تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 15 اولاول ... 789101112131415 آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 149

نام تاپيک: فرگشت | عواقب فلسفی

  1. #101
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    داوکینز و داردستش فقط یه عده زیست شناس هستن همین.اینا چمیدونن فطرت چیه.روحیات انسان چیه.نیازهای روحیش چیه .ویژگی های ذاتی انسان چیه .خوب چیه بد چیه.اینا کارشون اینه که نگاه به اسکلت بدن انسان بکنن ببینن شبیه کدوم جونوری هست بزارنش تو یه خانواده!حالا اینا میخوان به مردم جهان بینی هم بدن!
    مشکل شما همین هست که نظریه زیست شناسی رو معادل میدونید با یک جهان بینی در حالی که زیست شناسی هیچ سنخیت و ارتباطی با جهان بینی، مسائل ایدئولوژیکی، فلسفه، اخلاقیات و .. نداره و قرار هم نیست جواب سوالات مربوط به روح و فطرت و ذات انسان و سایر جانوران رو بده !

    ولی شما اصرار دارین که نظریه علمی رو یک جهان بینی معرفی کنید که برای اینکه مورد قبول شما واقع بشه لازم هست توضیحی درباره فطرت، روحیات ، نیاز ها و ویژگی های ذاتی و اخلاقی انسان داشته باشه ..

  2. 9 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #102
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    پس من میام میگم خدا وجود نداره؟!
    اصلا کاری به این مسایل هم نداشته باشیم.هر که یه ذره عقل تو سرش باشه با این تفکر داروینیسم به بن بست میخوره!تصادف دیگه چیه؟!
    احتمالا داوکینز میخواد بگه غرور در انسان در اثر جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی شکل گرفت!
    یا مثلا روحیات جنس زن و مرد در اثر جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی شکل گرفته!
    خدا شر این شر اعضظم رو از سر بشر کم کنه.
    دیوونمون کردن با این علمشون

  4. #103
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    داوکینز و داردستش فقط یه عده زیست شناس هستن همین.اینا چمیدونن فطرت چیه.روحیات انسان چیه.نیازهای روحیش چیه .ویژگی های ذاتی انسان چیه .خوب چیه بد چیه.اینا کارشون اینه که نگاه به اسکلت بدن انسان بکنن ببینن شبیه کدوم جونوری هست بزارنش تو یه خانواده!حالا اینا میخوان به مردم جهان بینی هم بدن!
    لطفاً داوکینز و داردستش به ایشون پیام ندن. مرسی اه
    Last edited by Zeitgeist; 11-02-2016 at 23:22.

  5. 4 کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #104
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221
    Last edited by Zeitgeist; 11-02-2016 at 23:43.

  7. این کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #105
    کاربر فعال انجمن علوم انسانی PLAΨMID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,883

    پيش فرض

    داوکینز و داردستش فقط یه عده زیست شناس هستن همین.اینا چمیدونن فطرت چیه.روحیات انسان چیه.نیازهای روحیش چیه .ویژگی های ذاتی انسان چیه .خوب چیه بد چیه.اینا کارشون اینه که نگاه به اسکلت بدن انسان بکنن ببینن شبیه کدوم جونوری هست بزارنش تو یه خانواده!حالا اینا میخوان به مردم جهان بینی هم بدن!
    دانش ضعیفی از زیست شناسی دارید . . . . .

  9. این کاربر از PLAΨMID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #106
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    @ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و دو سه نفر دیگر از دوستان که ردیه بر فرگشت صادر میکنند، لطفا این دو پست دوستانمون از تاپیک زیر رو با دقت بخونید خیلی بهتون کمک میکنه.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    جمله ای مشهور؛ منسوب به سقراط است که می گوید: « می دانم که نمی دانم» جمله ای که در زمانه ما به ندرت شنیده می شود. در مراودات روزمره؛ در خلال گفت و گوهای رایج ساده؛ لاجرم به افرادی بر می خوریم که خود را در هر موضوعی فوق تخصص و شنیدن عباراتی مانند« نمی دانم »یا اطلاعی در این زمینه می ندارم، از دهان آنها تقریبا محال است. آنها تصور می کنند همه چیز را می دانند و به همین دلیل در قبال هر موضوعی، نظری دارند. چنین افرادی با خواندن یک یا دو کتاب روانشناسی خود را روانشناس و با مطالعه سرسری یکی، دو کتاب فلسفی، خود را فیلسوف می دانند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    در سالهای اخیر افراد بسیاری را دیده ام که به موضوعات علمی علاقه مندند و حتی اخبار رویدادهای علمی را پیگیری می کنند و احتمالا گاهی کتاب های علم عمومی در حوزه های غیر از رشته تحصیلی شان را نیز مطالعه می کنند. تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست و بلکه باعث خوشحالی نیز است. مشکل از جایی پیش می آید که آنها در برآورد میزان فهم و درک و به عبارتی در حجم دانش خود دچار سوءبرداشت می شوند. آنها راجع به کرمچاله ها، جهان های موازی، سفر در زمان، بوزون هیگز، شبیه سازی و مسئله سلول های بنیادی، بیگ بنگ و… چیزهایی شنیده اند و به صورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطلب خوانده اند. از طریق برنامه های تلویزیونی، مجلات، گپ و گفت با دوستان راجع به روانشناسی، فرهنگ، سیاست، تاریخ و… اطلاعاتی گرفته اند ولی به تبع آن، این تصور برایشان پیش آمده که درباره تمامی موضوعات مذکور صاحب نظر هستند.
    البته بدیهی است هر فردی در جامعه انسانی آرای مخصوص به خود را دارد و می تواند در لابه لای گفت و گوها، نظریات شخصی و برداشت های خود را از موضوعات مختلف بیان کند، اما مشکل از آنجایی آغاز می شود که فرد توقع داشته باشد نظریات شخصی اش به عنوان نظریات کارشناسی پذیرفته شود و نه به عنوان نظریات شخصی. خود دانشمند پنداری تعریف دقیق و به خصوصی ندارد و طیف گسترده ای را نیز در بر می گیرد؛ از افرادی که صرفا در میهمانی های خانوادگی کوچک به اظهار فضل و ایده پردازی های خام می پردازند گرفته تا کسانی که پا را فراتر گذاشته و هیچ فرصتی را در شبکه های اجتماعی مجازی و نظایر آن برای فضل فروشی و ابراز نظر درباره مسائلی که کمترین اطلاعی از آن ندارند، « عقاید خود مهم انگاری » از دست نمی دهند.
    اما وجه اشتراک این افراد یکی از « عقاید خود مهم انگاری » (self -important ideas) است. عقاید خود مهم انگاری یکی از نشانه های شیدایی(Mania) است. چنین افرادی زیاد و سریع صحبت می کنند که این مشکل فشار کلام(pressure of speech) نامیده می شود. همچنین غالبا از پرش افکار (flight of idea) رنج می برند. برخی نیز افکار خود بزرگ بینی (grandios) داشته و خود را مبدع آثار و و اختراعات بزرگ می دانند. با گسترش علوم و توسعه اندیشه بشر در اعصار اخیر، حوزه های مختلف علوم پایه، مهندسی و حتی فلسفه و علوم اجتماعی به بخش های تخصصی تری تقسیم شدند. به دلیل حجم بالای اطلاعات در علوم مختلف، محال است فردی بر بخش های بزرگی از علوم احاطه داشته باشد.
    دانش ها و فناوری ها، روز به روز تخصصی تر می شوند و هرکس در نهایت می تواند در یک یا شاید دو شاخه علمی متخصص باشد. به عبارتی، همه ما نسبت به دانش های دیگر خارج از حیطه صلاحیت مان، بی سواد یا کم سواد هستیم. ممکن است یک کیهان شناس از جغرافیای آسیای جنوب شرقی هیچ نداند و یک مهندس مکانیک از دیالوگ دو نفر پزشک درباره نوار قلبی یک بیمار حتی یک کلمه هم سر در نیاورد. اینکه یک جراح متخصص بسیار باسواد و حاذق، کمترین اطلاعی از روش اویلر در حل معادلات دیفرانسیل مرتبه اول نداشته باشد، نه نقص است و نه کم سوادی. همان گونه که یک نفر مهندس بسیار خبره، کمترین اطلاعی از روشهای جراحی مغز در درمان پارکینسون ندارد. اگر ما درباره موضوع به خصوصی اطلاعاتی نداریم یا تنها چند کلمه و عبارت ناپخته از آن مبحث می دانیم، هیچ مشکلی پیش نمی آید اگر که فقط شنونده باشیم. هیچ کس ما را بابت چیزهایی که نگفته ایم سرزنش نمی کند، اما زمانی که درباره موضوعاتی اظهار فضل می کنیم که کمترین سر رشته ای از آن نداریم، در حقیقت نادانی خود را آشکار کرده ایم. گفتن عباراتی نظیر « نمی دانم» یا « بایستی در این زمینه مطالعه کنم » یا «اطلاع دقیقی ندارم » نه تنها نشان نادانی نیست، بلکه نهایت فهم و روحیه جست و جو گرانه فرد را می رساند.
    یکی از پرسش های مؤسسه Eurobarometer در گزارش سال ۲۰۰۵ پیمایش فهم عمومی از علم چنین بود: « دایناسورها همزمان با انسان زندگی می کردند.» این گزاره غلط؛ در بین افراد مورد پژوهش نتایج زیر را در برداشت: ۸۷ درصد از سوئد یها، ۸۰ درصد از آلمانی ها، ۷۹ درصد از دانمارکی ها و ۵۰ درصد یونانی ها و… به درستی تشخیص دادند که این گزاره غلط است. بیشترین انتخاب گزینه (نمی دانم) در کشور بلغارستان بوده که در آن ۳۹ درصد نسبت به درست یا غلط بودن این گزاره اظهار بی اطلاعی کرده اند. هر چند در جدول نهایی، کشورها براساس جواب های درست رده بندی می شوند و تفاوتی میان آنهایی که جواب غلط داده اند و کسانی که گفته اند (نمی دانم)، لحاظ نشده ام اگر نیک بنگریم، گزینه ی « نمی دانم» وضعیت میانه ای را توصیف می کند. وضعیتی که فرد به صحت پاسخ اطمینان ندارد از طرفی لزومی هم نمی بیند هر طور که شده و به هر قیمتی حتما گزینه صحیح را علامت بزند. گزینه ی « نمی دانم» نیز یک پاسخ است و از قضا (ندانستن) متضمن هیچ بار مفهومی حقار تبار نیز نیست.
    عموما افرادی که مطالعات عمیق تر و دقیق تری از یک موضوع به خصوص داشته اند، به دلیل آنکه با چالش ها و مسائل پیرامونی آن موضوع آشناترند، به حجم نادانسته های خود نیز آگاه ترند. به عبارت ساده تر، فرد دانا می داند که چه چیزهایی را نمی داند. اما کسی که با موضوع درگیر نبوده و درک صحیحی از جوانب موضوع ندارد، به همان درک سطحی بسنده کرده و ممکن است خود را صاحب نظر ارزیابی کند و به همین جهت از گفتن « نمی دانم» پرهیز کرده و هرطور که شده، نظری له یا علیه یک موضوع ارائه می کند.
    از دیگر سو از آنجایی که فرد به اسلوب و قواعد منطق گفت و گو آگاه نیست، صورتبندی و فرمالیسم منطقی باطلی را پیش می گیرد و با فرافکنی و به کارگیری مغالطات منطقی، تلاش می کند به هر قیمتی پیروز میدان باشد. به بیان دیگر، هدف خود دانشمند پندارها از اینکه خود را به بحث ها و دیالوگهایی که اطلاعات مخدوش و سطحی از آن دارند، وارد می کنند، دستیابی به حقیقت یا فهم بهتر یک موضوع نیست. ورود به یک دیالوگ برای خود دانشمند پندارها فرصتی برای ابراز نظر است. منش فرزانگی و دانایی اما به گونه ی دیگری است و دانایی چون سقراط، دلیلی برای تظاهر به دانایی نمی بیند و می گوید: « می دانم که نمی دانم.» [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] / نویسنده: عرفان کسرایی
    تفاوت میان سواد و سوادِ علمی

    یکی از مناقشه برانگیزترین تعاریف در حیطه‌ی مسائل مربوط به علم؛ مفهوم «سواد علمی» است. اما به راستی “سواد” چیست؟ توان خواندن و نوشتن و محاسبات ساده ریاضی؟ بهره مندی از دانش عمومی و اطلاعات سطحی؟ یا در اختیار داشتن دانش تخصصی و عمیق؟


    نتایج یک پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان می دهد که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می‌توانند توضیح دهند “چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است“. در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناسی ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند. در نمونه ای دیگر دکتر هازن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از بیست و چهار فیزیکدان و زمین‌شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین DNA و RNA را توضیح دهند. تنها ۳ نفر از پس این پرسش برآمدند. [این نشان می‌دهد که متخصصان هم در مواردی خارج از تخصص خودشان سواد کافی ندارند. (اما خوشبختانه یک متخصص به ندرت در مورد اموری خارج از تخصص خودش اظهار نظر می‌کند.)] اما در مجموع خطر افراد کم‌سواد ، در توسعه و ترویج [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به مراتب بیشتر از خطر افراد بی‌سوادِ مطلق است. افراد در رده کم‌سواد به نوعی خوشه‌چینانِ علم هستند، اما عموماً سهمی در تولیدِ علم ندارند. آنها ممکن است به مقوله “علم” ، پیگیری اخبار علمی و مواردی از این دست علاقه‌مند باشند، اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن می‌زنند. آنها راجع به کرمچاله‌ها، جهان‌های موازی، سفر در زمان، بوزون‌هیگز، شبیه‌سازی و مسأله سلولهای بنیادی، بیگ بنگ، کوانتوم و غیره چیزهایی شنیده‌اند و بصورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطالبی خوانده‌اند؛ سپس این تصور برایشان پیش آمده که همه‌ی اینها را “می‌دانند” . این تصور کاذب ، خطر بزرگی برای ترویج [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] است. چون فرد بصورت نیم‌بند و آماتوری، حاصل درک خودش از یک موضوع را [که بسیار امکان دارد اشتباه باشد] به دیگران منتقل می‌کند، نه آن چیزی که واقعاً باید باشد.

    مثلاً بسیاری از افراد که حتی کمترین آشنایی با الفبای نظریه کوانتومی در فیزیک جدید ندارند تا جایی که دلشان بخواهد از این نمد برای خود کلاه درست می‌کنند. [موارد فراوان از محاسبه سرعت فرشتگان تا طی‌الارض و انواع مدعیات متافیزیکی و ماورایی به کوانتوم نسبت داده می‌شود]
    تصور کنید فردی علاقمند به علم، جایی خوانده که وضع گربه‌ی شرودینگر تا زمانی که در جعبه باز نشود بلاتکلیف است و تا زمان مشاهده معلوم نیست واقعیت چه خواهد شد. ممکن است این فرد تصور کند به همین منوال، ماه در آسمان نیز تا زمانی که مشاهده نشود وجود ندارد. سپس حاصل درک خودش را برای سایرین تعریف کند. مثلاً بگوید: می‌دانستید که فیزیک کوانتوم می‌گوید تا زمانی که به ماه نگاه نکنی ماه در آسمان نیست و به محض نگاه کردن به وجود می‌آید؟! این درک اشتباه چه از روی ناآگاهی باشد چه برای فضل‌فروشی، زمینه ترویج شبه‌علم در جامعه را فراهم می‌نماید. عرفان کسرایی پژوهشگر مطالعات علم دانشگاه کاسل آلمان این مطلب پیش از این در وبسایت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منتشر شده است.

    منبع: gomaneh.com

  11. این کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #107
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    @ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و دو سه نفر دیگر از دوستان که ردیه بر فرگشت صادر میکنند، لطفا این دو پست دوستانمون از تاپیک زیر رو با دقت بخونید خیلی بهتون کمک میکنه.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خود دانشمند پنداری تفکر شما هست نه من.من تمام این مسایل فرگشت رو خوندم.مگه من اومدم گفتم همه جهشی ممکنه یا انتخاب طبیعی همچین قدرتی داره؟!کسی که به این تخیلات باور داشته باشه دچار مرض خود دانشمند پنداری هست حالا خوبه خدا رو شکر پیدایش حیات رو نتونستن توجیه کنن.اینا علم نیست.اینا تخیلات یه سری زیست شناس به قول شما خودانشمند پندار هست که خیال میکنن عالم تمام علوم هستن.
    داوکینز یه زیست شناس هست به مساله افرینش جهان به چشم یه تیوری نگاه میکنه!میگه ما میتونیم هر دو تیوری رو در کنار هم اموزش بدیم.اینا میخوان علم تولید کنن.خیال میکنن دنیا مسخره تفکر اینا هست.
    از قدیم گفتن تو ذات خدا تفکر نکنین که قادر به درکش نیستین.این تخیلات هم نتیجه تفکر اینچنینی هست.
    Last edited by javad2015; 12-02-2016 at 00:20.

  13. #108
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    پس من میام میگم خدا وجود نداره؟!
    اصلا کاری به این مسایل هم نداشته باشیم.هر که یه ذره عقل تو سرش باشه با این تفکر داروینیسم به بن بست میخوره!تصادف دیگه چیه؟!
    احتمالا داوکینز میخواد بگه غرور در انسان در اثر جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی شکل گرفت!
    یا مثلا روحیات جنس زن و مرد در اثر جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی شکل گرفته!
    خدا شر این شر اعضظم رو از سر بشر کم کنه.
    دیوونمون کردن با این علمشون



    من فکر میکردم تا الان درباره نظریه فرگشت بحث میکنیم ولی به نظر میاد بحث شما بیشتر به موضع داوکینز درباره مسائل ایدئولوژیکی مربوطه تا اصل نظریه فرگشت..
    مطمئننا اگر داوکینز از طریق فرگشت وجود خدا رو ثابت کنه برای شما فرگشت قابل قبول و کاملا علمی میشه

    نظرات شخصی یا موضع افراد از جمله دانشمندانِ زیست شناسی در حیطه مسائل ایدئولوژیکی و خارج از علم هیچ ارتباطی به اصل یک نظریه ثابت شده علمی نداره ، سندیت یک نظریه علمی بر اساس نظرات و مواضع شخصی افراد شکل نگرفته که با نظرات شخصی افراد در حیطه ای خارج از علم بخواد زیر سوال بره.

  14. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #109
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    چرا فکر مکینید در طرح خالق هوشمند هیچ نقصی نباید باشه؟ چرا فکر میکنید هوشمندی باید مساوی با خلقت تمام و کمال باشه؟ چرا فکر میکنید خالق هوشمند حتما باید یکباره خلق کنه و نه تدریجی و از طریق فرگشت؟ چرا فکر میکنید خالق هوشمند با طوری رفتار کنه که شما انتظار داری؟ چرا فکر میکنید در صورت وجود خالق، فرگشت و خلقت تدریجی دلیل بر ضعف، بی قدرتی و نادانی خالق هست و نه موارد دیگری مثه برنامه ها و اهدافی که خود خالق داره؟ شما این افکارتون رو بدون اینکه حقانیت اونها رو اثبات کنید صحیح فرض کردین و بعد به نتیجه رسیدین که بله تناقض وجود داره!! شما به عنوان نمونه قران رو ببینید، میگه در برابر سختی ها و ناگواری ها، مرگ ها مریضی ها و ... صبر کنید و شکیبا باشید، یعنی خود خدا داره میگه چنین چیزهای رو به عمد در طرح خلقتم قرار دادم، و از اونها اهدافی دارم نه اینکه چون نتونستم بهتر خلق کنم اینجور شد ...
    چون اگر موجودی در تعریف خودش دچار تناقض بشه نمیتونه وجود داشته باشه . نمیشه که هم علم بی نهایت داشته باشی و دانای مطلق باشی و از اول و آخر همه چیز مطلع باشی ولی اشتباه هم بکنی . اونم برای موجودی با این صفات عظیم .

    از طرف دیگه یکی دیگر از صفات این موجود عادل مطلق هست . آیا کسی یا چیزی که عادل مطلق هست میاد و باعث بیماری و معلول شدن یا ناقص شدن موجودات دیگه بشه به صرف اینکه بخواد پیامی رو برسونه ؟! اینم یکی دیگه از نمونه های تناقضی است .

    مثل آوردن از کتاب مقدس مورد نظرتون اثبات حساب نمیشه . برای نمونه من برم از خدایانی مثل سخمت یا هیکا و صحبتهاشون در مورد سلامتی نقل قول بیارم آیا شما اون رو قبول میکنین . بطور حتم خیر چون شما اونا رو قبول ندارین . همین وضعیت در مورد بنده هم صادق است .

    من دسرسی مستقیم به اون دنیا نداریم، اما وقتی مطمین شدم کسی که ادعا میکنه چنین چیزی وجود داره دروغگو نیست به جهان پس از مرگ هم معتقد میشم + گزارشات بسیار زیاد تجربیات نزدیک به مرگ + افرادی که یک عمر ضد دین بودن اما بخاطر تجربیات ماورایی معتقد شدن + زیبایی و آرامش این عقاید که دقیقا همون چیزی هست که انسان میخواد + اتفاقات و حوادث ماورایی که تقریبا همه ما تجربه کردیم + مطالعات علمی-فلسفی که برای خودم قانع کننده هست و ...
    بارها گفته شده که تجربیات شخصی بعنوان اثبات در نظر گرفته نمیشه . اگر من هم تحت تجربه شخصی موفق به دیدن اسب بالدار بشم پس حکم تائید به وجود همچین موجودی باید زد ؟ از این دست مدعیات زیاد هست که افراد ادعا میکنن تجربیات عجیب و غریب در دیدن موجودات مختلف داشتن .
    شرایط روانی موقع مرگ و تغییراتی که در مکانیزم حرکتی و فعالیت بدنی ایجاد میشه میتونه روی دیده ها و شینده های اون شخص تاثیر بذاره و پیش تر هم گفته شده که با استفاده از مخدرها هم میشه تجربیات نزدیک به مرگ رو هم تجربه کرد . از طرف دیگه خودم با 3 نفر که تجربه مرگ رو داشتن صحبت کردم و هیچ کدام چیزهایی رو که بعضی ها جاها خوانده میشه رو ادعا نکردن .

    به هر حال طبق صحبت های شما مشخص هست که شما در اعتقاداتتون به یقین رسیدین و بحث با کسی که به یقین رسیده فایده آنچنانی نداره . چون که شواهد و مستندات با دید بی طرف قضاوت نمیشه .

    اگر تمام یخ های زمین آب بشن چی؟ دقت کنید که معتقدین به این موارد اتفاق افتادن و تمام شدن اونها رو بصورت معجزه میدونن نه بصورت طبیعی ...
    فرقی نمیکنه بصورت معجزه باشه یا نرمال . باید دید که آیا در اسناد و مطالعات زمین شناسی ما شاهد وقوع همچین چیزی در نتایج تاریخی بودیم ؟ "خیر" ... هیچ اثری از وجود همچین سیل عظیمی در نتایج وجود نداره .

    این یک حرف جدید نیست، در زمان پیامبر هم اونایی که اعتقاد نداشتن میگفتن این آدم رفته یک سری افسانه و اسطوره از اینور اونور جمع کرده گذاشته تو کتابش !!
    بالاخره باید از سلمان فارسی تشکر کرد که همچین اطلاعات عظیمی رو در اختیار پیامبر قرار داد .

    در مورد اینکه آب ها طوفان نوح از کجا اومده ...:
    ____________

    Massive ‘ocean’ discovered towards Earth’s core
    A reservoir of water three times the volume of all the oceans has been discovered deep beneath the Earth’s surface. The finding could help explain where Earth’s seas came from.
    “We should be grateful for this deep reservoir,” says Jacobsen. “If it wasn’t there, it would be on the surface of the Earth, and mountain tops would be the only land poking out.”

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    ترجمه بخشی از متن:
    اقیانوسی از آب در زیر زمین برابر با 3 برابر آب تمام اقیانوس های روی زمین کشف شده است! این یافته میتواند توضیح دهد منشا آب دریاها از کجاست.
    ما باید از این مخزن آب ممنون باشیم، چرا که اگر این ذخیره بزرگ آب زیرزمینی روی زمین بود تنها نوک قله ها از زمین باقی میموند!

    تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت... هود، 11
    و گفته شد: ای زمین، آبت را فرو بر! و ای آسمان، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت. هود، 44
    (مشخصا داره میگه آب از زیر زمین اومده بیرون و به زمین برگشته و تنها بارندگی نبوده!)


    جناب هیچ اثری از لایه های سیلابی با اون عظمت در روی نتایج زمین شناسی دیده نمیشه . فرقی نمیکنه ما چقدر کوه های یخ در قطب داشته باشیم یا چقدر سفره های زیر زمینی . باید دید نتایج زمین شناسی به ما چی میگه .

    بعضی باستان شناسها طبق این داستان احتمال دادن و عنوان کردن که تنها میتونسته یک سیل در 5 تا 10 هزار سال پیش از طغیان رودهای دجله و فرات و کارون بوجود اومده باشه که منطقه ای مربوطه به اون دوران بنام میزوپوتمیا رو به زیر آب ببره .

    حالا مردم اون زمان اون رو کار خدایان میدونستن بعده ها این داستان به تورات و بعده ها به کتاب های دیگه رسید و شخصیت های داستان رو اصلاح کردند و با شخصیت های جدید و با یک خدا به نام یهوه تغییر یافت . [حالا حساب کنید حق با کدامیک از طرفین هست . خدایان یا خدا ! البته پاسخ دوستان مشخص هست]

    نکته جالب این داستان اینه که بخاطر کارهای نادرست یک قوم خدا میاد و کل زمین رو به همراه کل ساکنانش [انسانها و حیوانات] به زیر آب میبره بجای اینکه تنها قوم خلافکار رو مجازات کنه .

    به هر حال کافیه افسانه گیلگمش رو مطالعه کنین و بعد با گفته های تورات مقایسه کنین و سپس به سراغ قران برین و تفاوت ها رو ببینید که کدامیک بیشتر به داستان اصلی شباهت داره و کدامیک از مرجع اصلی فاصله بیشتری گرفته .

    کتیبه های این اثر ادبی حماسی در موزه بریتانیایی لندن نگهداری میشه که میتونین بررسی کنین تا ببینید داستان واقعی چی بوده و در سیر تاریخ چگونه در دست تحریف و سو استفاده قرار گرفته .


    متاسفانه این بحث روند فرسایشی و تکرار مکررات بخودش گرفته و نگاه بی طرفانه در بحث ها دیده نمیشه .

  16. 3 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #110
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    نکته جالب این داستان اینه که بخاطر کارهای نادرست یک قوم خدا میاد و کل زمین رو به همراه کل ساکنانش [انسانها و حیوانات] به زیر آب میبره بجای اینکه تنها قوم خلافکار رو مجازات کنه .

    در مورد طوفان نوح هیچ جا به جهانی بودنش اشاره نشده خیلی جاها گفتن که منطقه ای بوده.چون کلمه ارض در قران خیلی جاها جنبه منطقه ای داشته.مثل ارض الموعود برای یهودیا.
    تو سایتای مرتبط بحث زیاد شده من حوصله خوندنش رو نداشتم:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    این مطلبم میزارم برای کسانی که اعتقاد به فرشته رو خرافه میدونن:
    تو قران گفته شده که وقتی فرشتگان عروج میکنن این مدتش برابر با 50000 سال انسان است.ما الان میدونیم که زمان نسبیست.حالا میخوایم سرعت فرشته رو به دست بیاریم:

    همه میدانیمکه فرمول اصلی انبساط زمان بر حسب سرعت این است:
    که با یک این ور وآن ور کردن سرعت بر اساس انبساط میشود:
    سال های قمری حدود 354 روز دارند یعنی میزان اختلاف زمان ما با یک فرشته در حال حرکت 50000*354است.پس جایگزین میکنیم:
    که با تقریب بالایی به سرعت نور نزدیکه

    البته تصادفها تمام نشده و یک شانسدیگر هم وجود دارد .... طبق قرآن، آفریدگان عاقل سه دسته اند: انسان که از خاک استو جن که از آتش است و فرشته که از نور است!که به نظرم میتواند یک توجیح علمی (وغیر ماورائی) برای این سرعت بالا باشد
    Last edited by javad2015; 12-02-2016 at 18:26.

  18. این کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •