يا رب چو به وحدتت يقين ميدارم
ايمان به تو عالم آفرين ميدارم
دارم لب خشک و ديدهي تر بپذير
کز خشک و تر جهان همين ميدارم
ابوسعید ابوالخیر
يا رب چو به وحدتت يقين ميدارم
ايمان به تو عالم آفرين ميدارم
دارم لب خشک و ديدهي تر بپذير
کز خشک و تر جهان همين ميدارم
ابوسعید ابوالخیر
منیم عالمده سلطانیم علی دیر
منیم میر جهانبانیم علی دیر
دیه ر دایم دیلینده خان چوپانی
منیم هر درده درمانیم علی دیر
نباتی
رخي که از کر و فرش نماند شب به جهان
زهي چراغ که خورشيد سوزي و مه ساز
روا شود همه حاجات خلق در شب قدر
که قدر از چو تو بدري بيافت آن اعزاز
مولانا
زهی سرمست و حئیران جان عاشق
زهی دؤولتلی دل مهمان عاشق
کؤنؤل تختینده سولطان عئشقی بیلگیل
گتیرمه کیبر و کین در خوان عاشق
عمادالدین نسیمی
قيامت صبح اين شام سياه است
شب ما را قيامت صبحگاه است
خوشا ايام وصل مهرکيشان
کجا رفتند ايشان، ياد از ايشان
وحشی بافقی
نگنجم در لحد، گر زان که لختی
نشینی بر مزارم سوکوارا
جهان اینست وچونینست تا بود
و همچونین بود اینند، یارا
رودکی
آفت جمال شاهد و ساقيست بيهده
بد نام کردهاند به مستي شراب را
خونابه ميچکاندم از گريه سوز دل
خوش گريهيي است بر سرآتش کباب را
خسرو ز سوز گريه نيارد نگاهداشت
آري سفال گرم به جوش آرد آب را
امیرخسرو دهلوی
ایها الراغبون فی الاوقات
اذکروها فما مضی قد فات
فوت فرصت مکن چو وقت صفاست
که بسی هست در جهان آفات
نسیمی
تو عشق پاکي و پيوند حُسن جاودان داري
نه حُسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ
مگر دل ميکنم از تو به ياد مهمان به راه انداز
که با حسرت وداعت ميکنم حافظ خداحافظ
شهریار
Last edited by دل تنگم; 08-09-2009 at 16:16.
ظلمت غفلت هوا گیرد چو دل روشن شود
نور بیداری برای پرده ی خواب آتش است
شد ز اشک آتشینم خانه ی گردون سیاه
دود جای گرد می خیزد چو سیلاب آتش است
صائب تبریزی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)