اما من ديشب خيلی حال کردم باختن تو هم نگفتی يه موقع پيدات بکنند
چه بلايی سرت در ميآرن
--
--
اما من ديشب خيلی حال کردم باختن تو هم نگفتی يه موقع پيدات بکنند
چه بلايی سرت در ميآرن
بچه ها سوتي..سوتي دادم فضا!!!!!فقط نميدونم چه چه جوري الان زنده هستم!!
چند ماه پيش رفته بودم باشگاه..آقا..وقتي ورزشم رو كردم تموم شد اومد برم توي رختكن..كه لباسو رو عوض كنم.
حسابي هم خسته بود.خوابم هم ميومد 100000000000 تا.!
خلاصه,دختكن ما,دقيقا‘‘ كار رختكن دخترها بود!!!!!!!!!.من چون از سمت بالا رفته بودم تو باشگاه..اولين در سمت چپ
من مشد در رختكن ما!
ولي وقتي خواستم بيام ..از پايين اومدم و به همون خيال در اول,سمت چپ...رفتم تو.
اولش ديدم لباسها شبيه لباس پسرها نيست.تازه...گلي هم خلوت هست..1 نفر هم نيست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.حالا من ابلحه نكردم دنابال كيفم بگردم.!!
اول لباسهام رو در آوردم....بعدش داشتم دنبال كيفم ميگشتم كه يهو ديدم يكي يه جيغ كشيد كه مو روس تنم سبخ شد....برگشتم ديدم يه دختر داره جبغ ميزنه.....منم 2بار به ديوار سمت چپ+ 1 بار به ديوار سمت راست × 1 بار به در خوردم..تا تونستم بيام بيرون.دختر هم داشت ميخنديد..هم جيغ ميزد....من هم همونجوري اخت اومده بودم يبرون.!!!از اون در اومد بيرونممتا دنبال در خودمون بگردم....يه زن ديگه(اين منشي بود....) اونم منو ديد و جبغ زد.
تنخا چيزي كه اون موقع ميخواستم ....يه M4a1 بود بزنم تو حلق اينه كه صداشون در نياد.
حالا او دختر هم صداي اينو شنيد...اومده بو بيرون جيغ ميزدن....!!!!!حالا يكي جيغ ميزد..اون يكي ميخنديد و بر عكس.
منم هي به در و ديوار ميخوردم..دور خودم ميگشتم..تا آخرش در رو پيدا كردم.....شانسي كه آوردم...
موفغ ناهار بود و اون غولها(منشي مردها!!!) نبودن..وگرنه از ...آويزونم ميكردن.
خلاصه..لباسهام رو پوشيدم....(بدون لباس زير!!!).ينيم ساعتي هم تو رختكين موندم.
بعدش آروم در رو باز كردم..اومدم ببرون...يهو 12 نفر پريدن جلوم و حيغ زدن.(دختر داستان رو واسه دوستاشم گفته بود ..نامرد!)..من هم با سر خوردم تو در ..!!!!
آقا..اين 2 تا نامرد ميخنديدن.....!!!!من ديگه قرمز شده بودم....فقط برگشتم گفتم چقدر بدم وبم كنين؟
اون دوتا يه نگاه به هم كردن....زدن زير خنده و گفتن...هيچي...فقط دفعه بعدي هم از اين كارهب بكن ما بخنديم.!!
منم گفتم...غلط بكنم ديگه پام ذو بزارم ابنجا....
اونا ديگه مرده بودن از خنده....تا اينكه...
ايون بعدا‘‘ ميگم كه چيه بلايي سر دختر در آوردم كه يادش نره با من شوخي نيكن!!!!!!!!!!!پدر سوخته!
خوش باشين
يا حق![]()
تا تو باشی درو اشتباهی نری
شهریار جون سلام.مخلصیم.بالاخره برگشتی تا یه حالی بدی.دمت گرم.
منم یه همچین چیزی برام اتفاق افتاد ولی دختره جیغ نزد با یه وسیله ای
که نمی دونم چی بود گذاشت تو فک من.این داستان ماله دستشویی عمومیه.
خوش باشی جیییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییگر
وای داش شهریار بازم که سوتیهات ترکوند این تاپیک گرامی رو
خیلی ادیبانه گفتم اینو نه غلام؟
دم آقاي پانيشر و بلك سان عزيز درد نكنه..بابا دمتون گرم..چه روحيه اي ميدين.....!!!!!!!!
قابل نداشت.حالا اگه بگم واستون چه بلايي سر يارو آوردم...پشمتون ميريزه!!
خوش باشين.
يا حق![]()
با سلام
من از همگی غذر می خوام که دیر اومدم اخه اینترنت نداشتم
الان هم فقط به عشق بچه های گل پی 30 ورلد دارم با اینترن یه شهر دیگه وصل میشم
یعنی اصفهان
دقت کنید من دارم 0311 میگریم برای وصل شدم واحتملا این ماه .....
از خانوم های گل (مریم خانوم و بهناز خانمو بابات سوتیها تشکر میکنم باحال بود)
آقا کاظم گل که طبق معمول سوتیهای دختر کش داره دمت گرم
دوست عزیمون با این یوزرmi8236
خیلی سخته والا اخه یکی نیست بگه تو اینقدر شری چرا مدیر حاظر شده شما رو ببیره
من حاظر بودم غدا رو ندم به بچه ها ولی تو رو با خودم نبرم
(شوخی بودا دمت گرم حال مدیرا رو هم باید گرزفت)
شهریارجان که دیگه میام میمیرم از خنده از کاری شما
baradabs
بابا کم کم دیگه سوتیات میاد تو مایه های خنده دار یعنی خیلی فجیع
دمت گرم
مای فرند هم که سی دی رام به اون گندگی رو نمیبینه که داخل نیست واقعا عجیبه
یه سر چشم پزشکی برو (شوخی)
دمه همتون گرم
من شب اومدم دو سه تا از سوتیای مغازه رو میگم
سلام شهریار جون.این وسط یه چیزی فکر منو مشغول کرده.
چاکریما ولی دم شما درد نکنه یعنی چی؟
بقیشو دیگه نمی گم.ضایعس دیگه.
Last edited by MR.Punisher; 26-06-2006 at 15:33.
يعني اصلا‘‘ به مخيله ات خطور نكرد كه ممكن Dam باشه و Dom نباشه؟آقا عزيزم انحراف به چپت زاد هست..واسه گواهينامه مشكل پيدا ميكني!!!!!!!نوشته شده توسط MR.Punisher
من هيچ وقت به شما جسارت نميكنم(حالا اگه نارحت هم شدي ...مهم نيست!!!!!).![]()
يا حق![]()
همه سوتياشون خيلي خنده دار بود
ممنون از همه
------------------
Shaparake_sahra به پای تو که نمیرسم , بیا رو کن یه کم بخندیم
------------------
mooi بهناز جون خوب کاری کردی سوتیاتو نوشتی , از سوتیای جدیدتم بنویس که نگن دخترا سوتیاشونو تعریف نمیکنن , اون قسمت که توی سوتیت سوتی دادی خیلی با حال بود , موفق باشی
------------------
Mi8236 خیلی شیتون بودیدا , ولی چه مدیری سر حرفش بوده ,اخه مدیرا معمولا تهدید میکنن ولی مدیر شما خوب حق هم داشته ...
------------------
My friend خالتونو بگو فکر کرده شما مهندسی ...شما اون موقع خوابت نمیومد؟ این سوتیو که خوندم یاد سوتی خودم افتادم
------------------
r@r#m@n من ندیدم ولی خیلی سوتیه , تصور میکنم خیلی خندهدار بوده
------------------
Mr.punisher وای املت سوسک ...( املت سوسک که به دست Mr.punisher پخته شد)
------------------
Man hunter اول اینکه من باورم نمیشه شما خیلی پیشرفته سوتی میدین و خیلی زیاد , موفق باشید , ولی ادامه این سوتیتونم بنویسید باید خیلی جالب باشه , بلاخره دختره چی شد؟
------------------
سینا 2006 خواهش میکنم قابلی نداشت
------------------
بچه ها از وقتی اومدم اینجا سوتیاتونو خوندم انگار سوتیام بیشتر شده
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)