» سایر ویژگي هاي فرهنگي استان يزد
مردم استان يزد به زبان فارسي رايج، با پارهاي ويژگيهاي گويشي سخن میگويند. برخي ويژگیهاي گويشي در ميان شهرستانهاي اين استان محسوس است. زبانشناسان نيم زبانهاي (لهجههاي) جديد ايراني را به دو دسته باختري و خاوري تقسيم كردهاند. لهجه يزدي جزو نيمزبانهاي مركزي دسته باختري است كه در بخش باختري فلات ايران، تا حدود مرزهاي عراق رواج دارد.
در بيش تر نيمزبانهاي مركزي از جمله لهجه شيرين يزدی، اثر آميختگي كم تري با زبان عربي ديده میشود. زرتشتيان يزد به زبان نياكان خويش ـ زبان فارسي دري ـ سخن میگويند. زبان زرتشتيان يزد به دليل پارهاي عوامل اجتماعی، فرهنگي و اقتصادي آميختگي بسيار با زبان فارسي پيدا كرده،به طوري كه آهنگ ناتوان شدن و حتا، فراموش شدن آن روز به روز تندتر مي شود؛ ولي گونه زبان دري برخي از روستاهاي يزد از جمله روستاي «زينآباد» كه كم تر زير رخنه اين عوامل بوده، پاکتر از گونه ي دري شهرستان يزد باقي مانده است.
دو بيتیهاي يزدي بخش مهمي از ادبیات شفاهي و عامه ي مردم استان يزد را تشکیل مي دهند.
لالاييهاي يزدي نیز بخش دیگري از ادبیات شفاهي مردم استان يزد را تشکیل مي دهند. برخي از آن ها در زیر آورده مي شود.
ـ لالا لالا گل زيره / چرا خوابت نمیگيره / بخواب اين نازنين من/ ننه قربون تو ميره / لالا لالا حبيب من / به درد دل طبيب من.
ـ لالا لالا گل فندوق / بابات رفته سر صندوق / لالا لالا گل پونه / بابات حالا میياد خونه.
ـ لالا لالاعزيز ترمه پوشم / كجا بردي كليد عقل و هوشم / لالا لالا گل باغ بهشتم / براي بابات كاغذ نوشتم / نور ديده من عزيزه / دو چشمونش شو و روز سرمه ريزه.
ضربالمثلها:
ـ او كج نی، نو كجه
(Owkajni; Nowkaj _ e/a)
نو عبارت است از آبراهه زيرزمين يا آبراهه قنات. اين ضربالمثل را براي اثبات امري میگويند كه از اصل و منشأ اشكال داشته باشد. نظير ضربالمثل معروف «آب از سرچشمه گلآلود است».
ـ ارسي پايين كرده، تيجرم كشيده
(Orosi pain kerde/a tijiram kashid _ e/a)
اين ضربالمثل بيان حال شخص بد اخلاق و اخمويي است كه روزنهاي براي برقراري ارتباط باز نگذاشته است.
ـ اين روزا زودي حوض پر مشه
(in ruza zudi howz _ es por meshe/a)
در بيان حال كسي گفته میشود كه وضع و حال مساعدي دارد و بخت با او يار است.
ـ ترمه كه كهنه مشه، پالون خر لر مش
(tteme/a ke kone /a mese palune /a xar _ ela lor mese a)
در بيان گذر عمر و رسيدن به سن كهولت و پيري است. همچنين در بيان حق ناشناسي نيز به كار میرود.
ـ خدا شترلوک را نصيب كلاغ كور مكنه
(Xoda sotor _e/a luk ra nasib e/a kelag _e/a kur mokone/a)
به كسي میگويند كه ثروت بادآوردهاي نصيبش شده و يا از بخت مساعد، نصيبي يافته است و شايستگي آن را ندارد.
ـ شولي به سرم ريز كه مجال خوردنم نيس
(Suli be sar_om riz ke magal_e xordanom nis)
شولي غذاي سنتي و مورد علاقه مردم يزد است. در بيان حال كسي است كه انجام كاري را میخواهد و فرصت آن را ندارد.
ـ گرمي گفته تا هند مبرمت، سردي گفته تا در خونه
(garmi gofte/a ta hand membaram_et sardi gofte/a ta dar_e/a xune/a)
» درباره شهرستان ابركوه
شهرستانابركوهدر يك صدوچهل كيلومتري باختر شهرستان يزد قرار دارد. مركز اين شهرستان، شهر ابركوه با وسعت شش كيلومتر مربع است و بيشتر اهالي آن به كشاروزي اشتغال دارند. ابركوه يكي از شعب راه ابريشم است كه در گذشته آباد و پر جمعيت بود. نام آن در منابع قديم و جديد به صورتهاي «ابرقو»، «ابرقويه»،«برقوه» و «دركوه»آمده است. در نزديكي ابركوه تپههاي سياهرنگي وجود دارد كه به آن «تل خاكستر» نيز ميگويند. برخي از مردم معتقدند كه آتش «ابراهيم(ع)» در اين مكان افروخته شد و عدهاي نيز آنها را به آتش «سياوش» نسبت ميدهند. اگرچه اين روايات جنبه افسانه دارد، اما «سرو پنج هزار ساله» ابركوه نشاه از قدمت و ديرينگي اين شهر ميدهد. از صنايع دستي اين شهرستان مي توان كرباسبافي، گليمبافي، صابون شيري را نام برد. قالي بافي از قديمي ترين صنايع دستي رايج در اين شهرستان است اغلب زنان اين شهرستان به قالي بافي اشتغال دارند و طرح هاي مختلف نايين و اصفهان و كاشان در اين شهرستان رايج است. اين منطقه از مكانهاي ديدني متعددي برخوردار است كه گنبد عالي، مزار پير حمزه سبزپوش، مقبره حسنبن كيخسرو، گنبد سيدون و گنبد گل سرخي، قطبيه، مسجد حاجي كامل،امامزاده احمد بن جعفر(ع)، منارههاي مسجد نظاميه، مسجد جامع ابرقو، مسجد بيرون يا مسجد امام رضا(ع)، پريشك يا پير صدق، پير حسين، مقبره اشرفالدوله حسن بن شمسالدين مهر، امامزاده عباس بنعلي بنالحسن بنعلي ابيطالب(ع)، يخچال دوره قاجاري، تلهاي خاكستري، بيبي سارا خاتون، بناهاي كوه صفه، بادگيرها، محلههايقديمي چون:درقلعه،بنادان،جرمدين، فاييه، جهانستان، دروازه ميران. گلكاران، نظاميه، طاووس، بازار، پشت آسياب، محله خواجه از جمله مهمترين آنها به شمار ميآيند
» درباره شهرستان بافق
شهرستان بافق با مركزيت شهر بافق، در فاصله يكصدوبيست كيلومتري جنوبخاوري يزد و در ارتفاع 927 متر از سطح دريا قرار دارد. مردم بافق علاوه بر استفاده از خرما، از الياف و شاخه هاي اين درخت پادري، بادبزن، كلاه حصيري، ريسمان تهيه مي کنند. مهم ترين صنايع دستي اين شهرستان را قاليبافي، صابون پزي، كرباس بافي، جارو، بادبزن، حصير و پادري تشكيل ميدهد كه به مناطق ديگر نيز صادر مي شود. به علت وجود درختان خرما در اين منطقه؛ صنايع دستي وابسته به نخل در اين شهرستان رونق فراوان دارد. همچنين اين شهرستان به لحاظ وجود معادن غني بسيار داراي اهميت بوده و شغل بسياري از مردم آن معدنكاري است. شهرستان بافق از مكانهاي تاريخي و ديدني متعددي برخوردار است. امامزاده عبداللهبن موسيبنجعفر(ع)، مسجد جامع (قرن 12 هـ.ق)، مسجد سراستخر، مسجد امام حسين(ع)، مسجد حاج حسين، مسجد چهارده معصوم(ع)، مسجد فاطميه بافق و مسجد فاطميه آهنشهر، مسجد صاحبالزمان(ع) مباركه،حسينيه امامزاده و مسجدحاجي سيد حسن از جمله ديدني هاي اين منطقه محسوب ميشوند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
آرامگاه عبدالله، باغ تيتو، پير مراد، چشمه پيروزي، خانه هاي پيشين، خانه هاي وحشي بافقي، قاضي مير جعفر، قلعه كافر، مسجد جامع، مدرسه علميه و محله لرد از مهمترين مكانهاي ديدني و تاريخي شهرستان بافق به شمار ميآيند.
صنايع و معادن
از معادن بافق مي توان معدن آهن چغارت، در 14 كيلومتري شمال خاوري شهر بافق، معدن آهن چادرملو، معدن آهن سه چاهون، معدن ناريگان و معدن سرب و روي كوشك در شمال خاوري شهر بافق و معادن زير زميني مس، سرب، روي و زغال سنگ را نام برد.
کشاورزي و دام داري
جايگاه جغرافيايي اين ناحيه سبب شده كه هميشه دستخوش كم آبي باشد. شوره زارها نه تنها با خاك هاي شور و قليايي خود، عامل ركورد كار كشاورزي مي شوند، بلكه كاهش بازدهي فرآورده هاي كشاورزي را به دنبال دارند. با وجود اين شغل بيش تر مردم بافق كشاورزي بوده است. از مهم ترين فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان مي توان گندم، جو، پنبه، روناس، نارنج، پسته و خرما را نام برد که هرساله مقداري از اين فراورده ها به نقاط ديگر صادر ميشود. نخلستان هاي بافق بيش از 400 هزار اصله درخت خرما دارند، كه در شكوفايي اقتصاد آن تأثير زيادي داشته اند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان بافق در جنوب خاوري استان يزد و در كنار راه آهن تهران – كرمان قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان اردكان، از باختر به شهرستان هاي يزد و مهريز، از جنوب به استان كرمان و كوير لوت و از خاور به كوير لوت محدود مي گردد. آب و هواي شهر بافق، در تابستان ها گرم، اما در زمستان ها ملايم تر از ديگر نواحي استان يزد است. ريزش باران بيش تر در زمستان و بهار روي مي دهد. در بخش باختر و جنوب خاوري بافق تپه هاي ريگ روان وجود دارد، كه بلندي آن ها از چند متر تجاوز نمي كند. بزرگترين نمك زار استان يزد، يعني كوير درانجير و در شمال باختري اين شهرستان، در اثر شوراب هاي رود شور به وجود آمده است. مراتع شهرستان بافق از گونه فقير است و بودن تبخير و نامناسب بودن ميزان بارندگي سبب شده است، كه مراتع خوب نيز دوام چنداني نداشته باشند. مراتع لرد شيطور جزو بهترين مراتع استان يزد مي باشند. طبق سرشماري سال 1375جمعيت شهرستان بافق 41835 نفر شامل 9027 خانوار بوده است، كه از اين شمار 20738 نفر مرد و 21097 نفر زن بوده اند. مردم بافق سخت كوش، متدين، ميهمان نواز، پاك انديش، آزاده و وطن دوست هستند. بافقي ها ايراني الاصل و آريايي نژادند و به زبان فارسي و لهجه شيرين محلي سخن مي گويند. همه مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري مي باشند. فاصله هوايي بافق تا تهران 599 كيلومتر و فاصله زميني آن تا يزد 117، تا چغارت 7، تا زرند 157، تا تهران 794، تا اردكان 17 كيلومتراست. با گشايش راه آهن بافق – بندرعباس و انجام طرح راه آهن بافق- مشهد، اين شهر از جايگاه اقتصادي ويژه اي برخوردار شده و رونق تازه اي يافته است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
بافق از شهرهاي پيشين و تاريخي استان يزد به دليل جايگاه طبيعي، جغرافيايي و ارتباطي خود در دوران هاي گوناگون مورد توجه بوده و بارها مورد چپاول سركشان و كشورگشايان قرار گرفته است. اين شهرستان پيش از اسلام جزو قلمرو هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان بوده است. در روزگار ساسانيان منطقه يزد، از جمله شهر بافق رو به آباداني نهاد و از جايگاه ويژه اي برخوردار شد. بافق، در روزگار عثمان بن عفان به دست مسلمانان گشوده شد و در نيمه دوم سده سوم هـ. ق، يعقوب ليث صفاري بر اين منطقه دست يافت. در روزگار ديلميان، فخر الدوله ديلمي و از سال 536 تا 718 هـ . ق اتابكان يزد بر اين ناحيه حكومت كردند و نماينده اي به بافق فرستادند. در زمان آل مظفر، صفويان و حاكمان دوره تيموري، شهر بافق گسترش يافته و آباد شد. در حمله افغان ها به ايران، به مردم منطقه يزد، از جمله شهر بافق خسارت وارد شد و اين شهر، به قلمرو محمود و اشرف افغان درآمد. در دوره نادرشاه افشار و جانشينان او، شهر بافق تابع ايالت يزد بود و محمد تقي خان و بازماندگانش بر اين ناحيه حكمراني داشتند.
شهرستان اردكان
ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد