توی هوای بغض باغچه، تو همون الهه هستی
که با دست مهربونت زخم ایینه ها رو بستی
توی قصه ی شبونه تو همون فرشته هستی
که تو تکرار هر اسم، شب و از پایه شکستی
تو همونی که میتونی واسه من غزل بخونی
توی دریای نگاهت قایق عشق رو برونی
تو همونی که می خواستم قصه هام مال توباشن
گلای باغچه می خواستن که با دستای تووا شن