مرا بر قول مطرب گوش و مطرب در سماع
من از بادام ساقی مست وساقی مست خواب
چو هندو زلف دود آسای او آتش نشین
چو طوطی لعل شکر خای او شیرین جواب
مرا بر قول مطرب گوش و مطرب در سماع
من از بادام ساقی مست وساقی مست خواب
چو هندو زلف دود آسای او آتش نشین
چو طوطی لعل شکر خای او شیرین جواب
من اینجا خرد و خونین و خرابم کاش بودی
چنان ماهی که دور از تنگ ابم کاش بودی
با غمت هزار تا خنجر تو دلم فرو می ره
ماه اگه برق چشاتو ببینه از رو می ره
زیبا چشم تو اگه با رؤیاهام قهر کنه
آسمون دلش می خواد شهر و پر از ابر کنه
چه قدر اسمتو نوشتم روی هر صخره و سنگ
چه قدر کشته منو اون دو تا چشمای قشنگ
گفتی فاصلس میون من و رؤیاهام با تو
باشه اما نمی دم هرگز به هیچکسی جاتو
نمی دونم من افتخاری گوش نمی دم
توی یک جایی که راجع به اقای افتخاری حرف زده بود این شعر رو خوندم
وفا به قیمت جان هم نمیشود پیدا
فغان که هیچ متاعی به این گرانی نیست
...
تو را در عمق دستانم
تمنا کردم اما آه ه ه
تو را از دست من دزديد
دروغ يک حرام راه
تو را من در تن عمرم
سيه روزانه مي پوشم
براي بردنت از ياد
تمام عمر مي کوشم
ما هم شکسته خاطر و ديوانه بودهايم
ما هم اسير طره جانانه بودهايم
ما نيز چون نسيم سحر در حريم باغ
روزی نديم بلبل و پروانه بودهايم
ما هم به روزگار جوانی ز شور عشق
عشرت فزای مردم فرزانه بودهايم
بر کام خشک ما به حقارت نظر مکن
ما هم رفيق ساغر و پيمانه بودهايم
ای عاقلان به لذت ديوانگی قسم
ما نيز دل شکسته و ديوانه بودهايم
...
مرا دیوانه ای بد نام گفتند
دل من ای دل دیوانه من
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را بس کن این دیوانگی ها
ای عبورظریف بال را معنی کن
تا پرهوش من از حسادت بسوزد
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ درد آلود انسانها
باز هم دستی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پاروزنان در کام طوفانها
چهره هایی در نگاهم سخت بیگانه
خانه هایی بر فرازش اشک اختر ها
وحشت زندان و برق حلقه زنجیر
داستانهایی ز لطف ایزد یکتا
سینه سرد زمین و لکه های گور
هر سلامی سایه تاریک بدرودی
دستهایی خالی و در آسمانی دور
زردی خورشید بیمار تب آلودی
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پائی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
فروغ
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)