تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 18 اولاول ... 789101112131415 ... آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 174

نام تاپيک: عرفان نظر آهاری

  1. #101
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت یازدهم

    مردی نزد جوانمرد آمد وگفت: تبرکی می خواهم جامه ات را. تا من نیز از جوانمردی بهره ای ببرم
    جوانمرد گفت : جامه ی مرا که بهایی نیست اما سوالی دارم سوالم را پاسخ گو جامه ام برای تو .
    مرد گفت : بپرس
    جوانمرد گفت : اگر مردی چادر زنی را بر سر کند زن خواهد شد؟
    مرد گفت : نه
    جوانمرد گفت : اگر زنی جامه ی مردان را بپوشد چطور مرد میشود ؟
    مرد گفت : نه
    جوانمرد گفت : پس در پی آن نباش که جامه ی جوانمردان را بر تن کنی که اگر پوست جوانمرد را نیز بر تن کشی هیچ سودی نخواهد داشت
    زیرا جوانمردی به جان است نه به جامه

  2. #102
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض



    به گزارش خبرنگار خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست" كتاب كودك و بازي در متن و فرامتن با حضور هديه شريفي و عرفان نظرآهاري دو نويسنده كودك و نوجوان كشورمان در محل سراي اهل قلم كودك و نوجوان برگزار شد.
    نظرآهاري در اين نشست با تاكيد بر نقش بازي ها در ادبيات كودك و نوجوان گفت: در ادبيات بزرگسال هم زمينه ارايه اين بازي ها وسيع است و اكثر شاعران و نويسندگان بزرگ از اين بازي ها بهره برده اند.
    وي افزود: اين بازي ها نوعي ابهام در ذهن مخاطب پديد مي آورد كه به اثر قوت مي بخشد و ذهن مخاطب را درگير مي كند.
    وي تصريح كرد: هرچه سن مخاطب كمتر باشد، نقش بازي هاي ادبي پر رنگ تر مي شود و مخاطب را به تكا پو مي طلبد.
    نظرآهاري با بيان اينكه در يك اثر كودك و نوجوان در وهله اول لذت بخشي اثر حائز اهميت و سپس سود مندي مطرح مي شود، افزود:بازي ها در بسياري از آثار سبب لذت بخشي اثر مي شود و مخاطب را به سوي خود جذب مي كند .
    وي خاطرنشان كرد: در ميان سبك هاي نگارش فارسي، ترانه تا حدود زيادي به نفس بازي نزديك است و مخاطب با بازي هاي ترانه به خوبي ارتباط بر قرار مي كند.
    اين نويسنده كودك و نوجوان با اشاره به اينكه باز ي ها در بسياري از موارد مسائل آموزشي را دنبال مي كنند، افزود: يكي از اهداف بازي آموزش است و در سنين پايين اين بازي ها در فرهنگ ما جايگاه ويژه اي يافته اند.
    هديه شريفي، در ادامه اين نشست با تاكيد بر اينكه كودك قواعد بازي هاي ادبي را مي داند، خاطرنشان كرد: كساني كه اين بازي ها را مطرح مي كنند، بايد بر اين نكته كه كودكان قواعد را مي دانند وقوف كامل داشته باشند و در ايجاد بازي ها ،قواعد ميان فردي را رعايت كنند.
    شريفي، بازي ها را نشات گرفته از شناخت ها و روابط ميان فردي دانست و افزود: در سنين پايين ،اين بازي هاي ادبي مفاهيم روشني براي كودكان دارند و كودك آموزش را از بازي ها درك مي كند و به كار مي گيرد.
    اين نويسنده كودك و نوجوان كمبود مضامين فردي در كتاب ها را به عنوان يك معضل مطرح كرد و افزود: مردم در خلوت خود بازي هاي ذهني انجام نمي دهند و نويسندگان نيز توجهي به مضامين فردي ندارند.

    مجري اين نشست، محسن هجري،از نويسندگان كودك و نوجوان بود.
    Last edited by malakeyetanhaye; 30-09-2008 at 12:55.

  3. #103
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    دنیا پر از سین است و شما می توانید از بی شمار سین های عالم، هر کدام را که خواستید بردارید. من اما از میان همه سین ها، سیمرغ را انتخاب می کنم.هرچند گنجشکی کوچکم و هرچند روی شاخه نازک زندگی نشسته ام اما دلم بی تاب پر زدن در هوای قاف است...

    بی تاب آن کوه بلندی که روی لبه جهان است و آنطرفش دیگر خاکی نیست و زمینی. و همه اش آسمان و همه اش ملکوت است. و به فکر آن درختم. آن درخت که سیمرغ بر آن آشیانه دارد و شاخه هایش تا دورترین نقطه آسمان رفته است.
    اگر سیمرغی هست پس گنجشک ماندن و بلبل ماندن و طاووس ماندن، گناه است. باید رفت و بسیار رفت. باید پر زد و بسیار پر زد تا آهسته آهسته سیمرغ شد.
    اگر سیمرغ را می خواهی باید سفر کنی و این سفری سخت است، بسیار سخت. اما باید خوشحال باشی و سرخوش بروی و سادگی، توشه ات باشد. و باید یاد بگیری که کمتر سخن بگویی و بیشتر عمل کنی؛ پس سکوت، زبان این سفر است و هرچه می روی طعم سبکی را بیشتر می چشی.
    سالی نو آمده است و من سفره ای به بزرگی جهان پهن می کنم و هفت سینی می چینم از سفر و سختی و سادگی و سکوت و سبکی و سرخوشی. اما همه سین ها تنها در کنار سیمرغ زیباست که سین هفتم هفت سین جهان است.

    عرفان نظرآهاری

  4. 3 کاربر از malakeyetanhaye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #104
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    لیلی و انار


    لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ. گل ها انار شد، داغ داغ. هر انار هزار تا دانه داشت.دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.خون انار روی دست لیلی چکید

    لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید


    راز رسیدن فقط همین بود


    کافی است انار دلت ترک بخورد..

  6. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #105
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت دوازدهم

    پاهای مسافر تاول زده بود و به دشواری قدم از قدم بر می داشت.
    می گفت : ببینید ای مردم این پای تاول زده پاداش گام زدن در راه خداست !
    جوانمرد از آن حوالی می گذشت به مسافر گفت : اما راه خدا را با پا نمی توان پیمود
    این راهی است که تنها با دل می توان رفت
    با دلت برو آنقدر تا دلت تاول بزند .

    جوانمرد رفت جوانمرد با دلش رفت و هیچ کس نمی دانست که او دلش تاول زده است .

  8. #106
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت سیزدهم

    -از میان این همه نسیب و این همه رزق که در جهان است ای جوانمرد تو چه چیزی را برگزیده ای ؟
    ندوه را .
    -اندوه را ؟ چرا ای جوانمرد ؟
    -اندوه را زیرا هرگز خدا را آن گونه که سزاوار او بود یاد نکردم و خدا بود که به من گفت :
    اگر به اندوه پیش من آیی شادت کنم و اگر با نیاز آیی توانگرت
    پس نیاز و اندوه را بر گزیدم تا شادی و توانگری ارزانی ام شود .

  9. #107
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت چهاردهم

    جوانمرد گفت : خدایاراههای رسیدن به تو بسیار است اما از هر راهی که می روم شلوغ است و پر هیاهو
    من راهی خلوت می خواهم راهی که هیچ کس در آن نباشد راهی که فقط تو باشی و فقط من .
    خدا گفت : دو راه است که به ندرت کسی از آن می گذرد
    یکی راه اندوه اندوهی تلخ و اندوهی سخت و اندوهی سنگین
    و دیگری راه شادی است شادی شیرین و شادی سخت و شادی سنگین
    کمتر کسی است که تلخی محض و شیرینی ناب را تاب بیاورد زیرا که هر دو سختند و هر دو سنگین
    تو کدام را می پسندی ؟
    جوانمرد گفت : من تلخی اندوه را می خواهم
    خدا قطره ای اندوه به او داد و این گام نخستین راه شد
    جوانمرد گفت : باز هم
    و باز قطره ای و باز قطره ای و باز
    و نوشید و نوشید و نوشید آن سان که دریا شد
    دریای اندوه
    خدا گفت : دریای اندوه شدی ای جوانمرد اما این دریا مهیب است
    ماهیان خرد را توان آن نیست تا در آن شنا کنند نهنگی باید تا در دریای تو غوطه بخورد .
    هزار سال گذشته است اما دریای اندوه جوانمرد همچنان بی نهنگ است .

  10. #108
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت پانزدهم

    آن مرد طبیب بود و می گفت : جهان بیمارستانی ست بی سر وسامان
    هر کس بیماریی دارد و هر کس دوایی می خواهد هزاران هزار بیماری افسوس اما
    هزاران هزار دوا را چطور می توان یافت ؟
    جوانمرد اما می گفت : ما همه تنها یک بیماری داریم خواب !
    و دوایی نیست جز بیداری
    بیدار شوید تا جهان بیمار نباشد.

  11. #109
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت شانزدهم

    گرسنگی اربابی است که اگر فرمانش نبری تازیانه ات می زند از این رو همگان خدمتگزار اویند
    نمی توان از خدمتش سرباز زد مگر آنکه تن نداشته باشی
    آدمی اما در زمین به تن محتاج است و تن به طعام
    و هر احتیاجی حلقه ایست در گوش بندگی
    جوانمرد اما از این بندگی رهیده است زیرا دوستی با خدا طعام وشراب جوانمردان است
    و آنکه دوستی خدا را می چشد و می نوشد سیر است و دلیر
    پس جوانمردان سیران و دلیرانند.

  12. #110
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض روایت هفدهم

    جوانمرد می گفت : عمری است که از خدا شرمنده ام
    زیرا روزی ادعای دوستی خدا را کردم و گفتم : خدایا شصت سال است که در دوستی تو را می زنم
    و در شوق تو می سوزم و تو پاسخم نمی دهی ؟!
    خدا گفت : اگر تو شصت سال در دوستی ام را زدی من از ازل در دوستی ات را زدم
    و از اشتیاقی که به تو داشتم آفریدمت
    جوانمرد گفت : هیچ کس نیست که در دوستی از خدا پیش افتد
    خدا در همه چیز قدیم است و در دوستی قدیم ترین .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •