تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 107 از 1364 اولاول ... 757971031041051061071081091101111171572076071107 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,061 به 1,070 از 13636

نام تاپيک: صندلي داغ

  1. #1061
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    سلام دوستان. واقعا عذر می خوام که جوابا دیر شد آخه در گیره تولد بازی بودم
    نقل قول نوشته شده توسط saeid_ronaldo
    منم تبريك ميگم مونيكا خانم.
    يه سوال. دلت ميخواست الان چند سالت بود؟
    ممنون آقا سعید
    دلم می خواست الان 39 سالم بود

  2. #1062
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    اونوقت چرا 39 سال ؟؟؟؟

  3. #1063
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط sentimental
    منم خدمت شما مونيكا خانم سلام عرض ميكنم و تولدتونو بهتون تبريك بگم.
    فقط يه سوال ازتون داشتم:
    شما اگه تو هر مرحله اي از زندگي مشكلي داشتين از اون فرار مي كنيد يا باهاش مبارزه ميكنيد؟(منظورم رفتنتون از انجمنه.)
    من از شما ممنونم دوست عزیزم

    من اسمه کاریو که دارم می کنم فرار از مشکل نمی ذارم !می دونید مشکلی که وجود داره اینه که p30 میدانه مبارزه و جنگ نیست می دونم اگه ادامه بدم باعث به خطر افتادنه سایت و زیره پا گذاشتن قوانین می شه . من که گفتم از p30 می رم منظورم اینه که دیگه پستهام خیلی خیلی محدود می شه و شاید به صفر برسه اما اینجا سر می زنم و از مطالب استفاده می کنم. بازم می گم چون p30 میدانه مبارزه نیست من ترجیح می دم حضورمو کم رنگ تر یا در واقع بی رنگ کنم که قوانینو زیره پا نذاشته باشم
    متاسفم که بعضی ها با کاراشون باعث شدن که از دوستیه دوستایه خوبم تو p30 بی بهره بمونم ...

  4. #1064
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط navid_mansour
    باز هم سلام با چند تا سوال:
    1.این جمله به شخصیتت میخوره؟"ابرو گره کردن تو خوردنیست.....یه لب بخندی چی میشه ای خسیس" ؟
    آره اتفاقا یه دوست دارم که همیشه این اهنگه منصورو تقدیم می کنه به من

    2.نازک نارنجی هستی؟
    نسبتا زیاد

    3."@" اینو که میبینی یاد چی میفتی؟
    یاده Email می افتم

    4.با حقوقت چی کار میکنی؟
    هیچی در واقع همشو الکی مصرف می کنم نهایتا خرجه دو یا سه شب بیرون رفتن با دوستام می شه

    5.دوست داری تگه سفر خارجی بری,کجا بری؟
    قبلا گفته بودم فکر کنم یه بار رفتم نیویورک خیلی بهم خوش گذشت اگه بشه دلم می خوام یه باره دیگه هم برم

    6.تا حالا شده تو کارت در شرف اخراج شدن قرار بگیری
    تو کارم به هیچ وجه همیشه کارمنده محبوبی هستم اما تو مدرسه یه بار سه روز اخراج شدم چون دسته یه دختررو شکونده بودم

    7.با چقدر تأخیر سر کارت حاضر میشی؟
    چون محله کارم دولتی نیستن در واقع تاخیر هیچ معنایی نداره به خاطره اینککه هرکس هر ساعتی که حاضر باشه باید ساعت بزنه و هر وقت که بخواد از شرکت خارج بشه باید اعلام کنه در پایانه ماه هم با توجه به ساعاتی که کار کردی به ازایه هر یک ساعت مبلغه خاصی به عنوانه حقوق یا دستمزد داده می شه

  5. #1065
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط saeid_ronaldo
    نظرت درباره اين جمله سقراط چيه؟
    فرق من با شما اين است كه من ميدانم كه نميدانم و شما نميدانيد كه نميدانيد
    سقراط یکی از اون کسانیه که همیشه برام قابله احترامه
    این جمله هم خب 100% باهاش موافقم اما فکر کنم من جزئه اون دسته ای باشم که نمی دانم که نمی دانم

  6. #1066
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط magmagf
    سلام خانمي . احوال شما؟
    1- فرض كن 18 سالته و تازه ديپلمتا گرفتي واسه درس دوست داري بري خارج ؟ اگه اره كجا؟
    2- حالا فرض كن 22 سالته و ليسانست تموم شده توي اين سن براي ادامه تحصيل رفتن به خارجا دوست داري؟
    3- اين بار توي شرايط اصلي خودت باش براي زندگي چه درس و چه كار و كلا همه جوره خارج را قبول داري ؟
    سلام فرانکه توپولو خوشگله خودم
    1)دوست دارم برم ایتالیا که لیسانیه عمرانو از اونجا بگیرم

    2) دوست دارم برم انگلیس و دکترامو از کالج کمبریج بگیرم

    3) نه دلم می خواد تو همین تهرانه خودمون بمونم از جام تکون هم نخورم

    ------------------------
    می بینم که تنوره این صندلی خنک شده و من دارم نفس می کم پروردگارا شکر

  7. #1067
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط mohammad ashena
    سلام
    نظرت در مورد من چیه
    نظرت در مورد اواتورم چیه
    به نظرم یه پسره توپول هستی که همش دوست داری ادای بزرگا رو در بیاری و در این زمینه خیلی هم موفق بودی چون تا قبل از اینکه بشینی رو صندلی راجعبت یه جوره دیگه فکر می کردم اما بعد دیدم نه انگار یه پسره با روحیه ای

    از اون قبلی که خیلی بهتره. من اصلا اون قبلیو دوست نداشتم. اما اگه خواستی یه کم اکتیو ترش کنی و یه کم هیجانشو بیشتر کنی یه pm بهم بده تا برات یهکی دو تا اواتار سند کنم

  8. #1068
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط bb
    اونوقت چرا 39 سال ؟؟؟؟
    سلام آقا سعید
    مشکلتون بر طرف شد؟
    آخه نمی دونم چرا همیشه احساس می کنم به سته 40 سالگی نمی رسم و در دورانه میان سالی به دیداره خدا می شتابم واسه همین دلم می خواست 39 سالم باشه ببینم این احساسی که دارم درسته؟ یا نه فقط یه احساسه

  9. #1069
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    پيش فرض

    اگر صحنه ای رو در جلوی چشمات ببینی و منطقت به هیچ عنوان نتونه دلیلی برای اون پیدا کنه ، یعنی یه اتفاق غیر عادی به نظر شما...
    اونوقت عکس العملت چیه؟
    اگر برات عادی جلوه میکنه و از بابت این موضوع مطمئن هستی ، قصد دارم صحنه ای رو بهت نشون بدم و نظرت رو بدونم.

    تا بعد...

  10. #1070
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط nightmare
    اگر صحنه ای رو در جلوی چشمات ببینی و منطقت به هیچ عنوان نتونه دلیلی برای اون پیدا کنه ، یعنی یه اتفاق غیر عادی به نظر شما...
    اونوقت عکس العملت چیه؟
    اگر برات عادی جلوه میکنه و از بابت این موضوع مطمئن هستی ، قصد دارم صحنه ای رو بهت نشون بدم و نظرت رو بدونم.

    تا بعد...
    ما یه دوسته تازه وارد داشتیم اسمش توهم بود همش از این سوالای خطر ناک می کرد شما احیانا نسبتی با ایشون ندارید؟

    ما همون در روز صحنه هایی رو می بینیم که منطق از پیدا کردن دلیل براشون عاجزه اینکه یه دختر بچه ی کوچولو که مثله فرشته ها پاکه باید وایسته توئ خیابون و فال بفروشه به جایه اینکه تو محیطه گرم خانواده بهترین تفریحاتو داشته باشه و یا اینکه پیرمردیو که برای ادامه و گذران زندگیش مجبوره شیشه ی ماشینا رو تمیز کنه و .... همه ی این صحنه از نظره منطق غیر قابله پذیرشه که مروره زمان باعث شده برای ما به شکل عادی در بیان و یا حتی گاهی اوقات اونقدر غرق در افکاره خودمون هستیم که این صحنه ها رو نمی بینیم به نظرم در این مورد اصلا نمی شه از کلمه ی عادی یا غیر عادی استفاده کرد...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •