جان من نفس رو داشتید؟ /*/ بعد شیشه شکستن ته خنده بود؛ ارسطو گفت اگه گوشت خر به این خوشمزگی بود که من نمیزاشتم یه خر رو زمین بمونه : )
جان من نفس رو داشتید؟ /*/ بعد شیشه شکستن ته خنده بود؛ ارسطو گفت اگه گوشت خر به این خوشمزگی بود که من نمیزاشتم یه خر رو زمین بمونه : )
واقعا باید تبریک گفت به سازنده ها ، آدم احساس غرور میکنه همچین سریال شاهکاریو میبینه که محصول کشور خودمونه ، من خودم سریالای خارجی زیاد میبینم و تنها سریال ایرانی که دنبال میکنم همین هستش ، باید بگم طنز واقعی متناسب با خلق و خوی ایرانیا که تونسته اون ارتباط رو به خوبی با شخصیت پردازی بی نظیر بوجود بیاره ...نه مسخره بازی هستش مثل اخراجی ها و امثالش که متاسفانه تعدادشونم کم نیست ، نه هدفش صرف خندوندن ...نکات آموزنده هم زیاد داره ....![]()
اصلا جالب نیست.
سریال اول هم بردن زیر سوال
نزدیکهای آسایشگاه بالای گنبد ( پرچم و دسته ) یه جوری تکون خوردن، گفتم الانه که از جا در بیاد! /*/ الان رسیدم به نظر کسی که گفت اتفاقات این سریال با اینکه بعید و غیر منتظره هستن ولی غیر ممکن نیستن . دقت کنید همیشه غیر منتظره ترین اتفاق ممکن میفته : گیر افتادن داخل رستوران پلمپ شده ، خوردن گوشت خر ( به خیال خودشون البته، چون بهداشت گفت فقط کاشیها مشکل دارن و باید عوض بشن ) ؛ شرکت ارسطو در مسابقه تلفنی درست وقتی که گیر افتاده و برنده شدن ۱ میلیون تومن ؛ شکسته شدن در رستوران کمی قبل از رسیدن مأمور بهداشت و پلیس ؛ هوار شدن طلبکار سر ارسطو ؛ رد شدن کامیون از جلوی خونه ای که ۲ سال قبل خریده بودن ( توی داستان ۲ سال گذشته نه ۱ سال ) و قرار بود خراب بشه ( که نشد ) و .... . نکته ی مهم اینجاست که همه ی اینها طوری پیاده شده که مخاطب احساس نکنه داره داستان تخیلی نگاه میکنه
Last edited by hamed29; 30-03-2013 at 01:11.
يكم توي اتفاقاتي كه براشون ميفته و كارايي كه ميكنن بيش از حد اغراق وجود داره.....
از اون قسمت كه اكشن شد و نزديك بود بيفته توي دره ديگه نگاه نكردم.
Sent from my Nexus 7 using Tapatalk 2
وقتی داستان اغلب فیلم ها مقوایی (!) و نخ نما باشه، بازی بازیگرها و بقیه ی عوامل در مجموع مورد پسند مخاطب قرار نگیره، پرداختن به اغراق آخرین برگ برنده ست. که البته به نظرم طرفدارهاش کم هم نیستن. /*/ کلا اغراق و بزرگنمایی اینجور جاها خوب جواب میده
hamed29 جون به نکته ی خیلی خوبی اشاهر کرد...اتفاقاتی که شاید غیر قابل پیش بینی باشه
فکر کنم یکی از مشکلات و شایدم بزرگترین مشکلی که تو توده نویسندگان و حتی فیلمنامه نویسان ایرانی وجود داره کلیشه شدن باشه...یاد گرفتن داستانی خطی رو روایت کنند...شاید ترس دلیل خوبی برای این موضوع باشه که اجازه نده نویسندگان سریالهای ما ریسک نکنند و مسائل پیش و پا افتاده ای که هر روز باهاشون رو در رو میشیم رو تو متن قصه بیارن
اما پایتخت به خوبی نشون داده شخصیتهای سریال چیزی فراتر از مردم عادی نیستند و مسائلی خارج از اراده براشون اتفاقا میافته
من حافظه ـم خوب نیست ولی مگه پایتخت 1 برای نوروز 90 نبود؟ خب 2 سال گذشته دیگه...اینطور نیست؟رد شدن کامیون از جلوی خونه ای که ۲ سال قبل خریده بودن ( توی داستان ۲ سال گذشته نه ۱ سال ) و قرار بود خراب بشه ( که نشد )![]()
بعضیا چقدر ناز میکنن !
خب نبینین بابا کسی زورتون نکرده
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)