تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 106 از 638 اولاول ... 65696102103104105106107108109110116156206606 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,051 به 1,060 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1051
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    دلم تنگه برای دل تپيدن
    نشستن مرگ تنهايی رو ديدن

    دلم تنگه برای عطر بوسه
    برای عشق بي تابی کشيدن

    دلم تنگه برای دیدن تو
    دلم تنگه واسه بوسیدن تو

    دلم تنگه، دلم تنگه، خدایا!
    به فریاد دلم می رسی آیا؟

  2. #1052
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سنگین و منجمد
    نزدیک آخرین دیدار
    ایستاده ام
    ای شیرین ترین خیال
    وقتی که دوستت می دارم
    از من فاصله بگیر
    گردابی این سوی می آید
    من سالها پیش
    کسی را که در انتهای خویش ایستاده بود
    برای التیام آخرین درد نذر کرده ام
    اکنون دستهای من پلی است
    بیا از عشقی چنین در آستانه درد تو ایستاده در گذر
    می خواهم بی هیچ حسرتی
    در انتهای هیچ خود قدم بزنم .

  3. #1053
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    زیر تخته سنگی عظیم له شدن
    یا در آسمان بی عشوه
    سنگسار ستاره های دروغین شدن
    چه گزینه های مضحک و دردآوری
    امروز کشف کرده ام
    برای با تو زیستن

    بگو چرا تمام راهها با تو دشوار میشوند ؟

  4. #1054
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آن چه جستجو می کنی
    آیینه نشان نخواهد داد .
    اعتمادی به شیشه نیست
    در آخرین سفر
    مطمئن باش
    به ماوراء آیبنه می رسیم
    در خواهیم یافت
    آیبنه اعماق را نمی بیند .

    ما در اعماق زندگی کردیم

  5. #1055
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    حس می کنم
    اسمم را صدا کردند
    باید
    عریان
    روی طناب باریکی
    به سمت دیگری بروم
    فرقی نمی کند
    بیفتم
    یا که بگذرم
    اما
    کسی در درون من بی طاقت است
    دائم سوال می کند :
    "آیا طناب محکم است ؟ "
    پاسخش را نمی دهم
    وسوسه ای را باید محک بزنم
    باید به اندازه احتمال بودن حیات در مریخ
    یقین کنم
    می توان
    با دندانهای عاریه
    آنسوی این طناب
    طعم زیستن را
    با کسی تصاحب کرد.

    همیشه در ارتفاع بلند سرم گیج می رود .

  6. #1056
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    فکر می کنم
    برای خوشبخت زیستن
    از پلی نامطمئن باید عبور کرد
    باید ...
    نه بایدی را مهار کرد
    باید ...
    شاید ی را قبول کرد
    اصرار ی نیست
    می توان
    همچنان مشکوک
    همچنان مظلوم
    همچنان بدبخت
    بازهم زندگی !!! کرد

    نگران نباش
    کسی از تو سراغ خوشبختی ات را نمی گیرد .

  7. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1057
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    نمي توانم و نمي دانم چرا
    نمي توانم دوستت بدارم و نمي دانم چرا
    نمي توانم عاشقت باشم و نمي دانم چرا
    نمي توانم آرزو كنم كه در آغوش تو
    آرام بگيرم و نمي دانم چرا
    نمي توانم
    و نمي دانم چرا!
    فقط مي توانم تصورت كنم
    و بدانم كه مي توان
    پشت هر پيچي منتظر يك معجزه شد
    براي زماني كه من هم بتوانم
    بي بهانه
    و بدون هيچ چرايي
    دوستت بدارم!

  9. #1058
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تو دور مي شوي

    و انگار ابرها ستاره ام را مي چينند

    و تك شقايقم در مرداب مي ميرد

    و حال در بطن اين لحظه هاي سرد

    سبدهاي سيب پر از خالي است

    و من اهسته زير سايه ي درخت ها تب مي كنم

    و در اغتشاش توهم برگ ها هذيان مي گويم

    اه تو هركجا هستي سري به خواب من بزن

    و ببين كه هنوز بي شقايق و بي ستاره

    در چشم سيب ها رنگ مي بازم

  10. #1059
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وقتي كه از آن تو شدم به انزوا شبيه تر
    و جاوارگه بود كه مانده خالي از تش چاله
    مي شود تركيبي از يك خيال خوش داشت هنوز
    صفحه كات نشده و من حالم خوب است بدانيد كه سكانس بعد قبل از شعر
    بعد من شكل ديگري دارد
    حتمن
    يك جاي اين كار لنگ زده چرخي كه دور خودش نبوده
    شايد سمت ديگري رفته
    منتهي اليه همين خيابان پيچيده سمت ستاره كسي
    كه ديالوگش عوض شده
    دلش سمت و سوي ته مانده آبي كسي كه به سرخ نزديكتر است
    و يا

    خدا كه در همين حوال نشسته روي واژه هاي من
    درست پشت همين سكانس تمام مي شود آقا
    نشاني مرا بعد از نمايش بپرسيد
    گفته ام جاي من اين طرف ها نبوده نيست.

  11. #1060
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    خوب دیروز و هنوز ....

    طرحی از من بر صلیب ....

    روی تنپوشت بدوز ....

    و قت عریانی عشق....

    با همین طرح حقیر....

    در حریق تب بسوز....

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •