تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 110 از 934 اولاول ... 1060100106107108109110111112113114120160210610 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,091 به 1,100 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1091
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    مستی ز چشم دلکش میگون یار جوی وز جام باده کام دل بیقرار جوی اکنون که بانگ بلبل مست از چمن بخاست با دوستان نشین و می خوشگوار جوی گر وصل یار سرو قدت دست می‌دهد چون سرو خوش برآی و لب جوبیار جوی فصل بهار باده گلبوی لاله گون در پای گل ز دست بتی گلعذار جوی از باغ پرس قصه بتخانه‌ی بهار و انفاس عیسوی ز نسیم بهار جوی ای دل مجوی نافه‌ی مشک ختا ولیک در ناف شب دو سلسله‌ی مشکبار جوی خود را ز نیستی چو کمر در میان مبین یا از میان موی میانان کنار جوی خواهی که در جهان بزنی کوس خسروی در باز ملک کسری و مهر نگار جوی بعد از هزار سال که خاکم شود غبار بوی وفا ز خاک من خاکسار جوی هر دم که بی تو بر لب سرچشمه بگذرم گردد روان ز چشمه‌ی چشمم هزار جوی خواجو اگر چنانکه در این ره شود هلاک خونش ز چشم جادوی خونخوار یار جوی

  2. #1092
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    در ره عشاق نام و ننگ نیست
    عاشقان را آشتی و جنگ نیست
    عاشقی تردامنی گر تا ابد
    دامن معشوقت اندر چنگ نیست
    ننگ بادت هر دو عالم جاودان
    گر دو عالم بر تو بی‌او تنگ نیست
    پیک راه عاشقان دوست را
    در زمین و آسمان فرسنگ نیست
    مرغ دل از آشیانی دیگر است
    عقل و جان را سوی او آهنگ نیست
    ساقیا خون جگر در جام ریز
    تا شود پر خون دلی کز سنگ نیست
    آتش عشق و محبت برفروز
    تا بسوزد هر که او یک رنگ نیست
    کار ما بگذشت از فرهنگ و سنگ
    بیدلان عشق را فرهنگ نیست
    راست ناید نام و ننگ و عاشقی
    درد در ده جای نام و ننگ نیست
    نیست منصور حقیقی چون حسین
    هر که او از دار عشق آونگ نیست
    شد چنان عطار فارغ از جهان
    کسمان با همتش هم سنگ نیست
    عطار

  3. #1093
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
    صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری

    خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
    بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی

    خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
    می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا

    خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
    هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه

    خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه
    نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه

    خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره
    بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره

    خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه
    نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

    خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
    تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه

    خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
    بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن

    خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
    وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی

    خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
    از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟

    خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
    اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی

    خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
    بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه

    خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
    کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی

    خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
    چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه

    خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
    اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون

    خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
    چقدر قشنگه اما واسهی کسی شکستن

    خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
    اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت

    خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
    دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت

    خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
    که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه

    خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
    تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی

    خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
    از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی

    خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
    ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره

    خیلی سخته که من و تو همیشه با هم بمونیم
    انقدر عاشق که ندونن دیوونه کدوممونیم

  4. #1094
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اي چشم هاي تو ديواني از غزل
    تقديم چشم تو داماني از غزل

    با هر نگاه تو در خانه ي دلم
    ناخوانده مي رسد مهماني از غزل

    لبريز مي شوم از عاشقانه ها
    وقتي كه بي زبان مي خواني از غزل

    ديوانه مي كند شعر نگاه تو
    زيباي من چه ها مي داني از غزل؟

    در شوره زارغم مي مرد شعر من
    چشم تو آمد و باراني از غزل


  5. #1095
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مدّ چشمت بی شتابم می کند
    موج این دریا حبابم می کند

    جذبه ی چشمان مخمور شما
    حالتی دارد که آبم می کند

    باز لبخند تو می گوید بیا
    باز می آیم، جوابم می کند

    قحط بارانم، کویری تشنه ام
    این عطش روزی سرابم می کند

    آی آدم! من که آهن نیستم
    نی مزن، نایت کبابم می کند

    ناله کم کن، ناله کم کن ای غریب
    حال محزون تو خوابم می کند

    سخت سختم کوه فولادم اگر
    آتش عشقت مذابم می کند

    مانده ام سر گشته در یک انتظار
    تا غمت کی انتخابم می کند

  6. #1096
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    کوه‌های شبیه نقاشی
    سو سوی لامپ خانه‌ای دور از جاده
    از پشت شیشه‌ی اتوبوس
    به قرص ماه خیره می‌شوم
    آیا این‌ها شعری عاشقانه می‌شوند
    برای هدیه‌ی فردا به تو؟

  7. #1097
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    آنگاه در لباس گل از جو در آمدی
    شب بود پس به هیات شب‌بو در آمدی
    می‌خواستی بپیچی گل کافیت نبود
    با باد صبحدم به تکاپو در آمدی
    آهویی آمد آب بنوشد تو را گرفت
    با عطر خویش در تن آهو در آمدی
    پس دشت دشت دشت گذشتی و ظهر با،
    آب از رگان مرده‌ی آهو در آمدی
    من سنگ بودم آب که آمد مرا گرفت
    با جان من به شکل پرستو در آمدی
    در آسمان - گرفت کسی مان شکار کرد
    ابری دهان گشود و تو آن تو در آمدی
    من بر زمین چکیدم و تو سال‌ها گذشت
    تا با هجوم مه به هیاهو در آمدی
    عصری مهت نشاند دوباره به کتف من
    با دست رشد کردی با مو در آمدی
    وقت غروب باز من و تو جدا شدیم
    با جنگل مبارک گردو در آمدی
    با شاخ و برگ درد شدی درد سر شدی
    با میوه‌ات به شیشه‌ی دارو در آمدی
    شب شد، درخت ماندی نه مه شدی نه ماه
    نه در لباس یک گل شب‌بو در آمدی
    سیدرضا محمدی

  8. #1098
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    یک ‎ربع دیگر، پشت پرچین، لحظه‎‌ی‎ دیدار
    کفش سفید راحتی، پیراهن گل‎دار
    شاید بیاید از همین‎ ور، با همان لبخند
    شاید که من دستی بلرزانم بر این گیتار
    من یاس‌ها را می‎‌شناسم، هیچ یاسی نیست
    کاین گونه عطرش را بپاشد بر تن دیوار
    با گیسوانش، خواب خیس ابرها در دشت
    یا نه، غباری زرد در آغوش گندم‎زار
    او با صدای کفش‌هایش پشت آلاچیق
    می‌آید و پر می‎کشند آن دسته‎های سار
    من با همین گیتار، مثل کولیان دشت
    بسیار نام عطریش را خوانده‎ام، بسیار
    شب‌های موج یاس‌ها در غرفه‎های خواب
    شب‌های چشم باغ‌ها در خواب و من بیدار
    دلتنگ، پشت شاخه‎های بید، چون مجنون
    سرمست، در پس‎ کوچه‎های عشق، چون عطّار
    چون قطره اشکی تا شوم بر گردنش آویز
    چون لکه ابری تا شوم بر شانه‌اش آوار
    یک‎ ربع دیگر، در میان جاده، سرخ و سبز
    رقص گل پیراهنش در لحظه‎‌ی دیدار
    شهرام محمدی (آذرخش)

  9. #1099
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من تو باشم .. تو .. پای تا سر تو
    زندگی گر هزار باره بود
    بار دیگر تو .. بار دیگر تو
    آنچه در من نهفته دریایی ست
    کی توان نهفتنم باشد
    با تو زین سهمگین توفان
    کاش یارای گفتنم باشد
    بس که لبریزم از تو می خواهم
    بروم در میان صحراها
    سر بسایم به سنگ کوهستان
    تن بکو بم به موج دریاها
    بس که لبریزم از تو می خواهم
    چون غباری ز خود فرو ریزم
    زیر پای تو سر نهم آرام
    به سبک سایه به تو آویزم
    آری آغاز دوست داشتن است
    گرچه پایان راه نا پیداست
    من به پایان دگر نیندیشم
    که همین دوست داشتن زیباست

  10. #1100
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من که هنوز چیزی نگفتم
    که تو طاقتت تموم شد

    باقی شو بگم می بینی
    گریه هات کلی حروم شد

    حال من خیلی عجیبه
    دوست دارم پیشم بشینی

    من نگاهت بکنم تو٬
    تو چشام عشقُ ببینی...

    اولش گفتم یه حسه
    یا یه احترام ساده

    اما بعد دیدم که عشقه
    اخه اندازش زیاده

    تو بازم طاقت اوردی
    مثل پونه ها تو پاییز

    سر نوشت تو سپیده
    ماجرای من غم انگیز

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •