فرانک جان خیلی زیبا و با معنی بود
ممنون .
تو کد صفحه قبل یه اهنگه قشنگ دانلود کن
===
ياد داری كه ز من خنده كنان پرسيدی
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گويد
اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نياز
چه ره آورد سفر دارم ای مايه عمر؟
سينه ای سوخته در حسرت يك عشق محال
نگهی گمشده در پرده رؤيائی دور
پيكری ملتهب از خواهش سوزان وصال
چه ره آورد سفر دارم ... ای مايه عمر؟
ديدگانس همه از شوق درون پر آشوب
لب گرمی كه بر آن خفته به امید و نياز
بوسه ای داغتر از بوسه خورشيد جنوب
ای بسا در پی آن هديه كه زيبنده تست
در دل كوچه و بازار شدم سرگردان
عاقبت رفتم و گفتم كه ترا هديه كنم
پيكری را كه در آن شعله كشد شوق نهان
چو در آئينه نگه كردم، ديدم افسوس
جلوه روی مرا هجر تو كاهش بخشيد
دست بر دامن خورشيد زدم تا بر من
عطش و روشنی و سوزش و تابش بخشيد
حاليا ... اين منم اين آتش جانسوز منم
ای امید دل ديوانه اندوه نواز
بازوان را بگشا تا كه عيانت سازم
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز
زن کار می کرد
اشک می ریخت
ظرفها را شستشو می کرد
مرد داد می زد
فحش می داد
کاغذی را زیر و رو می کرد
کودک در عمق
چشم های یک عروسک
خیره می گشت و ...
تصویر فرداهای خود را
جستجو می کرد
ممنون از هر دو شما
دلم بیازرد از کین روزگار و چو من ..... به گیتی اندر، آزرده دل فراوان بود
ز رنج دیوان بر خیره چند نالم؟ از آنک ....... قرین دیوان بد، گر همه سلیمان بود
نه من ز نوح فزونم که او دو نیمهی عمر ........ به چنگ انده بود و به رنج طوفان بود
عزیزتر نیم از یوسف درست سخن ........... که جایگاهش گه چاه و گاه زندان بود
دارو ندارم تو بودي قيده اونم ديگه زدم
ميترسم از روزي که قيده زندگيتو بزنم
گناهه من به نامه تو بسته بابا تند نرو ايست
رفيقه با مرام کجاست گشتم نبود نگرد که نيست
اینم به خاطر تو مژگان جون
تار و پود عالم امكان به هم پيوسته است
عالمي را شاد كرد آن كس كه يك دل شاد كرد.
در سرزمین من عاشق بودن جنایت است .
در سرزمین من حوا - به خاطر یک سیب -روزی هزار بار سنگسار میشود.
در سرزمین من لبها بوسه را در نگاه ها میجویند
و دستها عطر نوازش را در تاریکیها...
در سرزمین من عاشق بودن گناه کبیره است
چقدر "ت"
تعليم ناز چند دهي چشم مست را
دل آنقدر ببر كه تواني نگاه داشت
(اختري يزدي)
فرانك خانوم در سرزمين شما مي شه ازدواج كرد كه ثوابم داره![]()
(يه پيشنهاد: از اين به بعد شعرايي كه مي دونيم اسم شاعرش رو هم بنويسيم كه هم كپي رايت رعايت شه هم اگه كسي از شعر خوشش اومد راحت تر بتونه پيداش كنه)
magmagf عزیز ممنون از راهنمایی و اصلاح.
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن ، سایه ها رنگ سیاهی
وزآن دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو رامن چشم در راهم
( نیما یوشیج)
Last edited by A_M_IT2005; 24-06-2007 at 11:30.
مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو
مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه
(فكر كنم :شيخ بهايي)
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)