در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
استادهام چو شمع مترسان ز آتشم
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم ایرا مشوشم
از بس که چشم مست در این شهر دیدهام
حقا که می نمیخورم اکنون و سرخوشم
در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
استادهام چو شمع مترسان ز آتشم
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم ایرا مشوشم
از بس که چشم مست در این شهر دیدهام
حقا که می نمیخورم اکنون و سرخوشم
من از ابتدای همان ناگهان که دیدمت ، رخت آفتابی به تن داشتم.
شاید تنها اشتباهم این بود که نمی دانستم...گناهکار هر که باشد ، کیفر آن مال من است !
این شعر رو خیلی دوست دارم
تراشيدند مو رو قليون بسازند دلبر
كه آتيش بر سرم باشه هميشه دلبر
اي دل بلايي دلبر بالا بلايي دلبر
در انتظارم كي از در درآيي دلبر
اره قشنگه
فرانک شعرارو گزاشتم
بقیو رو هم میزارم
راه شش صد ساله از دفتر حافظ
تا غزل های شما آیا میشناسیدم
این زمانم گر چه ابره تیره پوشیده است
من همان خورشیدم آیا میشناسیدم؟
من آمدنت را ديدنت را
در شبهای تنهایی خود انتظار کشم
گل عشق را در خود بشکنم...
وتنها
باران اشک چمشان تو ای ساراي مهربونم
آن را به ثمر خواهد رساند
وتنها
قطرهای از چشمان تو
ای يار مهربونم
فاصله ها را از بين خواهد برد
اره دیدم دستت درد نکنه
اما معنیشو نفهمیدم که
کاشک بنویسی با لهجه ابیانه است که بقیه هم بدونن
درد من عشق تو بستر من بستر مرگ
جز توام هيچ طبيبي و پرستاري نيست
امام خميني(ره)
سلام به همه ي دوستان
تاهمسفرم عشق است در جاده تنهايي
از دست نخواهم داد دامان شكيبايي
تا من به تو دل دادم افسانه شده يادم
چون حافظ و مولانا در رندي و شيدايي
از عشق تو سهم من ،همواره همين بوده است
رسوايي و حيراني ، حيراني و رسوايي
سلام پایان جان. خوبی؟
يک روز می رسد که در آغوش گيرمت.
هر گز بعيد نيست خدا را چه ديده ای؟
سلام اقا پایان
يک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگي عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جام به خون زد
آه .. دلبرم زنا شکيبي
با فسون خود فريبي
چه فسون نافرجامي
به اميد بي انجامي
واي از اين افسون سازي، خدايا
سلام استاد پایان
خوبی
بچه ها پیشتهاد هفته حتما دانلود کنید
تیتراژ مدار صفر درجه
یادم رفت الان حتما میزارم
Last edited by mohammad99; 30-06-2007 at 22:30.
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)