویسم .
    قربانت همگی,نوید

  4. #1094
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    سوتی از Ladan که تازگی با هم دوست شدیم
    البته خودشون اینو نذاشتن چون گفتن که آقا میثم گیر میده
    من گفتم باشه خودم میزارم
    ولی گیر نمیده آقا میثم
    حالا سوتی نقل قول:
    سر کلاس زیست بودیم تو دانشگاه منم داشستم شیطونی میکردم با بچه ها هی حرف میزدم
    درس اون روزمون درباره گل و این حرفا بودش
    استاد داشت درباره اجزای گل صحبت میکرد که یهو منم که صدام رفته بود بالا گفت که خانوم فلانی اجزای گل رو بگو ببینم؟؟؟؟
    منم که هول شده بودم گفتم پرچم ساقه و ....
    رسید به گلبرگ و کاس برگ
    این دوتا روباهم قاطی کردم گفتم که **برگ یه دفعه ای کلاس رفت رو هوا
    منم شدم
    استادم
    اینم سوتی ایشون

  5. #1095
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط سینا2006
    با سلام
    سوتی از Ladan که تازگی با هم دوست شدیم
    البته خودشون اینو نذاشتن چون گفتن که آقا میثم گیر میده
    من گفتم باشه خودم میزارم
    ولی گیر نمیده آقا میثم
    حالا سوتی نقل قول:
    سر کلاس زیست بودیم تو دانشگاه منم داشستم شیطونی میکردم با بچه ها هی حرف میزدم
    درس اون روزمون درباره گل و این حرفا بودش
    استاد داشت درباره اجزای گل صحبت میکرد که یهو منم که صدام رفته بود بالا گفت که خانوم فلانی اجزای گل رو بگو ببینم؟؟؟؟
    منم که هول شده بودم گفتم پرچم ساقه و ....
    رسید به گلبرگ و کاس برگ
    این دوتا روباهم قاطی کردم گفتم که **برگ یه دفعه ای کلاس رفت رو هوا
    منم شدم
    استادم
    اینم سوتی ایشون
    ذهن منحرفي داره

  6. #1096
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    1

    نقل قول نوشته شده توسط x-boy
    ذهن منحرفي داره
    با سلام
    کی من یا اون؟؟؟؟
    اگه من که اره من یکی منحرفم ولی اون دختر خوبیه
    بنده خدا هول شدهههه

  7. #1097
    داره خودمونی میشه Behzad.master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    160

    پيش فرض

    سلام
    ما حدود يك ماه بود كه اومده بوديم هلند و انگليسيمم خيلي خيت بود .
    رفتم مدرسه سرم ناجور درد ميكرد.
    معلم گفت چته؟
    منم گفتم My head is acheing
    يك دعفه ديدم كلاس منفجر شد و منم سرمو انداختم پايين و ضايع شدم.
    روز بعد هم يكي از بچه خا بهم گقت Bye منم گفتم Hi.
    خلاصه تا حدودا يك ماه كلاس به سوتي هاي من ميخنديد

  8. #1098
    پروفشنال navid_mansour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    جایی که عاشقاش زنده ان....
    پست ها
    614

    پيش فرض

    آها یادم اومد بالاخره........
    یه دفعه تو فوت بابابزرگم بودم.....بعد مهمونا خداحافظی میکردن و میگفتن خدا بیامرزه...یکی اومد ما رو آدم حساب کرد گفت .آقا خدا بیامرزه منم اصلا حواسم نبود گفتم خدا شما رو هم بیامرزه......بعد دوزاریم افتاد چی گفتم..اصلا به رو خودم نیاوردمو به یارو نگا مکردم....تا چند روز واسه هر کی میگفتم میخندید و بعدش می پرسید:یارو نفهمید؟

  9. #1099
    پروفشنال mirmohammadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2004
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    721

    پيش فرض

    اين كه مي نويسم سوتي يكي از دوستهام هست
    چند روز پيش سر كار يه بحثي در گرفت بين ما و چند تا از رئيسها
    دوستم كه خيلي آدم پر چونه اي هست رفت بالاي منبر و شروع كرد به سخنراني و انتقاد از عملكرد مديران خلاصه حسابي جو گير شده بود و داشت صحبت مي كرد يهو وسط صحبتهاش گفت اين كاري كه شما مي كنيد آب به هاون دشمن ريختن هست
    آقا تمام برو بچ و رئيسها شروع كردند به خنديدن اما اين رفيق ما كم نمي آورد كه مي گفت نه اين هم يه ضرب المثل هست
    حالا ما هرچي مي گيم اشتباه كردي مي گفت نه شما تا حالا نشنيديد؟
    خلاصه تا آخر سر حرفش بود.

  10. #1100
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط Behzad.master
    سلام
    ما حدود يك ماه بود كه اومده بوديم هلند و انگليسيمم خيلي خيت بود .
    رفتم مدرسه سرم ناجور درد ميكرد.
    معلم گفت چته؟
    منم گفتم My head is acheing
    يك دعفه ديدم كلاس منفجر شد و منم سرمو انداختم پايين و ضايع شدم.
    روز بعد هم يكي از بچه خا بهم گقت Bye منم گفتم Hi.
    خلاصه تا حدودا يك ماه كلاس به سوتي هاي من ميخنديد
    سلام رفيق alles goed?شما هم هلندي كه بابا؟دمت گرم...ميبينم كه به تعداد هلنديهاي اين سايت يكي ديگه اضافه شد..خوشبختم.
    از اين سوتي ها زياد پيش مياد.حالا من يه چيز بگم بچه ها حال كنين::

    ديروز من يه جا زنگ زده بودم...صحبتم رو كزدم تموم شد.بعد اينا كه رسم ندارن بگن آقا نوكرتم..دمت گرم, سلام برسون و اين برنامه ها....معمولا‘‘ ميگن روز خوبي داشته باشين.
    منم اومدم بگم...عصر خوبي داشته باشين...اشتباهي گفتم:::Have A Nice WEEKEND .
    يارو اونور خط منفجر شد....منم قطع كردم....
    اينم از اين...

    يا حق

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •