سينماي ما- چند روز پيش، نزديكهاي روز تولد داريوش مهرجويي، ساعت دوي نيمه شب دوستي تماس گرفت و خبر داد كه يك سايت اينترنتي نسخه كامل و با كيفيني از «سنتوري» را براي دانلود گذاشته و غوغا شده است. ميگقت در حال حاضر حدود هشتصد نفر طبق آمار مشغول دانلود كردن فيلم هستند. اين دوست گفت كه خودش هم مشغول اين عمل شنيع است، منتها به قصد اطمينان از كامل بودن نسخه و كيفيت آن، و اضافه كرد كه چند سايت ايراني و فرنگي هم به اين يكي لينك دادهاند و خلاصه كه يعني فاتحه.برق از سرم پريد. فكر كردم اگر اين خبر درست باشد، فردا صبح كه از خانه بيرون برويم، سر هر كوچه و خياباني دارند «سنتوري» حراج ميكنند و اين يعني حقوق مادي و معنوي فيلمساز ما و سازندگان «سنتوري» فاتحه.
از چند دقيقه بعد اساماس ها شروع شد و ديگراني هم خبر را ميدادند. هر چند دقيقه يك پيامك ميرسيد كه عددي را نوشته بود؛ درصد جلو رفتن دانلود فيلم در ترافيك عجيب و غريب سايت كذايي: 33% - 46% - 61% ... واي دارد به آخر ميرسد. با اين حساب تا دو ساعت ديگر حسرت تماشاي فيلم روي پرده سينما فاتحه. خيلي خوشحال شدم كه اين آمار و ارقام از 73% جلوتر نرفت. همهي دانلود كنندگان كوشا و صبور يكي يكي خبر ميدادند كه قضيه قفل كرده و از اين نميشود جلوتر رفت و به خاطر حجم هجوم به سايت منبع، سرعت دانلود فاتحه. راستش تا حالا از سرعت پايين و اوضاع وخيم اينترنت در ايران به وجد نيامده بودم، ولي نگراني پابرجا بود. اگر يك Adsl اساسي يا وابرلس خوب در اختيار كسي بوده باشد كه كار تمام است. ساعت 4 صبح هم كه نمي شود زنگ زد به فيلم ساز يا تهيه كننده و اين خبر تاييد نشده را مثل يك جغد شوم غوغو كرد؟
سرك كشيدن به سايتها هم چيزي نشان نميداد. آنقدر با اطمينان احمقانهاي از وجود اين نسخه در سايتشان نوشته بودند كه باور كردنش آسان شده بود، گيرم كه فكر كني اين نسخه اصلاً از كجا سبز شده است. تا ظهر فردا هم خبري از اين نسخهي با كيفيت نشد كه نشد. عددها حول و حوش 73% مانده بود و چيزي از اين همه تلاش و بيخوابي نصيب مشتاقان نشده بود. با ترديد تلفن را برداشتم و شمارهي مهرجويي را گرفتم. حال و احوالي و بعد منمني و بعد غوغو! كه گويا چنين ماجرايي پيش آمده است. حال و روز مهرجويي با همهي بيتفاوتي و خونسرديِ ظاهري هميشگياش از پشت تلفن پيدا بود. گفت كه بعيد است چنين نسخهاي از فيلم باشد، ولي خواست كه به فرامرز فرازمند – تهيه كننده فيلم - خبر بدهم تا پيگيري كند. پس دوباره غو غو! حال و روز فرازمند هم قابل پيشبيني بود و البته سرعت و همتش براي پيگيري قابل تحسين. همان اول كار گفت كه محال است چنين نسخهاي وجود داشته باشد و بعد از پيگيري و پرس وجوهاي بعدي مطمئنتر شد. سايت كذايي بهكل جعلي بود و لينكهاي ديگر هم. يك سايت فرنگي هم در اين گير و دار براي دانلود «سنتوري» پنج دلار از كارت اعتباري جماعت شارژ ميكرد تا جزو اولين كساني باشد كه از توليد اين فيلم نفع مالي برده است. اين وسط حرمت و وجدان و شرف و اين جور چيزها هم كه فاتحه.
* اين كه نوشتم قصه نبود، ولي مي توانست باشد؛ اتفاق افتاد، ولي مي توانست نيفتد؛ احتمال به واقعيت پيوستنش محال نيست، ولي كاش بود. به هر حال، دير با زود، مثل هر چيز ديگري كه جلوي شرايط طبيعي عرضه و تقاضايش به هر شكل گرفته شده باشد، به دست مشتاقان و حتي بيگانه خواهد رسيد. «سنتوري» فيلمي نيست كه ديده نشود و در انبارها و خاطرهها باقي بماند. حالا كه اينشكلي است، حالا كه گويا سازندگان فيلم مشكلات مميزي وارد به آن را رفع و رجوع كردهاند، وقني مشتاقان تماشايش هر روز زيادتر ميشود و از درآمد احتمالياش ميشود به ساختهشدن يكي دو فيلم درجهيك ديگر در سينماي رو به موت اين روزها اميد داشت...
چند روز پيش تولد داريوش مهرجويي بود و همان روزها «گاو» - چهار دهه بعد از ساختهشدن – از تلويزيون پخش شد تا معلوم شود عشق هذياني مش حسن به گاوش در گذر زمان و تاريخ ماندگار شده، و ميشود مطمئن بود كه عشق علي به سنتورش هم دوامي بيشتر از تاريخ و تقويم كوچك ماها داشته باشد. بعيد ميدانم كسي دلش بخواهد اين سير تاريخيِ ارجمند و هنرمندانه را قطع كند و اجازه بدهد كه ديگراني – دير يا زود – اين محصول عزيز را در هفتمين دههي عمر پربار خالقش تاراج كنند و سر كوچه و خيابان به پشيزي بفروشند و تنهي فاسدشان را كلفت تر كنند. تنهي لاغر توليدِ خوبِ سينماي ايران بيشتر از آنها به تقويت نياز دارد، والا همين دو تا فيلم خوبي هم كه دلخوشي ما و سينماي ايران است، فاتحه.
منبع خبر : سينماي ما