مجنون کنار لیلی و من در کنار تو!
در عمق این جنون تو صد بار عاقلم
مریم تمام زندگی ام را ربوده ای-
-با آیه های ورد تو حل شد مسائلم...
مجنون کنار لیلی و من در کنار تو!
در عمق این جنون تو صد بار عاقلم
مریم تمام زندگی ام را ربوده ای-
-با آیه های ورد تو حل شد مسائلم...
من که عمری در میان اعتقادت غوطه خوردم
عاقبت فهمیدم امروز اعتقادم بچگی بود
می روم من خسته امروز خسته از رویای بودن
فکر کن از صبح امروز بودنم افسانه ای بود
شاعرشو نمیدونم ولی قشنگه![]()
دلم تنگ است.
او در گوشه ای از قلبم زیر سایه درختان نشسته است
و در لحظه های پاییزی قلبم برایم شعر عشق می سراید.
او آرام و متین در کویر احساسم بذر محبت می پاشد
و من عاجزانه برای آخرین بار عشق آشکارش را در قلبم انکار می کنم.
چه طوره بکنیمش شعر برتر تاپیک اقا جلال ؟!
مرگ صد بار به از
بي تو بودن باشد
گفتم از عشق تو من خواهم مرد
چون نمردم هستم
پيش چشمان تو شرمنده هنوز
گرچه از فرط غرور
بعد تو ليك پس از آنهمه سال
كس نديده به لبم خنده هنوز
گفته بودند كه از دل برود يار چو از ديده برفت
سالها هست كه از ديده من رفتي ليك
دلم از مهر تو آكنده هنوز
آره کی به کیه![]()
زمان از تو هزاران شبیه ساخته است
هنر شناسم و شبه هنر نمی خواهم
بخواه تا اثری بازجاودانه شود
دقایقی که ندارد اثر نمی خواهم
به عمر یک غزل حافظانه با من باش
فقط همین و ازاین بیشتر نمی خواهم
اگه کسی به کسی بود اخر می شد لابد![]()
دل من بردي و با دست تهي
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتشي عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر كه گورم بشكافند عيان مي بينند
زير خاكستر جسمم باقي است
آتش سركش و سوزنده هنوز
برا چه آخر؟ خیلی هم بخواهند
زخماي رو دلم يکي دوتا نيست
واسه زخم تازه ديگه جايي نيست
داشتم فراموش مي کردم ديگه تورو
تور خدا برو
اين دل ديگه مال تو نيست
دنبالش نيا مال تو نيست
از همون راهي که اومدي برگرد
اين دل ديگه مال تو نيست
[COLOR="SlateGray"]
چاکر داش جلال
ا]
Last edited by mohammad99; 30-06-2007 at 00:53.
تو مي خواستي شب و ازم بگيري
اون قدر حتي ، که جاي من بميري
ولي تو عاقبت بازي رو باختي
واسم از عشق يک ويرونه ساختي
مي خوام امشب بياد تو نباشم
مث بارون عشق بي ادعا شم
تشنه باديه راهم به زلالي درياب
به اميدي که در اين ره به خدا مي داري
(2.درآمد افشاري، 4.جامه دران)
دل ربودي و بحل کردمت اي جان! ليکن
به از اين دار نگاهش که مرا مي داري
يادگاري است ز عشقي سوزان
كه بودم گرم و فروزنده هنوز
عشقي آنگونه كه بنيان مرا
سوخت از ريشه و خاكستر كرد
غرق درحيرتم از اينكه چرا
مانده ام زنده هنوز
سلام محمد.پس پشت سر ما غیبت هم میکنید!
پستتو اصلاح کن تا من هم اصلاح کنم.
تاپیک هم دیدم. کارت حرف نداشته
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)