تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 102 از 137 اولاول ... 252929899100101102103104105106112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,011 به 1,020 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #1011
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    زودتر بيا
    من زير باران ايستاده‌ام
    و انتظار تو را می‌کشم
    چتری روی سرم نيست
    می‌خواهم قدم‌هايت را، با تعداد قطره‌هایباران شماره کنم
    تو قبل از پايان بارانمی‌رسی
    يا باران قبل از آمدن تو به پايان می‌رسد؟
    مرا که ملالی نيست
    حتا اگر صدسال هم زيرباران بدون چتر بمانم
    نه از بوی ياس باران‌خورده خسته می‌شوم
    نه از خاکی کهبارانغبار را از آن ربوده است.
    هروقت چلچله برايت نغمه‌ی دلتنگی خواند
    و خواستی ديوار را از ميان ديدارهايمان برداری بيا
    من تا آخرين فصلباران منتظرت می‌مانم

  2. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1012
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    من دلم تنگ می شود
    برای تو
    برای هرآنچه که تکانم می دهد
    تـــــا تــامل خـــویش
    بـــــــرای خاطراتمان
    چیزهایی که تو، توهم می خوانیشان
    دلــم کــه تنـــگ می شــود
    پای لحظه های خالی از تو
    بــساط اشک پهن می کــنم
    گوش خیالم را به گذشته می چسبانم
    صدایت را از امواج پراکندهی زمان جمع می کنم
    پژواک صدایت بر دیوار ذهن می کوبد
    پر از آواز می شوم از تو
    مگرغیر از این است
    که توهم هم وجود دارد؟
    باشد ...
    به خودم دروغ نمی گویم!
    اما به حقیقت دقایق پریشان عاشقی سوگند
    دلم برای این توهم تنگ می شود

    ...


  4. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1013
    در آغاز فعالیت shahla49's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1

    پيش فرض

    غزلی شکسته
    برای ماه غمگین نشسته
    گل بود و می شکفت بر امواج آب ماه
    می بود و مستی آور
    مثل شراب ماه
    شبهای لاجوردی
    بر پرنیان ابر
    همراه لای لای خموش ستاره ها
    می شد چراغ رهگذر دشت خواب ماه
    روزی پرنده ای
    با بال آهنین و نفس های آتشین
    برخاست از زمین
    آورد بالهای گران را به اهتزاز
    چرخید بر فراز
    پرواز کرد تا لب ایوان آفتاب
    آمد به زیر سایه بال عقاب ماه
    اینک زنی است آنجا
    عریان و اشکبار
    غارت شده به بستر آشفته شرمسار
    غمگین نشسته خسته و خرد و خراب ماه
    داوودی در شب سپید هزار پر
    سر بر نمی کند به سلام ستاره ها
    برگرد خویش هاله ای از آه بسته است
    تا روی خود نهان کند از آفتاب ماه
    از قعر این غبار
    من بانگ می زنم
    کای شبچراغ مهر
    ما با سیاهکاری شب خو نمی کنیم
    مسپارمان به ظلمت جاوید

    هرگز زمین مباد
    از دولت نگاه تو نومید
    نوری به ما ببخش
    بر ما دوباره از سر رحمت بتاب ماه

  6. #1014
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    زبانم را نمي فهمي
    تو خطم را نمي خواني

    چنان بيگانهاي حتي

    که نامم را نمي داني

    تو آنقدر گيج و گنگي

    در پليدي هاي اين غربت

    که بيداري و قلب عاشق ما را نمي بيني

    دل تو رفته در خواب و

    خيالت مستاين رويا

    سراسيمه رهايي در پي

    پس کوچه هاي سرد اين دنيا

    نگاه خسته ي مارا نمي بيني

    شتاب ثانيه ها را نمي بيني

    اميد و آرزوهاي ز هم بگسسته ي فردايدنيا را نمي بيني

    من از بيگانگي هاي عجيب و پوچ اين ملت ندارم انتظاري

    ازاين ماتم که همچون من تو هم

    غربت نشيني و زبانم را نمي فهمي

    چنان بيگانه ايحتي

    که نامم را نمي داني

  7. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #1015
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    شاهزده کوچلو چي مي خواي

    روي زمين جاي تو نيست

    اينجا اميدي به سحر براي فرداي تو نيست

    آفتاب غروبي نداريم

    روزهاي خوبي نداريم

    واسه سفر به ناکجا يه اسب چوبي نداريم

    شاهزده کوچلو اون بالا

    به غم و آب و نون نبود

    خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود

    يه وقت مثه ماها نشي

    خسته ،کلافه ،نيمه جون

    تو حسرت يه تيکه ابر

    ديدن يه رنگين کمون

    اينجا ديگه نشونه اي از گل سرخ و لاله نيست

    کنار ماه دوديمون نشونه هاله نيست

    شاهزده کوچلو اون بالا

    به غم و آب و نون نبود

    خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود

    تو شبا جاي ستاره سکه شماري مي کنيم

    با گل هاي پلاستيکي عصرو بهاري مي کنيم

    کي گفته اينجا بموني؟

    پاشو برو به آسمون

    همون جا پيش گل سرخ

    تو خونه خودت بمون

    شاهزده کوچلو چي مي خواي

    روي زمين جاي تو نيست

    اينجا اميدي به سحر براي فرداي تو نيست

    آفتاب غروبي نداريم

    روزهاي خوبي نداريم

    واسه سفر به ناکجا يه اسب چوبي نداريم

    شاهزده کوچلو اون بالا

    به غم و آب و نون نبود

    خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود

  9. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1016
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    به چه می‌خندی تو ؟

    به مفهوم غم‌انگیز جدایی،به چه چیز ؟

    به شکست دل من، یا به پیروزی خویش ؟

    به چه می‌خندی تو ؟

    به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد.

    یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد.

    به چه می‌خندی تو ؟

  11. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #1017
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    شنيده ام
    جوينده يابنده است
    سالهاست به درون خزيده ام تو را درهرذره جستجوكرده ام درميان همه آنچه كه بوده و نيست
    و بعد از سالها دراين فكرم
    ديگر به جز خويشتن كجا بجويمت

  13. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1018
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    یه عمری صدات زدم.
    گفتی صدات آزارم میده.
    یه عمری نگات کردم.
    گفتی نگاهت دیگه مثل سابق نیست.
    یه عمری برات قصه های قشنگ و عاشقونه گفتم.
    گفتی قصه هات تکراریه.
    یه عمری گفتم مهربونتر باش.
    گفتی چه قدر کم لطفی.
    تا اینکه یکی اومد که بهش دل سپردی،
    قصه ما دوباره تکرار شد ولی این بار جاهامون عوض شد.
    تو شدی من، اون شد تو.
    گفتم ببین چه قدر بده تلخی با عاشقا،
    گفتی عشق یعنی همین که تو در فراق کسی بسوزی که تو رو نمی خواد!

  15. 3 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #1019
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    پست ها
    80

    پيش فرض

    دیگران وقتی غمگین میشوند از نور به عمق تاریكی پناه میبرند، از جمعیت به تنهایی، از لبخند به غم و از سروصدا به سكوت.
    شعر میگویند... آهنگهای غمگین گوش میدهند، غروب را تماشا میكنند، دلشان هوس تماشا كردن ستاره ها را میكند، هوس قدم زدن در باد پاییزی و باران، ورق زدن عكسهای قدیمی. هوس اینكه بگویند دوستت دارم.
    و اشك میریزند...
    رعد و برق میزنند، میبارند و باران كه تمام شد مثل تمام روزها و شبهای پس از باران لحظاتی است كه صادقانه میدرخشند
    همین است كه بیرحمانه غم آدمها را دوست دارم... .

  17. 2 کاربر از M*S*D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #1020
    آخر فروم باز peyman_nn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    کردستان
    پست ها
    3,326

    پيش فرض

    سلام
    خواستم بالا بیاد تاادامه بدیم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •