با سلام خدمت دوستان عزيز
يه توضيح كوچيك:
من نمي گم با تفكر مي شه خدا رو شناخت. اتفاقا با فكر كردن زياد موافق نيستم، چون فكر از جنس ماديات و وابسته به سلولهاي مغز، و ماده را راهي بسوي ماورا نيست، و نمي گم كه چشم سوم را نبايد باز كرد، باز كردن چشم سوم هم مي تونه مثل خوندن يه علم مفيد باشه، ولي مي گم كه چرا ما انسانها خودمون رو دسته بندي مي كنيم؟ چرا همه با هم سر جنگ دارن، با اينكه همه دنبال خدا هستند؟! خيلي ساده تر بگم : چرا انسان عصباني، حريص، آرام، شجاع، ترسو، سطحي نگر و ... است. به نظر شما چي مي تونه آدم رو بطور كامل دگرگون كنه؟ طوري كه اين اوصاف بالكل عوض شه؟ پس بهتر در كنار اون تمرينات يه گوشه چشمي هم به اين چرا ها داشت، به قول
مولوي:
--
چونكه صد آمد نود هم پيش ماست--
=======================================
دوست من mehd20_esf ، فكر نه، هر چيزي غير از فكر!!!
=======================================
Merceds عزيز فكر كنم،(( برای ضربه اساسی به آگاهی هم راههای بسیار زیادی وجود داره اما..)) ادامه داشت، نه، اگه ممكن راههاشو بگو. ممنون مي شم.
============================================