خندید روح شب:
این است آن تمام امیدی که داشتی؟
آن عهد کهنه که در روزگار روشنت
با آن ستاره کبود آسمان گذاشتی؟
امید تو جز یک امید خام نیست
باور نکرده ای تو طلوع ستاره را
شب هست، تیرگی هست و رنج هست
تا شب نباشد آخر کجا ستاره هست؟
این تنها شعر قافیه داری بود که تا حالا گفتم!!!