یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم بخون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم بخون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
دست ويرانگر شوق
پرپرم مي كند اي غنچه رنگين پر پر
من در آن لحظه كه چشم تو به من مي نگرد
برگ خشكيده ايمان را
در پنجه باد
رقص شيطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهاني بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابديت را مي بينم
بيش از اين سوي نگاهت نتوانم نگريست
اهتزاز ابديت را ياراي تماشايم نيست
كاش مي گفتي چيست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاري است
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود
Last edited by sise; 25-06-2007 at 15:13.
به دليل همزماني در فرستادن ويرايش كردم
در نگاه عاشقان از صد کتاب
خط سبز چشم تو, خوانا ترين
تاتويي با من ,جهاني با منست
ورجدا باشي ,منم تنهاترين
Last edited by mehraria; 25-06-2007 at 15:18.
نگراني بيقراري
زسر من تو بي پناهي
كز تو داري سرپناهي
تا شوم با تو فراري
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و ابیه
میزنم زمین هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
عجب شعری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هدف من و تو از حرفهای زیبامون چیه
کاشکی تصمیم بگیریم با یکی آشنا بشیم
می دونی دیدم نمی شه من و تو با هم باشیم
هر کدوم باید بریم دوباره مبتلا بشیم
و من به جفت گیری گلها میاندیشم
به غنچه هایی با ساقهای لاغر کم خون
و این زمان خسته ی مسلول
و مردی از کنار درختان خیس می گذرد
مردی که رشته های آبی رگهایش
مانند مارهای مرده از دو سوی گلو گاهش
بالا خزیده اند و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را
تکرار می کنند
-سلام
- سلام
و من به جفت گیری گل ها میاندیشم
سلام دوستم
چرا با "و" محمد؟ درستش کن!
من نگفتم که مرا ازقفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)