تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 103 از 137 اولاول ... 3539399100101102103104105106107113 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,021 به 1,030 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #1021
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    کاش کاشي هاي کاشانه ي دلم از احساس نبود!‏
    تا اين گونه با لرزه ي صدايت و پس لرزه ي يک دانه بلور در نگاهت، ‏
    ديوارهايش فرو نمي ريخت و مرا در زير آواري از ترديد مدفون نمي ساخت!‏
    شانه هاي نحيفت کجا طاقت وسعت اندوه تنهايي مرا دارد؟!‏
    تا پناه ريشه هاي غم، ساقه هاي غربتم و برگ هاي غريبيم باشد.‏
    کجا توان آن دارد که سايبان آفتاب بي فروغ غروبگاه چشمانم باشد،
    که مدفن اشک هايم باشد.‏
    آرام جان:‏
    کجاي آن کوچه ي کوتاه به انتظارم بودي؟
    بنگر چه ساده چراغش را خاموش کردند و راه را تاريک!‏
    راه رسيدن نبود، خيالستاني بود که مرا راه بدان ندادند؛
    و آن دشتستان خيال غزال، کويرستاني بود که مرا آب در آن ندادند.‏
    افسوس، افسون سرنوشت، مرا اسير افسانه ي عاشقانه ي روزگار ساخت؛
    وگرنه نگين وجودم را بي هيچ چشمداشتي تقديمت مي کردم
    تا درخشش سکوت سروده هايت دوچندان شود!

  2. #1022
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    گاهي كه دلم
    به اندازه ي تمام غروبها مي گيرد
    چشمهايم را فراموش مي كنم
    اما دريغ كه گريه ي دستانم نيز مرا به تو نمي رساند
    من از تراكم سياه ابرها مي ترسم و هيچ كس
    مهربانتر از گنجشكهاي كوچك كوچه هاي كودكي ام نيست
    و كسي دلهره هاي بزرگ قلب كوچكم را نمي شناسد
    و يا كابوسهاي شبانه ام را نمي داند
    با اين همه ، نازنين ، اين تمام واقعه نيست
    از دل هر كوه كوره راهي مي گذرد
    و هر اقيانوس به ساحلي مي رسد
    و شبي نيست كه طلوع سپيده اي در پايانش نباشد
    از چهل فصل دست كم يكي كه بهار است
    من هنــوز تورا دارم.

  3. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1023
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    تو از قلب پاکم خبر نداشتی ؛ تو عالم یه رنگی که ما رو کاشتی
    نگو که این جدایی کار خدا بود ؛ مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
    هر وقت میخواستم بگم یه با وفا باش ؛ تو این همه غریبه یه آشنا باش
    دلم تو سینه داد زد این التماسه ؛ فکر غرور این دل محض خدا باش
    نه جای قهر گذاشتی نه جای آشتی ؛ گفتی هواتو دارم اما نداشتی
    نه اینکه تو عشقت من کم آوردم ؛ مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
    شاید در این بازی قلبت بشه راضی ؛ ما رو شکستی
    حالا که میسوزم از آتش عشقت ؛ خاموش نشستی
    در غایت خوبی تو چیزی کم نداشتی ؛ مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
    گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
    من شکستم هر دو را
    گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
    به خاموشی مغرورانه ات
    شکستی تو مرا
    با تو گفتم
    از همه تنهایی ام، خستگی ام
    با تو گفتم تا بدانی
    با همه ناجیگری، بی ناجی ام
    تو، سکوتت خنجریست
    بر قلب من
    و حضورت، مرهمی
    بر زخم من
    پس، باش
    تا همیشه با من باش
    حتی اگر خاموشی...

  5. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #1024
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    پاک تر از باران
    امشب آسمان بارانیست و باران زیباست
    باران را دوست دارم و تصور میکنم باران نیز مرا دوست می دارد.
    باران! این دوست داشتن را دوست می دارم زیرا که پیوندیست بین من و تو پیوندی به وسعت آبی
    آسمان و سپیدی ابرها. این را می نویسم تا به تو بپیوندم چونن پیوند تو نا گسستنی ترین پیوندها
    -ست.
    باران! تو ای فراتر از همه ی وجود و ای پاک ترین مقدسات آسمانی امشب بر من ببار می خواهم
    امشب از تمام شبهای عمرم پاک تر بشوم.... بر من ببار می خواهم امشب آخرین شب دلتنگیم
    باشد.
    بر من ببارکه شاید از پاکی و روشنایی تو گل وجودم دوباره جان گیرد.گلی که دست پشیمانیم
    گلبرگهایش را پرپر کرده است. دلم امشب تاریک است شمع وجودش را سردی نفسهای مسافر
    طرد شده خاموش کرده . امشب جرعه ای عشق می خواهم برای روشنای اش.
    باران! ای بهترین بهانه برای اشکهای شبانه ی من ای طلوع دوباره عشق بر من ببار و مگذار غبار
    غم همچنان بر تن خسته ام بماند

  7. #1025
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    فقط با تو
    بگذار با چشمان تو ببینم.........
    بگذار در نگاه تو ذوب شوم.............
    بگذار در زیر باران شانه به شانه ات قدم زنم و تو برایم از آرزوهایت ترانه بسرائی.......
    بگذار به قداست عشقمان کوچک شوم وقتی با تو به پرواز شاپرکهای کنار برکه میخندیم.......
    بگدار شبها رو به ستاره ها خاطرات شیرینمان را شماره کنم......
    بگذار همیشه در ذهنم مثل نگاه اول مهربان و پاک باشی.......
    بگذار نگاه مان نه به هوس که به عشق .....آنهم عشقی آسمانی در هم گره بخورد......
    بگذار دلم برای تو باشد........
    بگذار دلت.......حالم را بپرسد.......
    بگذار قلبم برای تو بتپد...........
    بگذار آرزوهایم با تو باشد......برای تو......به خاطر تو...........
    بگذار خیال کنم دوستم داری و از این خیال شبها با سپیدی روز با ستاره ها باشم........

  8. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1026
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    كاش مي دانستي
    چشم هايم زشكوفايي عشق تو فقط مي خواند
    كاش مي دانستي
    عشق من معجزه نيست
    عشق من رنگ حقيقت دارد
    اشك هايم به تمناي نگاه تو فقط مي بارد

    كاش مي دانستي
    دختري هست كه احساس تو را مي فهمد
    دختري از تب عشق تو دلش مي گيرد
    دختري از غمت امشب به خدا مي ميرد

    كاش مي دانستي
    تو فقط مال مني
    تو فقط مال همين قلب پر از احساس مني

    شب من با تو سحر خواهد شد
    تو نمي داني من
    چه قدر عشق تو را مي خواهم
    تو صدا كن من را
    تو صدا كن مرا كه پر از رويش يك ياس شوم
    تو بخوان تا همه احساس شوم

    كاش مي دانستي
    شعرهاي دل من پيش نگاه تو به خاك افتاده است
    به سرم داد بزن
    تا بدانم كه حقيقت داري
    تا بدانم كه به جز عشق تو اين قلب ندارد كاري

    باز هم اين همه عشق
    اين همه عشق براي دل تو ناچيز است
    آسمان را به زمين وصل كنم؟
    يا كه زمين را همه لبريز ز سر سبزي يك فصل كنم؟
    من به اعجاز دو چشمان تو ايمان دارم
    به خدا تو نباشي
    بي تو من يك بغل احساس پريشان دارم

  10. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #1027
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    اگرمي دانستم پايان كارم تنهايست ازاول تنها مي شدم
    اگرمي دانستم پايان كارم نااميديست اميدوار نمي شدم
    اگرمي دانستم پس از آشنايي جدايست درخلوت تنهايي باقي مي ماندم
    اگرمي دانستم دوستي براي هر كس معنايي دارد كلمه دوستي رابه راحتي برزبان نمي آوردم

  12. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1028
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    شده ام ويران كويش، سرمست از بويش، حيران از مويش، ديوانه خوي اش
    چه زيبا او عشق بازي مي كند با من.
    ميكشاند مرا با عشوه نوازي هاي جمالش
    و من خراب باده ساقي چه كودكانه به دنبالش حيران و مستاصل،
    ميدوم و گريه كنان مي خوانمش.
    او حيراني ام را بر سر كويش مي خواهد و من نمي دانم.
    او تشنگي ام را بر لب جام پر از مي نابش مي خواهد و من نمي دانم.
    او پريشانيم را در لحظه ديدار ميخواهد و من نمي دانم
    او ديوانگي در سجدگاهش را مي خواهد و من نمي دانم
    او بي خودي ام بي نوشيدن باده اش را مي خواهد و من نمي دانم.
    قطره قطره خواهشم در پشت درب خانه اش را مي خواهد و من نمي دانم.
    او تلاطم درونم را بي درنگ سكوني مي خواهد و من نمي دانم.
    او موج درياي پريشانيم بر ساحل آرامشش را مي خواهد و من نمي دانم.
    او مرا مي خواند، چون او عاشق است و من هنوز رسم عاشقي را نمي دانم...

  14. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1029
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    دستم نه
    اما دلم به هنگام نوشتن نام تو مي لرزد!
    نمي دانم چرا
    وقتي به عكس سياه و سفيد اين قاب طاقچه نشين نگاه مي كنم
    پرده لرزاني از باران و نمك
    چهره تو را هاشور مي زند!
    همخا نه ها مي پرسند:
    اين عكس كوچك كدام كبوتر است
    كه در بام تمام ترانه هاي تو
    ردپاي پريدنش پيداست؟
    من نگاهشان مي كنم
    لبخند مي زنم
    و مي بارم!
    حالا از خودت مي پرسم!
    آيا به يادت مانده آنچه خاك پشت پاي تورا
    در درگاه بازنگشتن گل كرد
    آب سرد كاسه سفال بود
    يا شورابه گرم نگاهي نگران؟
    پاسخ اين سوال ساده
    بعد از عبور اين همه حادثه در يادت مانده است؟

  16. #1030
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    فرض كن پاك كني برداشتم
    و نام تورا
    از سرنويس تمام نامه ها
    و از تارك تمام ترانه ها پاك كردم!

    فرض كن با قلمم جناق شكستم!
    به پرسش و پروانه پشت كردم
    و چشمهايم را به روي رويش رؤيا و روشني بستم!

    فرض كن ديگر آوازي از آسمان بي ستاره نخواندم
    حجره حنجره ام ازتكلم ترانه تهي شد
    و ديگر شبگرد كوچه شما
    صداي آوازهاي مرا نشنيد!
    بگو آنوقت
    با عطر آشناي اين همه آرزو چه كنم؟
    با التماس اين دل در به در!
    با بي قراري ابرهاي باراني.......
    باور كن به ديدار آينه هم كه ميروم
    خيال تو از انتهاي سياهي چشمهايم سوسو مي زند!
    موضوع دوري دستها و ديدارها مطرح نيست
    همنشين نفسهاي من شد هاي
    با دلتنگي ديدگانم يكي شده اي!

  17. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •