رفقا امشب تصادف کردم. انقدر حالم گرفته است که هنوز هم خوابم نمی بره. ساعت 5.15
جریان این بود:
من برای اولین بار برای یه کاری ماشین رو تنهایی بردم بیرون.
من ساعت 23.15 داشتم تو بلوار مرزداران میومدم،( بالای پل یادگار) دیدم خلوته، یه مقدار سرعت گرفتم، فقط یه موتور بود تو خیابون جلوم. من تو لاین سبقت بودم و اون هم تو لاین سمت راست.(این پل دو هر طرفش، دو لاین داره) به 100 متری اش که رسیدم ، گاز رو شل کردم تا اگه یه وقت اومد تو لاین من ، اتفاقی نیفته.
اما وقتی دیدم که جلوش ماشینی نیست، مطمئن شدم و گاز دادم.
.gif)
راستی ماشینی که داشتم یه سمند el هست. یعنی همون مدلی که آشغال ترین سمنده و ترمزش هم abs نیست. و حتی نمایشگر ساعت رو هم نداره.
تقریبا سرعتم 100 یا 110 بود که رسیدم نزدیکی اش. تقریبا 5 متری اش بودم که ناگهان اومد تو لاین من.
حساب کنید که من با 110 دارم میام و اون موتوری که خدا ازش نگذره، داشت نهایتا با 40 تا میومد و تو 5 متری من ، پیچید جلوم. تازه مرتیکه ی .... یه دستی هم داشت رانندگی میکرد، نمیدونم با موبایل داشت ور میرفت ؟ چی کار میکر؟
خودتون حدس بزنید چی میشه.
من پام رو محکم گذاشتم رویترمز . و بدبختانه، ترمز قفل کرد و من که دیدم با این وجود دارم میزنم به موتور ، فرمون رو دادم به راست تا ردش کنم، اما غافل از اینکه ترمز قفله. عقب ماشین شروع کرد به رفتن به چپ . من بر خلاف جهت چرخوندم،ماشین برگشت و به سمت عکس شروع کرد، چرخیدن. کمی زاویه چرخش کم شد و امیدوار شدم به کنترل ماشین،امافرمون سوم رو که برعکس چرخوندم، ماشین خیلی بیشتر شد زاویه اش، و خودم رو آماده کردم که چپ کنم.
اما تو همین لحظه چرخجلوماشین خورد به جدول. اونهایی که روی این پل اومدن میدونن. که کناره های این جدول گارد ریل و اینها نیست، بلکه با سیمان و بلوک های سیمانی هست که تقریبا نیم متری ارتفاع داره و ماشین از روش نمیپره( حداقل زمانی که از بغل بزنه)
وقتی چرخ جلوخورد، بعد چند ثانیه چرخ عقب هم خورد. و ماشین تو لاین کناری متوقف شد. و تا چند ثانیه من مات و مبهوت بودم، و موتوری آشغال رو دیدم که یه نگاه به من کرد و دید که چی شدم، اما ترمز هم نکرد ببینه من زنده ام یا نه. و فرار کرد.
چند ثانیه طول کشید تا دود ها بخوابه.
پیاده شدم ببینم چی شده، دیدم سمت راست ماشین بدنه اش هیچی نیست. دیدم چرخ عقب قالپاقش خورد شده و دور رینگ و لاستیک پر شده سنگ ریزه. و چرخ جلو هم همینطور.
رفتم سوار شدم ، دیدم روشن نمیشه، هر چی استارت زدم دیدم روشن نمیشه.
مجبور شدم که زنگ بزنم به پدرم که خواب بود و خونمون هم چند دقیقه بیشتر فاصله نداشت. بگذریم که وقتی از پشت تلفن کلمه ی موتوری رو شنید تا یک ساعت به حال سکته کردن بود.
اومد و رفت ecu رو ریست کرد و ماشین سریع روشن شد.
اما هر چی گاز داد، دید ماشین راه نمیره، و انگار ترمز دستی بالاست. دیدم مشکل از چرخ جلوه. و اومدیم چرخ رو عوض کنیم که دیدیم ، بله، پولوس کاملا شکسته و کج شده و اصلا چرخ کج شده.
خلاصه زنگ زدیم به امداد خودرو اومد و برای 500 متر یه بیست تومنی گرفت و گذاشتیمش در یه تعمیرگاه.
و من الان خیلی حالم گرفته است. چون اصلا از اون راننده ها نیستم که هول بشم یا دست فرمون نداشته باشم.
و چیزی که از همه بیشتر من رو سوزوند، این بود که تو اولین بار این اتفاق افتاد، و به هر حال یه جورایی اعتماد به نفس و غرور و این صحبت ها ما خدشه دار شد.
اگه مثلا بعد یه سال این اتفاق می افتاد، شاید انقدر ناراحت نمیشدم. اما باور کنید که شاید هر کس دیگری هم بود با این ماشین ، شاید اتفاق بدتری هم براش می افتاد.
.gif)
یا چپ کردن یا زدن به موتوری.که 60% منجر به مرگش می شد و دردسر های بعد اش.
نمیدونم حالا چقدر خرجش میشه؟
رفقا عذرخواهی میکنم اگه زیاد شد، اما هدفم این بود که یه مقدار آروم بشم. ببخشید.
راستی یه سوال داشتم، اگه من ترمزم abs بود، چه اتفاقی می افتاد؟
و این که در صورت تصادف با موتور ، آیا من مقصر شناخته میشدم؟
به هر حال یه تجریه ای شد برام. و این اتفاق دلیلش حماقت و نفهمی اون موتوری در درجه اول و سرعت من و در درجه بعدی این ترمزهای نا مناسب ماشین بود. که حالا می فهمم که چقدر abs مهمه.
و باید بگم لطف خدا بود که اتفاق بدتری نیافتاد. خدا را شکر.
بازهم از دوستان عذرخواهی میکنم.