منم ياسي که وا مانده
تو گوئي آخر جاده است
تو باور کن نگاهم را
که بعد رفتنت تر شد
نمي داني که شبهايم
چگونه بعد تو سر شد
سلام پایان جان
خوبی؟
منم ياسي که وا مانده
تو گوئي آخر جاده است
تو باور کن نگاهم را
که بعد رفتنت تر شد
نمي داني که شبهايم
چگونه بعد تو سر شد
سلام پایان جان
خوبی؟
در اميد ز هرسوي به رويم بسته است
جز در ميكده اميد به راهي نبود
امام خميني (ره)
ممنون شما خوبي؟
دیگه دنیا واسه من تاریکه
زندگی کوره رهی تاریکه
آخر قصه من نزدیکه
این منم از همه جا وا ماانده
از همه مردم دنیا رانده
رانده و خسته و تنها مانده
عشق بی غم توی خونه
خنده های بچه گونه
بدلم شد آرزو
بازی عشقمو باختم
کاخ امیدی که ساختم
عاقبت شد زیر و رو
مرسی ممنون
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
يك قطره مي ز جام تو اي يار دلفريب
آن مي دهد كه در همه ملك جهان نبود
امام خميني(ره)
دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
مرد را اگر دردي باشد خوش است
درد بي دردي علاجش آتش است
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست
نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست
تا تو كنار من بدي بود به جا قرار دل
رفتي و رفت راحت از خاطر آرميده ام
سلام آقا جلال گل
مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست
ما زیر دست مهر و فلک زیر پای ماست
تا بر در سرای شما سر نهادهایم
اقبال بندهی در دولتسرای ماست
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
و کنون جهان ز گریه پر از های هاست ماست
سلام آقا پایان(واقعا اسمت همینه؟!!)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)