راسل در فلسفه استعداد نداشت؟؟؟؟؟ از اون حرفاست هاشما نشون دادی استعداد زیادی در جک گفتن داری
کی در فلسفه استعداد ؟؟؟؟؟؟ از نظر شما؟
شما چطور به علت پی میبرین؟
راسل در فلسفه استعداد نداشت؟؟؟؟؟ از اون حرفاست هاشما نشون دادی استعداد زیادی در جک گفتن داری
کی در فلسفه استعداد ؟؟؟؟؟؟ از نظر شما؟
شما چطور به علت پی میبرین؟
Last edited by legend.seeker; 07-10-2011 at 23:57.
شما بافرض درست بودن علت و معلول میگین توضیحی برای جهان نمی ده؟ ایا منظورتون اینه که علت و معلول وجود جهان رو توضیح نمیده؟ یا اینکه علیت بی پایان و میشه پرسید بینهایت چرا علت اون چیه بدون اینکه به جایی برسیم
چرخه علیت در نهایت به ذرات بنیادین ماده می رسه
Last edited by legend.seeker; 08-10-2011 at 00:08.
تجرد ادراك
با بررسى اقسام علم و توجه به یگانگى علم حضورى با ذات عالم مجرد و كیف نفسانى بودن علم بمعناى اعتقاد و بمعناى صور و مفاهیم ذهنى و توجه به اینكه نسبت و حكم نقش رابط را میان آنها ایفاء مىكنند مجرد بودن همه اقسام علم روشن میشود و در واقع تجرد آنها از راه تجرد عالم به ثبوت میرسد اما راههاى دیگرى نیز براى اثبات تجرد علم و ادراك وجود دارد كه اینك به ذكر بعضى از آنها مىپردازیم و قبلا این نكته را یادآور مىشویم كه واژههاى علم و ادراك در اینجا مرادف با یكدیگر بكار مىروند و شامل احساس و تخیل و تعقل مىشوند:
1 )دلیل اول بر تجرد ادراك همان است كه به دلیل محال بودن انطباع كبیر در صغیر معروف شده و تقریر آن این است دیدن حسى از نازلترین انواع اداراك است كه توهم مادى بودن آن مىشود و مادهگرایان آن را به فعل و انفعالات فیزیولوژیكى تفسیر مىكنند اما با دقت در همین نوع از ادراك روشن مىشود كه خود ادراك را نمىتوان امرى مادى دانست و فعل و انفعالات مادى را تنها بعنوان شرایط اعدادى براى آن مىتوان پذیرفت زیرا ما صورتهاى بزرگى را به وسعت دهها متر مربع مىبینیم كه چندین برابر همه بدن ماست چه رسد به اندام بینایى یا مغز و اگر این صورتهاى ادراكى مادى و مرتسم در اندام بینایى یا عضو دیگرى از بدن مىبودند هرگز بزرگتر از محل خودشان نبودند زیرا ارتسام و انطباع مادى بدون انطباق بر محل امكان ندارد و با توجه به اینكه ما این صورتهاى ادراكى را در خودمان مىیابیم ناچار باید بپذیریم كه مربوط به مرتبهاى از نفس مرتبه مثالى نفس هستند و بدین ترتیب هم تجرد خود آنها و هم تجرد نفس اثبات مىشود .
بعضى از مادیین پاسخ دادهاند كه آنچه را مىبینیم صورتهاى كوچكى نظیر میكروفیلم است كه در دستگاه عصبى بوجود مىآید و ما به كمك قرائن و نسبتسنجیها به اندازه واقعى آنها پى مىبریم .
ولى این پاسخ مشكلگشا نیست زیرا اولا دانستن اندازه صاحب صورت غیر از دیدن صورت بزرگ است و ثانیا بفرض اینكه صورت مرئى خیلى كوچك باشد و ما با مهارتهایى كه در اثر تجارب بدست مىآوریم و با استفاده از قرائن و از راه نسبتسنجیها آن را بزرگ مىكنیم گویى زیر ذرهبین ذهن قرار مىدهیم اما سرانجام صورت بزرگى را در ذهن خودمان مىیابیم و دلیل مزبور عینا درباره این صورت ذهنى و خیالى تكرار مىشود .
2) دلیل دیگر این است كه اگر ادراك حسى از قبیل فعل و انفعالات مادى مىبود مىبایست همیشه با فراهم شدن شرایط مادى تحقق یابد در صورتى كه بسیارى از اوقات با وجود فراهم بودن شرایط مادى به سبب تمركز نفس در امر دیگرى تحقق نمىیابد پس نتیجه مىگیریم كه حصول ادراك منوط به توجه نفس است و نمىتوان آن را از قبیل فعل و انفعالات مادى دانست هر چند این فعل و انفعالات نقش مقدمه را براى تحقق ادراك ایفاء مىكنند و نفس در اثر تعلق به بدن نیازمند به این مقدمات و زمینههاى مادى مىباشد .
3 )دلیل سوم این است كه ما مىتوانیم دو صورت مرئى را با هم درك و آنها را با یكدیگر مقایسه كنیم و مثلا بگوییم كه آنها متباین یا متماثل یا متساوى با یكدیگرند یا یكى از آنها بزرگتر از دیگرى استحال اگر فرض كنیم كه هر یك از آنها در جزئى از بدن منتقش شده و ادراك آن عبارت است از همان ارتسام یا حلول خاص لازمهاش این است كه هر جزئى از اندام درك كننده همان صورت منتقش در خودش را درك كند و از دیگرى بىاطلاع باشد پس كدام نیروى درك كننده است كه آنها را با هم درك مىكند و با یكدیگر مىسنجد اگر فرض كنیم عضو مادى دیگرى آنها را با هم درك مىكند باز همان محذور تكرار مىشود زیرا هر عضو مادى داراى اجزائى خواهد بود و اگر ادراك عبارت باشد از انتقاش صورت در یك محل مادى هر یك از اجزاء آن همان صورت مرتسم در خودش را درك خواهد كرد و در نتیجه مقایسهاى انجام نخواهد گرفت پس ناچار باید بپذیریم كه قوه مدركه بسیطى هر دو را درك مىكند و با وحدت و بساطتخودش هر دو را مىیابد و چنین قوهاى نمىتواند جوهر یا عرض مادى باشد و بنابر این ادراك هم انطباع صورت در محل مادى نخواهد بود با این دلیل نیز تجرد ادراك و تجرد نفس درك كننده ثابت مىشود .
4) دلیل چهارم این است كه ما گاهى چیزى را درك مىكنیم و پس از گذشتن سالیان درازى آن را بخاطر مىآوریم حال اگر فرض شود كه ادراك گذشته اثر مادى خاصى در یكى از اندامهاى بدن بوده است باید پس از گذشت دهها سال محو و دگرگون شده باشد مخصوصا با توجه به اینكه همه سلولهاى بدن در طول چند سال تغییر مىیابد و حتى اگر سلولهایى زنده مانده باشند در اثر سوخت و ساز و جذب مواد غذایى جدید عوض شدهاند پس چگونه مىتوانیم همان صورت را عینا بیاد آوریم یا صورت جدید را با آن مقایسه كنیم و مشابهت آنها را دریابیم .
ممكن است گفته شود كه هر سلول یا هر جزء مادى جدید آثار جزء سابق را به ارث مىبرد و در خودش حفظ مىكند ولى حتى در چنین فرضى نیز این سؤال وجود دارد كه كدام قوهاى وحدت یا تشابه صورت سابق و لاحق را درك مىكند و روشن است كه بدون این مقایسه و درك، یادآورى و بازشناسى صورت نمىگیرد .
این دلیل با توجه به حركت جوهری و زوال مستمر هر امر مادى وضوح بیشترى مىیابد.
من خودم شخصا مثل شما همه این چیزها رو مادی می دونم. معتقدم یک تغییر در ذهن یک تغییر مادی در مغز است و ذهن و مغز هم یکی هستند ولی Haj_Amoo به غیر مادی برخی چیزها معتقد است، بهترین کار این است که همزمان یک موضوع را هم در ماده توجیه کنید هم در غیرماده.
---------- Post added at 01:47 AM ---------- Previous post was at 01:46 AM ----------
فکر می کنم شما و saiiddz که میگه:
متاسفانه باید بگم هر دو شما به زعم خودتون، یار فیزیک کوانتوم شده اید، اینکه زمان وجود دارد و در جریان است هیچ وقت در فیزیک کوانتوم رد نشد، آنچه که در فیزیک کوانتوم رد شد، تعریفی بود که نیوتون برای اولین بار از زمان ارائه داده بود. (زمان به به عنوان یک سیال مستقلِ مطلق) این موضوع که زمان وجود دارد و در جریان است، نه تنها رد نشد بلکه با ادعاهای اینشتین مبنی بر غیر ممکن بودن سکون جهان، لاینفکی زمان از مکان، اضافه شدن زمان به ابعاد فضا، به مراتب جایگاه محکم تری نسبت به فیزیک نیوتونی پیدا کرده.از نظر علمی دو دیدگاه در این باره وجود داره
یکی دیدگاه نیوتونی هست که میگه زمان وجود داره و یکی دیدگاهی هست که من و بیشتر دوستان داریم و اون اینکه زمان یک حسه و قبل و بعد و در کل زمانی وجود نداره
دیدگاه دوم از 2 سال پیش تغریبا تایید شده و من مقاله اش رو هم داشتم ، اگر پیدا کنم میذارم براتون
نظریه های کوانتمی هم تغریبا این مسئله رو تایید میکنن و حتی میشه از نسبیت انیشتن به این موضوع رسید
توصیه میکنم نسبیت رو مطالعه کنید
داستان ها و فیلم های علمی تخیلی مربوط به سفر در زمان همه تحت تاثیر نظرات اینشتین و هایزنبرگ در نظریه مکانیک کوانتومی در مورد زمان شدت گرفته و از نظر علمی ممکن دونسته شده.
مخصوصا دیدگاه اینشتین در مورد زمان اونقدر شفافه که من تعجب می کنم شما بعد از خوندن نظریه نسبیت چطور به این نتیجه رسیدید که اینشتین فکر می کرده زمان یک مفهوم ذهنی است!
غیر جانبدارانه که بنگریم، همونقدر که زمان یک مفهوم ذهنی ناشی از تغییره، علیت هم یک مفهوم ذهنی ناشی از تغییره و اگر تغییر وجود نداشت علیت هیچ مفهومی نداشت. علیت یک رابطه ایست بین حداقل دو تغییر که ما آدم ها تعریف کردیم. به این صورت که:
اطراف ما پر بوده از تغییر، ما این تغییرات رو مشاهده می کردیم، یک چیز قبل از تغییر پیدا کردن یک طور بوده و بعد از تغییر پیدا کردن یک طوری می شده، شاید ذهن پدران و مادران ما برای اینکه بتوانند دقیق تر بگویند یک چیز چقدر قبل تر از یک چیز دیگر اتفاق افتاده، (یا برعکس، یک چیز دقیقا چقدر بعدتر از یک چیز دیگر اتفاق افتاده) دست به اختراع زمان زدن و چه چیزی بهتر از روز، شب و بهار، تابستان، پاییز، زمستان برای نشانه گذاری؟ شب و روز برای زمان های نزدیک قرارداد شدن و فصول برای زمان های دور. بعدها که پیشرفت کردن احتمالا دیدن نیاز به نشانه گذاری هایی کوتاه تر و بلند تر هم هست و ...
حالا شما نگاه کن به رابطه ای که ما بین دو تغییر حس می کردیم:
هر بار آفتاب به آب می تابیده، آب گرم میشده.
پس ما اسم این رابطه رو علت و معلول گذاشتیم.
نه تنها این علت و معلولی که من مثال زدم بلکه، هر رابطه علت و معلولی دیگری که شما مثال بزنید، همیشه علت از نظر زمانی قبل از معلول اتفاق می افتد.
در خود برهان علیت هم، یک تقریری وجود دارد که تاکید کرده:
علت همیشه بر معلول متقدم است و هیچ معلولی نمی تواند بر علت خود متقدم باشد.متوجه هستم منظورتون چیه، ولی بنا به دلایلی این اختیار رو به این شدت که شما می گین قبول ندارم، اگه شروع کنم به ذکر این دلایل و دفاع از اونها، مطمئنا بحث منحرف میشه.
متاسفانه من باید فردا صبح برم نظام وظیفه، اگر الان نخوابم فکر نمی کنم فردا به موقع بیدار بشم، به خاطر همین وقت این رو ندارم که الان جواب این قسمت رو بدم، فردا نظر خودم در مورد این قسمت رو با توضیحات می نویسم.
در مورد زمان در کوانتم فیزیک حقیقتش من علمش رو ندارم دارم روش تحقیق می کنم تیتر وار خوندمش ولی انیشتن با مسائل کوانتم فیزیک و عقاید هایزنبرگ مشگل داشت
من خودم هر جور فکر میکنم نمیشه منکر قبل و بعد شد هنوز به نتیجه ای نرسیدم در این زمینه
این نظر شما و به نظر من و خیلی از افراد چیزی به اسم زمان وجود نداره
من اسمشو میذارم "هرچیزی یک پروسه داره"
همین پروسه باعث میشه فکر کنیم زمان وجود داره و همین پروسه ذهن مارو به اشتباه میندازه
1.عزیز نظر شما کاملا تایید شده!
مغز مکانیزم غیر مادی نداره
مکانیزم مغز بیشتر مکانیکیه
2.ببینید در واقع چیزی هست که مغز ما اون رو به عنوان زمان میشناسه و درک میکنه
اما موضوع اینکه اون چیز زمان نیست بلکه ذهن ما فکر میکنه که زمانه
توضیح دادم
هر چیزی یه برنامه و پروسه داره که باعث میشه ما احساس کنیم چیزی به نام زمان که در مورد همه چیز یکسانه وجود داره
در واقع هرچیزی یک طرح واره یا پروسه داره که مثلا برای انسان به دنیا اومدن و کودکی و نوجوانی و جوانی و کهن سال و مرگه
میبینید؟
دقیقا یک مسیر دنبال میشه پشت سرهم!
و این مورد درباره همه ی اجزای هستی صادقه ، یعنی همه پروسه دارن
همین باعث میشه ما احساس کنیم زمان یک واقعیت و در مورد همه چیز یکسانه
جهان ساکن نیست اما درک ما از پروسه ها و طرح واره ها اشتباهه
زمان یک مفهوم نیست که در مورد همه چیز یکسان باشه و یکسان عمل کنه
3.از نظریه های انیشتین میشه نتیجه گرفت اونم اعتقاد داشته زمان یک حسه
چندتا سوال
چرا وقتی با دوستتی زمان زود میگذره؟!
چرا وقتی داری بازی میکنی زمان زود میگذره؟
چرا وقتی جایی هستی که نمیخوای باشی زمان دیر میگذره؟
چرا ماشینهایی که از روبرو میان سرعتشون کمتر از اونی که هست به نظر میاد و وقتی از کنارت رد میشن سرعتشون بیشتر به نظر میاد؟!!!
حرف شما صحیح سوال من اینه به نظر شما قبل و بعد وجود عینی داره؟
کاملن جزئی یعنی چی؟ مثال بیاورین. چون فکر کنم طرح سوال جزئی پرسیدن، طرحی انقلابی در علم باشه، چون دیگه دانشمندا لازم نیست کلی علت رو ورانداز کنن، همون اول علت بنیادی رو پیدا میکنن و تموم میشه و میره پی کارش!!علت اینکه بعد از جواب باز سوال پیش میاد اینه که شما سوالت کلیه! شما اگه کاملا جزئی بپرسی، بعد از جواب "چرا"ی دیگه ای باقی نمیمونه
گفتم که، تفاوتی نمیکنه علیت رو ضرور بدونیم یانه، طرف حساب کاربردش هست. + علیت تغییر رو توضیح نمیده.شما بافرض درست بودن علت و معلول میگین توضیحی برای جهان نمی ده؟ ایا منظورتون اینه که علت و معلول وجود جهان رو توضیح نمیده؟ یا اینکه علیت بی پایان و میشه پرسید بینهایت چرا علت اون چیه بدون اینکه به جایی برسیم
نخست، چرخهی اون علیتهایی که شما میفرمایین به ذرهی بنیادی ختم نمیشه، بلکه به ویژگی اون ذره ختم میشه. دوم این که بفرمایین چطور به بنیادی بودن اون ذره و ویژگیاش پی بردین؟چرخه علیت در نهایت به ذرات بنیادین ماده می رسه
جدای از نسبت من به این اعتقاد، دوست دارم بدونم شما چطور چنین برداشتی کردین؟ از حرفهام توی این چند ارسال آخیر یا در حرفهایی که توی مبحثهای دیگهای زدهام؟ولی Haj_Amoo به غیر مادی برخی چیزها معتقد است،
این برمیگرده به همون پرسشی که جناب Legend Seeker (برگردان به فارسی شاید اونطور که باید باشه نشه!) ازم پرسیدن و من پاسخ قاطعی نداشتم. این که علیت اصلی طبیعی است یا مابعدالطبیعی؟غیر جانبدارانه که بنگریم، همونقدر که زمان یک مفهوم ذهنی ناشی از تغییره، علیت هم یک مفهوم ذهنی ناشی از تغییره و ... [تا انتها] ... هر رابطه علت و معلولی دیگری که شما مثال بزنید، همیشه علت از نظر زمانی قبل از معلول اتفاق می افتد.
ولی جدای از این، من دربارهی این بینش پرسشی دارم. پیش از این هم اینجا پرسیدهام و دوستی هم پاسخ داد. [البته اگه بشه پاسخ دونستش!] دوست دارم نظر شما رو هم بشنوم:
اگر علتی به معنای ضروری آن وجود ندارد، چرا هر تغییر سبب هر تغییر نمیشه؟ به زبان دیگه چرا هرچیز از هرچیز برنمیآد؟
سعید جان، این توضیحی که شما دادین، از نسبیت یا کوآنتوم نیومده، همون دیدگاهی است که پیش از این من و شما دربارهاش توضیح دادیم و اون هم اینه که زمان توی تمام نظریههای فیزیکی یه تصور هست برای درک جهان متناسب با ذهن ما.3.از نظریه های انیشتین میشه نتیجه گرفت اونم اعتقاد داشته زمان یک حسه
من به شخصه فکر کردم میخواین از ارتباطهای شبحگون و ارتباطهای در جا در فاصلهی زمانی زیاد برای نشون دادن رد زمان در مکانیک کوآنتوم استفاده کنین!
در ضمن من دربارهی تغییر در سطح اتمی در مکانیک کوآنتوم ابهام دارم. بعدن شاید شرح دادم!
Last edited by Haj_Amoo; 08-10-2011 at 19:58.
من اصلا کاری به اینکه چقدر سخته ندارم! مهم اینه که شدنیهکاملن جزئی یعنی چی؟ مثال بیاورین. چون فکر کنم طرح سوال جزئی پرسیدن، طرحی انقلابی در علم باشه، چون دیگه دانشمندا لازم نیست کلی علت رو ورانداز کنن، همون اول علت بنیادی رو پیدا میکنن و تموم میشه و میره پی کارش!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)