»» خـبــرها و تـحــولات بــاشـگاه پرسپوليس: Persepolis F.C. News

[monster489]

آخوندى: فعلاً اتفاقى در پرسپوليس نمى افتد


محمد آخوندى پيرامون شايعاتى كه درباره كناره گيرى حسين هدايتى از هيات مديره پرسپوليس و تسويه حسابش با اين باشگاه مطرح شده است، اظهار كرد: تمامى اين اخبار شايعه است و هدايتى هيچ تسويه حسابى با باشگاه پرسپوليس نكرده است. وى همچنان با قدرت مثل گذشته در باشگاه پرسپوليس فعاليت مى كند و ما اميدواريم كه با كمك تمامى اعضاى هيات مديره و هدايتى و همچنين حمايت هايى كه دولت از اين باشگاه بزرگ مى كند، آينده درخشانى پيش رو داشته باشيم. وى همچنين درباره ايجاد تزلزل احتمالى در جايگاه افشين قطبى سرمربى تيم فوتبال پرسپوليس نيز پس از باخت اخير مقابل تيم مقاومت شيراز تصريح كرد: افشين قطبى اكنون هم مثل گذشته سرمربى پرسپوليس است و هيات مديره و باشگاه با قاطعيت از او حمايت خواهند كرد. معتقديم برد و باخت براى هر تيم بزرگى مى تواند اتفاق بيفتد و اين مسايل نبايد منجر به ايجاد تزلزل در جايگاه سرمربى تيم شود. قطبى هم با اقتدار به كارش ادامه مى دهد و سرمربى تيم پرسپوليس خواهد بود. سخنگوى سازمان تربيت بدنى همچنين گفت: حتى با توجه به روند فعلى تيم هيات مديره از داريوش مصطفوى مديرعامل باشگاه پرسپوليس نيز به طور قاطع حمايت مى كند و او هم همچنان مثل گذشته مقتدرانه كارش را به نحو احسن در باشگاه پرسپوليس انجام مى دهد و من تمام شايعات درباره هرگونه تغيير و تحول در مجموعه پرسپوليس به دليل نتايج اخير را تكذيب مى كنم.

[monster489]

چه جورى بايد مى گفتم كه مى خواهم برگردم

انصاريان: اى كاش يك قدم هم پرسپوليسى ها برمى داشتند!



نسل ياغى جايش را به نسلى داده كه هياهويش ثانيه اى از ياد مى رود. آن نسل مردم خاص خود را داشتند. آنها مى گفتند ياغى بايد مردم را داشته باشد. ياغى هرچقدر هم كه ياغى باشد، بايد در خدمت تيمش باشد و بايد روى تعهدش پايدار بماند. به همين خاطر است كه امروز اين نسل ساكت تر از هميشه به دنبال حفظ خاطرات روزهاى خوبش است. در اين ميان حكايت على انصاريان با بقيه كمى فرق مى كند. ظاهراً او دست بردار نيست. مى خواهد زندگى اش را در كنار فوتبال از نو آغاز كند. خودش كه با هزار اميد و آرزو شروع كرده، آن هم با استقلال اهواز. حرف هاى تازه او حكايت دلتنگى هايش است. مصاحبه ما با وى را در ذيل مى خواند:
• اوضاع و احوال على انصاريان خوب است؟
- خدا را شكر. شرايطم روز به روز بهتر مى شود. اول فصل شرايط تيم اصلاً خوب نبود! اما بچه ها خوب تمرين كردند و صحبت هاى مربيان به معناى واقعى به روى كار تأثير مثبتى داشت. ما جلوى ذوب آهن و ملوان بازى هاى بسيار خوبى انجام داديم. ديروز هم جلوى پاس با تمام قوا به ميدان رفتيم اما پاس كه از فولاد ۵ گل خورده بود، نمى خواست بازنده ميدان باشد. از نيمه زمين دفاع مى كرد و به فكر گل نخوردن بود. ما اگر دقت بيشترى داشتيم به راحتى دروازه اين تيم را باز مى كرديم اما ظاهراً بايد بپذيريم كه در اهواز جايى براى باختن و مساوى كردن نيست. در خانه بايد به فكر برد باشيم. وقتى بيرون از خانه مى توانيم، داخل خانه هم مى توانيم.
• اين حرف ها چيست كه مى زنى. در مورد خودت سؤال كردم!
- چه بگويم. بگذر!
• يعنى حد و اندازه مدافع صاحبنام پرسپوليس و استقلال همين كلمه بگذر در مورد خودش است؟
- دوست دارى چه بگويم؟ دوست دارى بگويم انتخاب بدى كردم و تاوانش را مى دهم؟ پس گوش كن! من نبايد به استيل آذين مى رفتم. نيامدن اين تيم به ليگ برتر كار من را خراب كرد و همه زحماتم را بر باد داد. با سعى و تلاش خودم رضايتنامه گرفتم و حالا هم دارم تلاش مى كنم تا اشتباهاتم را جبران كنم و زندگى را از نو بسازم.
• يعنى بايد ياغى صاحبنام گذشته اين همه گرفتارى را به جان مى خريد و اين طورى مسير ترقى را دوباره از نو طى مى كرد؟!
- مى دانى من تاوان چه اتفاقاتى را دارم پس مى دهم؟ يادت هست روى لج و لجبازى چطور من را از پرسپوليس كنار گذاشتند. من در آن سال ۱۲ گل هم براى پرسپوليس به ثمر رساندم اما گفتند تو را نمى خواهيم. به خدا هنوز ۲۵ ميليون از طلبم را ندادند. من اهل اين نبودم كه بخواهم با رئيس باشگاه درگير شوم و يا حرفى در موردش بزنم. ياغى بودن از نظر من درگير شدن با رئيس يك باشگاه نيست. مجبور شدم بروم. انتخاب هايم خوب نبود اما چاره اى جز رفتن نداشتم. حالا هم به جايى رسيده ام كه بايد همه چيز را از نو بسازم.
• يك پرسپوليسى چرا دائم در اين استقلال و در آن استقلال؟!
- قسمتم اين طور رقم خورد. استقلال اهواز از ،۲ ۳ سال قبل دنبالم بود. خب تيم مطرحى هم بود و بايد انتخاب مناسبى مى كردم. با صحبت هايى كه با آقاى شفيع زاده و اكبر ميثاقيان داشتم، ديدم اين تيم بهترين جا براى از نو شروع كردن است.
• يعنى وقتش را براى از نو شروع كردن دارى؟
- چرا كه نه. من هدفم حضور در تيم ملى است. ۴ سال هم پيش رو دارم تا به خواسته ام برسم. نگران اين مسأله نيستم.
• چرا به پرسپوليس برنگشتى؟
- تو چرا اين سؤال را مى پرسى؟ يادت نيست چطور پيغام مى فرستادم كه مى خواهم برگردم. ديگر چگونه بايد حرفم را مى زدم. من از خدايم بود كه براى اين تيم بازى كنم. وقتى خودشان نمى خواستند، بروم دم در باشگاه و التماس كنم كه مى خواهم برگردم؟! به خدا من هزار قدم برداشتم اما دريغ از يك قدم پرسپوليسى ها. من كه مى خواستم از جان و دل در خط دفاع اين تيم بازى كنم. اى كاش آنها هم مى خواستند.
• آن روزها مى گفتى مى توانى به اين خط دفاعى كمك كنى؟
- خدا را شكر كه يادت هست. تو هم براى ما شاهد زنده هستى. حس مى كردم اين خط دچار مشكل مى شود. خط دفاع پرسپوليس آدم هاى خاص خودش را مى خواهد. من مى توانستم به اين خط دفاعى كمك كنم. اين را هم فقط با حرف نمى گويم. در عمل هم مى توانستم ثابت كنم كه البته نشد. بهتر است ديگر در موردش حرفى نزنيم.
• هنوز هم هواداران پرسپوليس مى پرسند چرا استقلال؟!
- من كه جواب اين سؤال را دادم. گاهى شرايط پيش مى آيد كه ما در مورد خودمان نمى توانيم تصميمى بگيريم. من به خدا نمى خواستم از پرسپوليس بروم اما گفتند برو. نمى دانم چرا هميشه از ما چنين سؤالاتى را مى پرسيد. چرا به باشگاه نمى گويند چرا؟ من پارسال هم قدم اول را برداشتم. به زور رضايتنامه ام را از استقلال گرفتم تا به پرسپوليس برگردم. حاج آقا فتح الله زاده مى گفت مى دانم مى خواهى به پرسپوليس بروى. مى گفتم نه. اما او درست مى گفت. مى خواستم برگردم اما پرسپوليس نخواست و آن داستان ها پيش آمد. امثال من، بهروز رهبرى فرد و مهدى هاشمى نسب پايبند يكسرى اعتقاداتى هستيم. براى تيممان جان مى دهيم اما اى كاش يك كم نه بيشتر، تيم ها هم قدر نفرات خودشان را بدانند.
• راستى چرا پرسپوليس گاهى خيلى بى دفاع مى شود؟
- شك نكنيد كه مدافعان پرسپوليس سعيشان اين است كه گل نخورند اما آيا همه چيز خط دفاع به ۴ مدافع آن برمى گردد؟ ساختار دفاعى تيم بايد درست عمل كند تا خط دفاع مستحكم شود.در زمان ما و در بدترين شرايط ،۹ ۱۰ گل بيشتر نمى خورديم چون در هنگام دفاع ساختار دفاعى در كل تيم وجود داشت. ما هم از جان مايه مى گذاشتيم.
• دوست دارى آخرين حرفت چه باشد؟
- هيچ چيز!
• يعنى هيچ حرفى ته دلت ندارى؟!
- خيلى وقت ها دوست داشتم كه حرف هاى ته دلم را بگويم اما هيچ وقت نگفتم. بايد زندگى ام را از نو بسازم. شايد وقتى آن زندگى مورد نظرم را ساختم حرف دلم را هم بزنم.

[monster489]

پرسپوليس به شوك احتياج دارد


۱- دواى درد پرسپوليس فقط يك چيز است... شوك... اين شوك هم با اخراج قطبى حاصل نمى شود! اخراج كردن قطبى شوك نيست كه وصل كردن يك برق فشار قوى صنعتى به پيكره بيمار پرسپوليس است. بركنارى قطبى، پرسپوليس را بدتر خواهد كشت تا اينكه زنده اش كند. شوك پرسپوليس را بايد در جاهاى ديگرى دنبال كرد.
۲- اولين و منطقى ترين شوك ممكن، حذف كردن اضافه هاست. نه از ديكارمو سودى به پرسپوليس رسيده و نه از ماركو. جفت برزيلى ها را حذف كنند و از شرشان راحت شوند. اين اتفاق كه بيفتد همدلى در كادرفنى و اتحاد بين بازيكنان بيشتر مى شود. قطبى روى نيمكتش مهاجم خوب كم ندارد. دستيار هم روى نيمكت پرسپوليس به اندازه كافى هست. پرسپوليس نيازمند يك دستيار ايرانى با كاريز ماست كه بتواند تيم را جمع كند. پيروانى و عابدزاده اين شخصيت را دارند اما قطبى از ترس تكرار نشدن پروژه استيلى راه حركت آنها را بسته.
۳- شوك بعدى كه پرسپوليس مى تواند روى آن حساب كند اضافه كردن يك اسم بزرگ است ديديد كه على كريمى چقدر توانست اين پرسپوليس آشفته را متحول كند اضافه شدن رحمان رضايى يا «برندى» در همين اندازه ها به خط دفاعى پرسپوليس مى تواند آن شوك مثبت را به تيم تزريق كند.
۳- شوك سوم بازگشت چهره هاى قديمى مثل كاشانى يا استيلى است... امتحان پس داده هايى كه هم در مديريت يا مسائل فنى موفق بودند و هم در جمع كردن حاشيه ها و ايجاد رفاقت بين بازيكنان...
۴- شوك چهارم البته خود قطبى است. بركنارى قطبى يك شوك است و اولتيماتوم دادن به او شوك دوم. دومى البته مؤثرتر از اولى است. يك شوك كوچك به سرمربى ، باعث مى شود تا كل تيم بيدار شود اين پرسپوليس به خواب رفته را تنها مى توان با يك شوك از خواب بيدار كرد و اين شوك بايد هر چه سريع تر به تيم تزريق شود. هر چه زودتر بهتر يك شكست ديگر كمر اين تيم را خواهد شكست.

[monster489]

دورى ۱۴ ساله پيشكسوتان از پرسپوليس

چرا پيوس، پنجعلى، درخشان و ... مربى پرسپوليس نمى شوند؟




على پروين كه پرافتخارترين مربى و بازيكن تاريخ پرسپوليس است، آخرين بار در سال ۱۳۸۴ سرمربى پرسپوليس بود و البته چون در ليگ ۸۴ نتيجه نگرفت از كار بركنار شد و جاى خود را به آرى هان هلندى داد. پروين در ليگ ۸۱ هم با پرسپوليس سوم شد اما در ليگ ۸۴ عنوانى بهتر از نهمى كسب نكرد. قبل از پروين آخرين مربى پرسپوليسى پرسپوليس حميد درخشان بود كه در ليگ ۷۳ سكان هدايت اين تيم را در دست گرفت و در نهايت به عنوان چهارمى رسيد (آن سال بازى ها در ۲ گروه برگزار شد و پرسپوليس در ديدار رده بندى مقابل كشاورز حاضر نشد و به عنوان چهارمى بسنده كرد) درخشان در واقع آخرين سرمربى پرسپوليس از نسل پرسپوليسى ها بود (البته به جز پروين كه در دهه ۸۰ هم ۲ بار سرمربى پرسپوليس شد)
•••
۱۴ سال از روزهايى كه امثال پنجعلى، ناصر محمدخانى، پيوس و درخشان در پرسپوليس مربيگرى كردند مى گذرد. ستاره هايى كه در زمان فوتبالشان به معناى واقعى كلمه ستاره بودند و از بهترين هاى آسيا اما به جرأت مى تواند ادعا كرد كه در كار مربيگرى توفيقى به دست نياوردند و يا فرصت لازم به آنها داده نشد. پيوس معمولاً مربى تيم هاى دسته اولى بوده و فعاليت درخشان و پنجعلى در حد پايه ها متمركز شده است. ناصر محمدخانى هم كه چند سالى دستيار پروين بود و بعد دچار مشكلات خانوادگى شد. در تمام اين سال ها امثال درخشان، پنجعلى، پيوس و ... نقش اپوزيسيون را براى مربيان وقت پرسپوليس بازى كرده اند و البته سعى و تلاش بسيارى داشته اند تا به نيمكت اين تيم برسند اما موفق نشده اند. آنها حالا افسوس دوران اوج خود را مى خورند. دورانى كه پولى هم در اين فوتبال نبود و هر چه بود عشق و علاقه به رنگ پيراهن بود. البته درخشان، پيوس، پنجعلى و ... در سال هاى آخر فوتبال خود به كشورهاى عربى رفتند و تا حدى از نظر مالى سود كردند اما اين روزها يك بازيكن معمولى ۲۰۰ ميليون از پرسپوليس، استقلال و حتى تيم هاى ديگر مى گيرد و بازدهى چندانى ندارد. همين امروز پرسپوليس فقط ۳ ، ۴ ستاره دارد كه تازه اكثر آنها هم متعلق به نسل قبل هستند (باقرى، كريمى، نيكبخت و ...) بقيه نفرات اين تيم را فوتباليست هاى متوسط فوتبال ايران تشكيل مى دهند كه شبيه آنها زياد است و در واقع پيدا كردن اين بازيكنان كار چندان دشوارى نيست.
•••
اينكه باشگاه پرسپوليس (و ساير باشگاه ها) به امثال پيوس، پنجعلى، درخشان و ... اعتماد نمى كنند مى تواند علت هاى مختلفى داشته باشد. ما هر روز نقطه نظرات كارشناسى آنها را در نشريات مى خوانيم اما اينكه آنها در «عمل» موفق ظاهر شوند بحث ديگرى است. اين قبيل مربيان بايد ابتدا شايستگى هاى خود را در ساير تيم ها نشان بدهند تا پرسپوليس دنبال آنها بيايد چون روند سال هاى اخير نشان مى دهند كه هيچ مديرعاملى (به جز خطيب در سال ۸۴) به قديمى هاى پرسپوليس اعتماد نكرده و به آنها ميدان نداده است.

[monster489]

پرسپوليسى ها رحمان را زير سؤال بردند


ماه هاست كه رحمان رضايى بدون تيم مانده و انگار كمتر تيم ايرانى او را مى خواهد. حدود يك ماهى مى شود كه بحث حضور رحمان در پرسپوليس داغ است اما قطبى و مصطفوى در ۲ برنامه تلويزيونى مجزا اين خبر را تكذيب كرده و گفتند تيم ما در خط دفاعى مشكل خاصى ندارد. در واقع پرسپوليسى ها با اين كار رحمان را به نوعى زير سؤال بردند و حتى افشين قطبى در مصاحبه اى گفت من چطور مى توانم به بازيكنى كه ۸ ماه بازى نكرده اعتماد كنم؟ اين روزها بحث حضور رضايى در تيم هاى ديگرى نظير راه آهن داغ است اما به نظر مى رسد او بعد از آنكه نتوانست براى تيم ملى بازى كند و موفق به برتن كردن پيراهن پرسپوليس هم نشده با مشكلاتى مواجه شده و حالا بايد ديد آيا تا نيم فصل مى تواند در ليگ حرفه اى بازى كند يا همچنان بدون تيم مى ماند؟

[monster489]

قطبى و ماجراى ۲۵ ساله ها


مصاحبه هاى افشين قطبى كم كم از مصاحبه هاى فيروز كريمى هم براى رسانه ها جذاب تر مى شود. او كه با بيان كلماتى خاص نشان داد هنوز فرهنگ حاكم بر كشورمان را نمى شناسد بعد از آنكه يكبار برخى از خبرنگاران را به نوعى با حيوان مقايسه كرد اين بار گفته كسانى كه زير ۲۵ سال سن دارند و مربيگرى نكرده اند نبايد در مورد ديكارمو نظر بدهند! البته قطبى فصل گذشته اصلاً از اين حرف ها نمى زد اما سؤال اينجاست كه به راستى او بر چه اساسى اين حرف هاى عجيب و غريب را مى زند؟ آيا مثلاً همه منتقدان فيلم كه در مورد يك هنرپيشه نظر مى دهند بايد دوره كارگردانى را پشت سر گذاشته باشند و يا كارگردان باشند؟ آيا در همه جاى دنيا مربيان (آن هم از نوع بين المللى اش) براى خبرنگاران سن خاصى را تعيين مى كنند؟ آلكس فرگوسن، مورينيو، بنيتس و ... حتى در اوج عصبانيت هرگز از اين حرف هاى عجيب و غريب نمى زنند چه رسد به اينكه مثلاً بگويند اكثر خبرنگاران جوانند و زير ۲۵ سال سن دارند و ... قطبى بايد بداند اساساً به او ربطى ندارد كه خبرنگاران چند سال سن دارند، چه كار مى كنند و كدام دوره را گذرانده اند. او كه به زعم خودش تمام دوره ها را گذرانده به تيم هاى متوسط ليگ نظير ابومسلم، فولاد و مقاومت مى بازد پس چطور انتظار دارد كه خبرنگاران فلان كار را انجام دهند و مثلاً از ديكارمو انتقاد نكنند؟ البته ما خوشحاليم كه يكى مثل ديكارمو در تركيب پرسپوليس قرار گرفت تا هنر و عيار مربيگرى قطبى مشخص شود اما بهتر است او حد و حدود خود را بشناسد.

[Ice Star]

من به خدا نمى خواستم از پرسپوليس بروم اما گفتند برو.

خب الان که این را می گه چون دیگه داره فوتبالش تموم میشه
الان بیشتر پرسپولیسی ها ازش بدشون میاد اگه این طوری بره کنار برای بعدش خیلی بد میشه

یادمه زمان وینگو هم رفت سایپا اون موقع که باشگاه بیرونش نکرده بود

اما اگه این دفعه هم می رفت تیمی مثل سایپا یا هر تیمی به جز استقلال حرف هاش قابل قبول تر بود اما این راهیه که برگشت نداره

[MoJtaBa.R]

پرسپوليسى ها رحمان را زير سؤال بردند

يعني نميشد که اينهمه پيگير ايشون بودن يکم پيگير علي انصاريان ميشدن

خدايي اون عکسهايي که سرش شکافته شده بود عشقش رو به پرسپوليس ثابت کرده

اگه هم که آماده نبود ديگه از بهادر که بهتر بود

[MoJtaBa.R]

خب الان که این را می گه چون دیگه داره فوتبالش تموم میشه
الان بیشتر پرسپولیسی ها ازش بدشون میاد اگه این طوری بره کنار برای بعدش خیلی بد میشه

یادمه زمان وینگو هم رفت سایپا اون موقع که باشگاه بیرونش نکرده بود

اما اگه این دفعه هم می رفت تیمی مثل سایپا یا هر تیمی به جز استقلال حرف هاش قابل قبول تر بود اما این راهیه که برگشت نداره

.
بابا اينجوريه نبود

مگه يادتون رفته که چه قدر به دادمون رسيد

حتي توي بدترين شرايط مالي مث بزرگاي تيم که از باشگاه شاکي بودن ولي اون از اين کارا نميکرد

[MoJtaBa.R]

بابا حرف رفتن قطبی رو نزنین !!! خداییش دوست داشتنیه . با یه سری ایراداتی که داره ولی کارش درسته .

آره خداييش

حداقلش اينه که علم روز داره
اين هم که ميگن اگه استيلي بود ...
پارسال استيلي به جز دعا واسه تيم مگه چي کار کرد
تو فيلم مردان پرسپوليس کامل مشخص بود که سياه لشکره