بالاخره چی همه ازدواج میکنن ... حالا از روی ناچار - از روی عشق - از روی فشار خانواده و فامیل و اجتماع - فقط کافیه یه کمی سنت به جاهای باریک برسه و هرچقدر سنت بالاتر میره بدتره ... از خونه پرتت میکنن بیرون ... برو زن بگیر![]()
بالاخره چی همه ازدواج میکنن ... حالا از روی ناچار - از روی عشق - از روی فشار خانواده و فامیل و اجتماع - فقط کافیه یه کمی سنت به جاهای باریک برسه و هرچقدر سنت بالاتر میره بدتره ... از خونه پرتت میکنن بیرون ... برو زن بگیر![]()
نوشته شده توسط aria_electric_fars [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظرتون قابل احترام ! ولی قبول ندارم .
مشاور چه کاری رو انجام میده؟
با تجربه ی که داره فقط و فقط با حرفاش بهت اعتماد به نفس میده ، این شمایی که خودتو میسازی ، این شمایی که بعد از شنیدن حرفاش خودتو پیدا میکنی ، نقش مشاور بسیار ناچیزه !
مشاور من گوگلهمون حرفای همیشه تکراری مشاور تو گوگل هست ، کافیه سرچ کنید
خیلی خیلی لایک ، قیافه نداشته باش ! خانواده نداشته باش ! هیکل و معرفت و اخلاق نداشته باش !
ولی پول داشته باش! خیلی ها همین آپشن رو داشته باشی حاضرن برات جون بدن !
Last edited by Eblis 2011; 30-08-2013 at 13:42.
داداش خیلی وقته ما رو از خونه پرت کردن بیرون.حدود 12 ساله که دارم مستقل زندگی میکنم.فامیل مامیل هم زیاد نداریم خداروشکر.به اجتماع و حرف مردم هم اهمیت ندادیم تا حالا و زندگی خودمون رو میکنیم.زنم تا حالا قرار بود بگیریم تو این 11-12 gf مون تا حالا یکیشون رو میگرفتیم دیگه.خودمم سالهاست همه کاره خودمم.البته من یه خصوصیت دارم که باعث شده زیاد بهم سخت نگذره اونه که آدم عاطفی ای نیستم و روحم مثل موسیقی متال خشن و زمخته و در ضمن از نظر بدنی هم بسیار قویم چون اگه یه آدم از لحاظ روحی و جسمی قوی نباشی یواش یواش خسته میشی و تسلیم میشی.فکر کن تو این مدت من هرروز تا حدود پنج بعد از ظهر سرکار بودم بعد بیا خونه غذا برای خودم درست کنم به بیرون رفتن با gf مون و خرید و هزار کار دیگه مون هم برسیم فکر کن اینهمه چقدر نیرو میخواد ولی در مورد ما اینا باعث پوست کلفت شدنمون شده.
دختر یا پسری که با 100 میلیون فرهنگ و اخلاق و رفتار و درجه عاقل بودن یه نفر رو نادیده میگیره با همین ارزش هم زندگی مشترک رو می تونه بذاره کنار خیلی از پسر ها هم دل
به ظاهر و پول یه دختر می بندن. پس کسی عاقله که ملاک انتـخاب طرف مقابلش رو ارزیـابی کنه . پسری که سراغ دختـری میره که با 100 میلیـون چشمش رو رو بقیه خصوصیـات
رفتاری و اخلاقی و ظاهریش میبنده خودش هم مطمئنا باید ریگی به کفشش باشه که با پول ایرادش رو میپوشونه..
تشکیل زندگی فقط داشتن توانایی مالی برای گذران زندگی نیـست شما بایـد مشکلتون رو همونطـور که دوستان گفتـن با روانشناس و مشاور در میون بذارین کسـی که خودش رو
در حدی از بلوغ فکری و اجتماعی می بینـه که به سمت ازدواج بره باید از نظر روانـی تو سلامـت کامل باشه.. نقـش همسـر برطرف کردن مشکلات روانی و ایرادات رفتـاری نیست
این وظیفه روانشناس و روانپزشکه کسی که تو زندگیش احساس پوچی و بی هدف بودن می کنـه و زندگیـش براش جذابیتـی نداره نباید بره سراغ تشکیل خانواده باید با روانشناس
و مشاور مشورت کنه. فرضا همسر آینده شما هم زندگی پوچ و بی هدفی داشته باشن و برای رفع مشکلشون با شما ازدواج کنـن این نـوع تشکیـل زندگی جز سردرگمی تو اداره
زندگی و انتقال مشکلات روانی به اعضای خانواده چیز دیگه ای رو به همراه نداره... می تونید درباره علـت طلاق هایی که اتفـاق می افته تحقیـق کنـید.دلیل بیشترشـون انتـظارات
بالایی هست که از هم دارن چون اکثریت با هدف رهایی و نجات از وضعیت و مشکلاتی که دارن ازدواج می کنن..
تا زمانی که فردی برای پولی که به دست میاره نتونه برنامه ریزی کنه و هدفدار خرجش کنه نباید به فکر ازدواج باشه نه اینکه تصـورش این باشـه که با ازدواج طرز هدف دار خرج کردن
رو یاد میگیره ..
همه مواردی که گفتین لازمه ازدواجه و برای ازدواج کـردن باید این موارد حـل شده باشه رفع نیاز که بهش اشـاره کردین هم نمی تونـه دلیـل ازدواج باشه نیـاز هر فرد محدوده
داره و این نیاز با نیاز فرد دیگه فرق می کنه نمی شه برای رفـع نیـاز همه یه روش رو توصیه کرد ممکن هست یه نفر با ازدواج نیاز و مشکلش حل نشه و قبل از ازدواج تصور کنه کلید
حل همه مشکلات و رفع نیازش ازدواجه..
نوشته شده توسط aria_electric_fars [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کسی که از نظر روانی نیاز به مشاوره و درمان داره به هیچ وجه نباید به فکر ازدواج باشه چون همسرش روان شناس و روان پزشک نیست این فرد کسایی رو به عنوان نسل بعد از
خودش به جامعه معرفی می کنه که سلامت روانی ندارن..
اکثر اجداد و نیاکان همه ما هم همینطور فکر کردن که ازدواج کلید حل مشکلاته که وضعیت خانواده ها الان اینطور شده..تکرار زندگی اشتباه گذشتگان هم چنان ادامه داره :
>> تربیت و پرورش اشتباه >> مشکلات روانی>> ازدواج برای فرار از مشکلات و رفع نیاز ها >> تولید نسل جدید و پرورش و تربیت با روش نسل قبل که از نظر روانی مشکل داشتن
>> مشکلات روانی >> ازدواج برای فرار از مشکلات روانی و رفع نیازها >> تولید نسل جدید و پرورش و تربیت با روش نسل قبل که از نظر روانی مشکل داشتن>> این داستان هم
چنان ادامه دارد ...
بهتره برای ازدواج به چیزی فراتر از مسائلی که گذشتگانمون هدف تشکیل زندگی قرار دادن فکر کنیم که که بعدا مجبور نشیم دنبال علت بالا رفتـن آمار طـلاق
باشیم یا برای رفع مشکلاتی که برای نسل بعد از خودمون به خاطر تربیت اشتباه خودمون به وجود آوردیم دنبال راه کار بگردیم..
***روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟ ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم... دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!! به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود... ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...! دوستش کنجکاوانه پرسید : دیگه چرا ؟ ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!! هیچ کس کامل نیست!***
من با عشقم ازدواج کردم خیلیم بچه بودم(فقط 20سال داشتم)، ولی همه چی خوب و آرومه چون همدیگه رو دوست داریم. به زندگی زیاد بها ندید و سخت نگیرید، چون اگه بهش زیاد گیر بدین اونم شما رو اذیتتون میکنه و آروم آروم لهتون میکنه! سعی کنید دنبال کسی بگردید که شما رو واسه خودتون بخواد نه بخاطر پول و ماشین و خونتون!
یه جایی خوندم نوشته بود که تفاهم یعنی پیدا کردن شباهتها و احترام گذاشتن به تفاوتها.../ اگه این اصل رو توی زندگی مشترک رعایت کنید مطمئن باشید که به مشکل نمیخورید و همه چی راست و ریست میشه. من درآمد آنچنانی ندارم ولی چون اخلاقم درسته() همسرم همیشه ازم راضیه(با اینکه تو ناز و نعمت بزرگ شده) و تا حالا هیچ مشکلی نداشتیم!
خدا رو شکر...
سلام مخالفم
این مواردی که نام بردید موارد و پیش نیاز لازم برای ازدواج هستند اما کافی نیستن /
من جمله ی شما رو به نوع دیگه ای بیان میکنم ، اعتماد پیدا کردن متقابل سخته مخصوصا در مورد ازدواجهایی که به طریق سنتی و از کانالهای سنتی و بدون آشنایی قبلی شکل میگیرند .
من تا حدودی با مورد سنی موافقم ، یه موقعی میرسه که تا به خودمون میایم میبینیم دوستان مجردیمون به دلایلی مثل ازدواج ، مهاجرت و گرفتاری و ... از اطرافمون پراکنده شدن و اون موقع هست که به این فکر میفتیم که چگونه میشه که این خلاء رو به صورت بهتری از دوران مجردی پر کرد ، و خب البته نزدیک ترین گزینه و یا شاید معقول ترینش ازدواج باشه /
باز هم این رو مخالفم ، چون نمیشه کلی گفت و تعمیم داد به همه .
ملاکهای افراد متفاوته ، اون دختری که در وضعیت اقتصادی مطلوبی هست ملاکهای دیگه ای غیر از مسایل مادی شاید براش پررنگ تر باشه ...
متاسفانه یه اختلاف و بدبینی جنسیتی بین پسرها و دخترهای ایران ما افتاده که البته ریشه در اجتماع و هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی داره بیشتر ولی خب خیلی دورنمای خوبی نمیشه متصور شد از ادامه دار بودن این دیدگاههای متقابل .
ازدواج کردن در حال حاضر خیلی سخته فقط خرج یک جشن عروسی معمولی اینا حساب کردم باید 25-30 ملیون پیاده شی اگه نگیری هم که اصلن نمیشه( زندگی که بخواد با ندارم و این حرفا شروع بشه همون بهتر که شروع نشه نظر شخصی منه البته) حالا خرج رهن یا خرید خونه- پیدا کردن شغل مناسب با این وضعیت اسفناک فعلی که فوق لیسانسهای بهترین رشته هاش بیکار هستن و کار مال یک عده شده که یا به زمان جنگ وصل هستن یا پارتی های خفنی دارناز مهمتر پیدا کردن دختر مورد نظر که بتونی یک عمر باهاش زندگی کنی و کارت به دادسرا این حرفا نکشه ( خودم بین دوستام موارد زیادی دیدم که نزدیکترین دوستم یک دختری دوست داشت مادر پسره موافق نبود یک دختر براش انتخاب کرد بعد2ماه زندگی مهرش گذاشت اجرا دختره الان پسره باید کار کنه مهرش بده از غصه موهای سرش همه سفید شده
با شرایط فعلی جامعه من به شخصه مجرد بودن ترجیح میدم![]()
دور و اطراففمون این جور دخترا رو زیاد دیدم :
الان بعضی ها با این روش کسب در آمد میکنن ! مهریه رو سنگین تعیین میکنین و به 2 ماه نرسیده طبل جدایی رو به صدا درمیارن !
حالا پسر بدبخت میمونه و این همه بدهی که باید بده !
دختره هم خیلی راحت میره سراغ کارش و نوبت بعدی ....
مشکل به نظر من مهریه نیست فقط هزینه عروسیه
حد اقل برای من اکه اینطوریه
اگه می پرسید اگه پول عروسی رو داشتم مشکل حله؟ من میگم اره اگه داشتم ازدواج میکردم.
با جناب سروش هم مخالفم
به نظر من مطمئن ترین راه ازدواج روش سنتی هست. بالاخره باید کار و دست کار دون سپرد نه منه بی تجربه
من مهریه کم رو میپسندم : دلیل حرفم اینه که
اگه مثلا فلان دختر من رو دوست داره و بهم اعتماد داره ، نیازی نداره که مهریه رو بالا بگیره و ترس اینو داشته باشه که روزی مثلا بهش خیانت میشه تا بتونه به عنوان پشتوانه از اون استفاده کنه !
ولی الان این چیزا مطرح نیست ! الان میبینه دختر خالش ، دختر عمش ، دختر ..... ، چقدر مهر شدن ، دوست داره هم طراز اونا یا حتی بالاتر باشه ! ( که شاید بخواد فخر فروشی کنه )
کسی که همچین دیدی داشته باشه هیچوقت نمیگه مهریه 1380 سکه !
بعضی ها هم فکر میکنند مهریه بالا نشانه ی عشق پسر به دختره
یا بعضی ها خیال میکنن که مهریه ی بالا نشانه ی حرمت و شخصیت دختره
و ....
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)