مشاعره سنتی

[t.s.m.t]

مر او را رسد کبریا و منی
که ملکش قدیم است و ذاتش غنی
یکی را به سر برنهد تاج بخت
یکی را به خاک اندر آرد ز تخت


سعدی

[دل تنگم]

تا پادشا گشتي بر ديده و دلم
اينم به باد دادي و آنم بسوختي
گفتم که از غمان تو آهي برآورم
آن آه در درون دهانم بسوختي


عطار

[t.s.m.t]

یک به یک را ز میان برداری
قدم صدق به جان برداری
پا نهی نرم به خلوتگه راز
چنگ وحدت ز نوای تو، بساز


جامی

[دل تنگم]

ز شب هاي دگر دارم تب غم بيشتر امشب
وصيت مي‌کنم باشيد از من با خبر امشب

مباشيد اي رفيقان امشب ديگر ز من غافل
که از بزم شما خواهيم بردن درد سر امشب


وحشی بافقی

[MODMON]

بر درش حلقه بگوشم چو درش
از در آن ناله مرتب چه خوش است
کشت چشمش دل خاقاني را
او بدين واقعه يارب چه خوش است


خاقاني

[t.s.m.t]

"ت"تمدّن دن چیخار محو اولار روز جزا
"ب"بلای نفس شومه اویماق گؤرمه ماسوا
"الیف"آللاهین آدین یاد ائت اونوتما"قاسیما"
صدق اخلاص ائیله دائماً تابع اول پیغمبره(ص)

ملا قاسم

[foboki]

هر چه بر عمر روزگار گذشت
هر چه بگذشت و رفت بهمن و دی
عشق من سرکش و قویتر گشت
دلرباتر نمود چهره ی وی
مهدی حمیدی

[MODMON]

يکي روز شاه جهان سوي کوه
گذر کرد با چند کس همگروه
پديد آمد از دور چيزي دراز
سيه رنگ و تيره‌تن و تيزتاز


فردوسي

[tirdad_60]

زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا باده گلگون آرند
تو زر نی ای غافل نادان که ترا
در خاک نهند و باز بیرون آرند


خیام

[iman_abi]

دانه چون در خاک خفت و آب خورد
نور مهر و پرتو مهتاب خورد
کم کمک در خاک آبستن شود
پرورد جانی که خصم تن شود

دکتر مهدی حمیدی