تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 100 از 143 اولاول ... 509096979899100101102103104110 ... آخرآخر
نمايش نتايج 991 به 1,000 از 1430

نام تاپيک: Batman: Arkham City

  1. #991
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    *حامد.ق.ت/Hamedgh – دی ماه ۱۳۹۰*
    مقدمه:
    مطلب فوق بررسی داستانی بازی بتمن:شهر آرکام است در قالبی داستان گونه! که با ایجاد پرسش و پاسخ از زبان شخصیتهای بازی سعی در تعریف و باز کردن گره های داستانی و در نهایت شرح و بسط عیوب معدود آنست. داستانی که پر از بار معنایی و نشانه های خاص فلسفی است که در دیالوگها و روایت و شرح تصویری خود به نمایش گذاشته است. برای نوشتن این مطلب، بیش از هفتصد عکس از خود بازی مورد استفاده قرار گرفته تا زوایای مختلش به درجه گذاری درآمده و ارزش های داستانی و روایی این بازی از سایه بدر آمده و به روشنی پناه برد. برای فهم بهتر سبک نوشتاری مطلب فوق، شرح توضیحاتی برای درک بهتر دوستان عزیزم ایجاب می نماید. مطلب داستانی فوق مرکب از خط داستانی بازی(به رنگ آبی) و برخی دیالوگهای بازی (به رنگ بنفش) و توضیحات اضافی خودم (به رنگ مشکی) به زبان شخصیتهای بازی برای تفسیر بیشتر آنست. جملات به رنگ قرمز را همانند بازی کردن بتمن در نظر گرفته و توضیحات دیگر را بعنوان توضیحات یک راوی یا گوینده رادیویی در نظر بگیرید. دیالوگهای بتمن، آلفرد، باربارا و دکتر استرنج بخاطر نوع شخصیتشان به سبک عامیانه نوشته نشده است.
    بنابراین…
    سلینا: بتمن، صحنه بیرون آمدنت با جسم مرده ژوکر!، منو یاد نقاشی روی گاو صندوق هاروی انداخت. با عکسی از هابیل و قابیل! (توضیحات خودم به زبان سلینا است که در بازی گفته نشده است و مفاهیم و نشانه های بازی را کالبد شکافی می کند)
    ژوکر: من درست پشت سر تو هستم، بتمن! (از دیالوگهای زیبای بازی برای بسط بهتر و جذاب تر مطلب داستانی – دیالوگهای وابسته به همان رویداد یا اینکه آنرا توضیحاتی راجب رویدادهای دیگر فاش نشده در نظر بگیرید، بطور موازی با وقایع داستانی تا گره های داستانی و دلایل وقوع رویدادها آشکار شوند.)
    اما بتمن فریب خورده از ژوکر به صندلی بسته شده و ژوکر مقداری از خون آلوده اش به سم تایتان را به رگهای بتمن وارد کرده و بتمن… (تعریف خط داستانی بازی است. بهمراه سوالاتی که به علل یا عیوب داستانی اشاره دارد.)
    *بررسی داستانی فوق در قالبی جدید نوشته و بسط یافته که در جای دیگری نمونه آنرا نخواهید یافت. امید است این مطلب بهمراه نقد دوم و مکملی(بعدا در دسترس قرار می گیرد) که کل بازی را هدف قرار داده است، مفید و مورد توجه همه دوستان عزیزم واقع گردد.
    ***
    در جایی دیگر، سلینا(پیشی خانم) در تدارک عملیات دیگری است. او تصمیم می گیرد تا وسایل با ارزشش را که توسط افراد دکتر استرنج دزدیده شده بود را از قرارگاه او باز پس گیرد. اما برای اینکار باید راهی بدرون آنجا پیدا کند. بنابراین دست به دامن آیوی(پیچک سمی) می شود. از آنجا که آیوی از دست سلینا در گذشته ناراحت شده با او برخورد دوستانه ای ندارد.(اتفاقات داستانی موازی و وارد کردن کاراکترهای دیگر برای همکاری های بعدی با بتمن)
    سلینا: من همیشه اینجور مواقع یه راه حل زنـــــانــــــه را ترجیح میدم.
    آیوی(پاملا لیلیان ایسلی): تو همه بچه های منو کشتی. تو همه چی رو خراب کردی. نباید اینجا می اومدی!
    سلینا: اونها فقط یکسری گل و گیاه بودند. آیوی، گل و گیاههای جدیدتری برای تو می خرم.
    اما بتمن فریب خورده از ژوکر به صندلی بسته شده و ژوکر مقداری از خون آلوده اش به سم تایتان را به رگهای بتمن وارد کرده و بتمن را تهدید می کند که در صورت بدست نیاوردن داروی ضد سم از آقای فریز(مرد یخی/ دکتر ویکتور فرایز) تمامی شهر را آلوده خواهد کرد. بتمن در آنجا می فهمد که ژوکر از پروتکل ۱۰ اطلاعی ندارد. آیا می تواند به ژوکر اعتماد کند؟ بتمن بناچار تن به خواسته های او داده و بدنبال آقای فریز در شهر می گردد.(خط داستانی، سمت و سویی تازه می یابد. نجات جان بتمن و مردم گاتهام در کنار یافتن جواب درباره پروتکل ۱۰)
    هارلی: دلم میخواد بفهمم اون کیه، عزیـــــزم! (هارلی می خواهد ماسک بتمن را بردارد)
    ژوکر: عزیزم! این آدمها اون چیزی که فکر میکنی، نیستند. واسه چی خوشمزگی و سرگرمی ماجرا رو از بین میبری؟!
    آلفرد: ارباب! برای پیدا کردن آقای فریز باید سردترین نقطه شهر را پیدا کنی. او برای زنده ماندن نیاز به دمای زیر صفر دارد. اما نمی فهمم چرا ژوکر در دادگستری قصد کشتن سلینا را داشت و بعد در کلیسا در صدد کشتن شما برآمد؟ اگر او به بتمن نیاز داشت تا داروی ضد سم را برایش تهیه کند، چرا قصد کشتن شما را داشت؟ ارباب وین! یعنی پروتکل ۱۰ معنایش این بوده است؟
    بتمن: ژوکر قصد کمک گرفتن از مرا نداشت. آقای فریز توانایی ساخت داروی ضد سم را دارد اما این اواخر با هم مشکل پیدا کرده اند. پس ژوکر احتمالا موقعیکه به کارخانه رفتم این نقشه را کشیده است. اگر او در حال مرگ است، چاره ای جز مسموم کردن و قرار دادن من در برابر دشمن پرقدرتش آقای فریز را نداشته است. خصوصا اینکه نقطه ضعف مرا راجب حفظ جان مردم شهر میداند. اما آلفرد! آن شخصی که از پشت به من حمله کرد شبیه ژوکر بود در حالیکه ژوکر ِ مسموم شده بر روی صندلی نشسته بود. حالا دیگر نمی دانم کدام یکی از آنها ژوکر بود؟ ژوکر چه نقشه ای کشیده است؟ درباره پروتکل ۱۰ اطلاعی نداشت. شاید هم … با ژوکر باید با احتیاط رفتار کرد.
    هارلی: می دونستـــم. تو هیچی نیستی. جز یه بازنده سبک وزن!
    ژوکر: کسی احساس کمی سقوط می کنه؟!!!
    جستجوی بتمن او را به مرکز پلیس شهر راهنمایی میکند. اما در آنجا می فهمد که پنگوئن توانسته آقای فریز را گیر انداخته و او را به موزه منتقل کند.(جستجوی بتمن برای آقای فریز تا مبارزه با سولومن گروندی و پنگوئن، بهترین ماموریت اصلی بازی – بهترین ریتم و نقطه اوج جدابیت بازی)
    بتمن: آلفرد! حالا متوجه شدم که مشکلات ژوکر در تهیه داروی ضد سم بیشتر از این حرفها بوده است. پنگوئن متوجه وضعیت ژوکر و نیازش شده و آقای فریز را به تله انداخته و قصد دارد با طول دادن زمان، وضعیت ژوکر را بحرانی تر کند. سلینا …سلینا کجایی؟
    خلافکار: همکاری پیشی خانم با آیوی…! با وجود آندو هرزه پیش هم، من نزدیکشون هم نمیشم.
    پنگوئن به دارودسته اش: قبل از اینکه سـَقـَط بشید تلاش کنید چند تا از آنها رو به دَرَک واصل کنید.
    ریدلر: یه سنجاق ثابت خواهد کرد که همانند یه رذل ِ شرور خطرناک هستش! دکتر استرنج، شاید الان تعجب زده بشی از اینکه درباره اون صفحه کلید مخفی در داخل گاوصندوقتان چیزهایی می دانم. که چطوری سطح پشتی شما به عقب حرکت می کنه و آنچه که اون رو بیشتر دوست داری، فاش می کنه!(اشاره به آزمایشات غیرقانونی دکتر)
    دکتر استرنج: چه می خواهی آقای نیگما(ریدلر)؟
    ریدلر: همان چیزی که تو می خوای. بتمن! مرگ او…، تحقیر او… تا بمیره!!!(همکاری ریدلر با دکتر در برابر بتمن- در داخل روایت بازی این همکاری فاش نمی شود بلکه بعد از حل معماها در قالب فایلهای صوتی در دسترس قرار می گیرد.)
    در موزه آقای پنگوئن با ایجاد پارازیت موفق می شود از ورود بتمن بکمک -- وسایل الکترونیکی جلوگیری بعمل آورد. بنابراین بتمن مجبور می شود بکمک ردیاب سیگنالی خود هر سه دستگاه تولید پارازیت را نابود نماید. او سپس به موزه برگشته و جان مامورینی را که توسط پنگوئن و بوسیله اسلحه آقای فریز منجمد شده اند را نجات می دهد.(باز هم ماموریتهایی فرعی اما مرتبط با خط داستانی)
    پنگوئن: بتمن با دستگاهها یه کاری کرده، پس شما احمق ها کجا کـَپـِه مرگتون رو گذاشتید. پس چه گوهی دارید می خورید!؟ امیدوارم بتمن تمامی استخوانهای ِ بدنهای ِ کودن شما رو بشکنه، بطرز ناامیدانه ای از میان دنده های شکسته و جگرهای پنجر شده خودتون نفس بکشید. بتمن…! از جستجو و نجات مامورین پلیس لذت ببر(CopSicle = Cop+Sic+le).
    آلفرد: ارباب وین! درباره مردی که در دادگستری با او ملاقات کردید، نام او “ژولیان گریگوری د ِی” و ملقب به مرد تقویمی است. او مخترع و برنامه ریز ماهری در انجام کارهای جنایتکارانه اش است. او بعد از آمدن به آرکام به ساختمان خالی دادگستری رفت و هر کسی بدانجا نزدیک می شد را اسیر خود کرده و در روزهای تعطیل از بین می برد. تا اینکه هاروی دو چهره دادگستری را اشغال کرد و او را به زندان انداخت. اگر تاریخ سیستم را به زمان قتلهای مرد تقویمی تنظیم کنی، می توانی از سرگذشت او و قتلهایش باخبر شوی. او حتی پدر و مادر خودش را در روز تعطیلات مورد علاقه آنها، به قتل رسانده است. ارباب! مواظب این مرد خطرناک باش. (تاریخ سیستمتان را مطابق تقویم عوض کنید و به پیش مرد تقویمی بروید- در بازی این مسئله عنوان نمی شود.)
    بتمن: در تیمارستان آرکام به سلولی برخورد کردم که با برگه های تقویم پوشانده شده بود و جمله “این سلول در پایان روز، به مشهورترین قاتل تعلق می گیرد” توجه مرا جلب کرد. این مرد از تیمارستان بدینجا انتقال پیدا کرده و هاروی حتما نقشه ای دارد.
    مرد تقویمی: روز مادر/Mother ! “M” همان نگاه کشنده ای/ murderousبود که به من هدیه داد. “O” همان ضعف و پیری/ old اوست. “T” برای وحشتش/ terror و نزاعی که با من داشت. “H” همان قلب/ heartاوست که حالا من همان را دارم. “E” برای چشمان/ eyeتند و کم نور اوست. “R” همان پوسیدن/ rot است و بزودی او پوسیده خواهد شد. همه این کلمات در کنار هم کلمه مادر/ Motherرا می سازد. و برای من یک جسد را تداعی میکند. روز مادر مبارک! مامی!!!
    بتمن بعد از نجات جان مامورین، به سمت محل پنگوئن رفته و در آنجا او را بهمراه دیگر دربند شده ها می بیند. او حالا بکمک اسلحه قدرتمند آقای فریز، قویتر از گذشته شده است. بتمن چاره ای ندارد جز اینکه آقای فریز را از محفظه شیشه ای نجات دهد و راز از کار انداختن اسلحه منجمد کننده را با تهدید از آقای فریز بدست می آورد. لباس مخصوص و اسلحه قدرتمند آقای فریز توسط پنگوئن گرفته شده است. او حالا می تواند درس خوبی به پنگوئن بدهد. او را با یک ضربه به یاد ماندنی ناک اوت می کند .
    بتمن: امروز روز خوبی برای فشار آوردن به من نیست، ویکتور(آقای فریز)!
    آبراموویچی(کنایه به آبراموویچ روسی که مالک باشگاه چلسی است): میخوام تیکه تیکه ات کنم آمریکایی!!! (یکی از مبارزات در موزه- مرد یکدست و تیشه دار- او بهمراه یکی دیگر که پتک بر دست دارد نماد کمونیستها در بازیست.)
    برای دیدن تصاویر در سایز بزرگ، بر روی آنها کلیک نمایید. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دو کاراکتر روسی و نماد کمونیست – تصویر سمت راست: پوستر آنها بر روی دیوار و عبارتی(کنایه) که در معماهای ریدلر درباره آنها گفته می شود: ” هم دستان، هم رزمان، کدامیک درست است؟”
    اما پنگوئن آنجا را منفجر کرده و بتمن را در برابر غول عظیم الجثه سولومن گروندی قرار میدهد. بتمن در طی یک مبارزه نفس گیر و جذاب موفق می شود گروندی را از پای درآورده و پنگوئن را در محفظه شیشه ای زندانی کند.(دومین مبارزه خوب بازی – بهترین مبارزه بازی … بعدا به آنهم می رسیم )
    گروندی: من متولد شده روز دوشنبه، غسل تعمید داده شده روز سه شنبه، ازدواج کرده روز چهارشنبه ام!!!
    پنگوئن: یه کسی این ماسک رو از صورت بتمن برداره. نیازی نیست نجیبانه باشه!
    بتمن: کار تو تموم است، کوبله پات!!!
    بتمن: بعضی از آکواریومهای موزه، محل نگهداری قربانیان پنگوئن بود. این جنایتکار از قربانیهایش، مجموعه درست کرده است.
    کفتارهای شکار شده ژوکر که توسط پنگوئن شکار شده، شبیه ژوکر و هارلی تزیین شده اند.(رنگ قرمز و سبز)
    آقای فریز بعد از اینکه دست دیگر و سالم پنگوئن را خـُرد میکند، به بتمن می گوید باید برای تهیه دارو به آنزیم بازسازی کننده ای دست یابد که با دی ان ای انسان ترکیب شده باشد تا موجب پایداری داروی ضد سم گردد. بتمن به یاد مردی می افتد که قرنها پیش در معرض این آنزیم قرار گرفته بود، راشال الگول!!! اما در همین حین یکی از نینجاهای گروه راشال، که گفتگوی بتمن و فریز را شنیده از درون محفظه شیشه ای که در آن توسط پنگوئن زندانی شده بود، فرار کرده و بتمن نیز با ردیابی خون او به دنبال محل گروه راشال می گردد.(پیچش بیشتر داستان و سمت و سو پیدا کردن به هدف اصلی داستان بازی و رسیدن به متهمان اصلی توطئه)
    بتمن: آلفرد! در طول مسیر با “بین/Bane” ملاقات کردم. او از فرستاده شدن مقدار زیادی سم تایتان به آرکام که توسط دکتر یونگ ساخته شده، خبر داد که احتمالا ژوکر از آن بهره خواهد برد. “بین” توسط یونگ و ژوکر مجبور به استفاده از تایتان شده و تبدیل به موجود عظیم الجثه ای شده است. از من خواست تا به او کمک کنم تایتانها را جمع آوری کرده تا توسط خلافکارها استعمال نشود. من اینکار را بشرط نابودی تایتانها قبول کردم.
    بین: از دیدن من سورپرایز شدی بتمن!
    بتمن: یه کم! آخرین باری که دیدمت، در صندوق عقب ماشینم بسته بندی(قنداق پیچ) شده بودی!!!
    آلفرد: ارباب وین! ریدلر توانسته به کلیسا وارد شود و قربانی های جدیدی برای خود پیدا کند.
    بتمن: او دائم مرا با معماهای خودش آزمایش می کند تا شکستم دهد. او فرد باهوش اما بسیار متکبر است و برای جلب توجه دیگران دست به هر کاری میزند. او می داند برای نجات جان مردم، هر کاری می کنم بنابراین با طعمه قرار دادن آنها، مرا وارد بازی خود کرده است. باید دنبال کدهای رادیویی او را بگیرم و با گوش دادن به حرفهای او و حل معماهایش به محل قربانیان بعدی برسم.
    بتمن: سلینا! این معما را ریدلر برایم طرح کرده است. “وقتی بیشتر می شود میزان دید شما هم کمتر می شود” جواب؟!
    سلینا: اوه…بتمن! الان میون زمین و هوا گیر کردم. آیوی، این دختر بد منو دست کم گرفته. بتمن، همه جا داره تاریک میشه!
    بتمن: آفرین سلینا… جواب درست: تاریکی !!!
    برای دیدن تصاویر در سایز اصلی بر روی آن ها کلیک نمایید. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تصویر سمت چپ: روی دست راشال خالکوبی اژدهاست- تصویر سمت راست: تصویر نقاشی شده راشال حین مبارزه با اژدها که در موزه و محل زندانی شدن نینجا قرار دارد.(یکی دیگر از جزییات بازی)
    بتمن در حین جستجو توسط نینجاها مورد حمله قرار می گیرد اما رابین به کمک بتمن می آید و بتمن نیز در طی فرصتی مناسب، قطعه الکترونیکی کوچکی را به پشت یکی از نینجاها وصل می کند و بکمک ردگیری آن، به محل راشال نزدیکتر می شود. بتمن در طی مسیر، موفق می شود دکتر فیونا را که برای مراقبت از ژوکر آورده شد بود، از دست خلافکارها نجات دهد. و درمی یابد که دارودسته ژوکر موفق به دزدیدن اسلحه و لوازم جنگی از دکتر استرنج شده اند. اما برای چه کاری؟… او در ادامه به دروازه های شهر شگفتی رسیده و آنرا بسته می بیند. اما با -- حافظه رباتهای نگهبان موفق می شود به محل گروه راشال دسترسی پیدا می کند.(استفاده از ابزار الکترونیکی در داستان بازی به اوج خود می رسد. همین فرستنده کوچک در آینده باعث ردگیری تالیا و رسیدنش به ژوکر می شود.)
    نینجا: بتمن! تو فقط به این دلیل زنده میمانی که راشال بزرگ اینطور خواسته!
    رابین! این نینجا یکی از نگهبانان زبده دختر راشال، به نام تالیا است!
    رابین: ارباب! راشال همان تروریست و رییس گروه آدمکشها/اساسینها که به “رییس اهریمن” هم مشهور است؟
    آلفرد: راشال قرنهای زیادی زندگی کرده و بکمک جادو و اختلاطهای شیمیایی و سری توانسته جوانی خودش را حفظ کند. او مدتها قبل قصد داشت بتمن را به خودش نزدیک کند که در این راه از دخترش تالیا نیز کمک گرفت. اما ارباب با توجه به علاقه اش به تالیا، از همکاری با راشال امتناع کرد. ارباب… او استاد استراتژی و سازماندهی است.
    بتمن: آه! تالیا … پدرش راشال، مدتها قبل به گاتهام مهاجرت کرد و آنجا را شهری بی قانون و غرق در جنایت دید. او توانست در شمال گاتهام شهری را بنا کرده و به همه قول آینده بهتری را داد. آنجا آرمان شهر او بود. شهری که پاکی در آنجا قدرت داشت و جنایتی در آن رخ نمی داد. شهر شگفتی!
    آلفرد: لازراوس توسط راشال کشف شد. در آنجا سیاهچالی بنا کرد و برای درمان خود از بیماریها و نجات از مرگ استفاده کرد. او در آن سالها جان پرنسی را که به پدرش خدمت می کرد توسط لازاروس نجات داد. اما پرنس دچار اثرات جانبی و ناشناخته لازاروس قرار گرفت و جان همسر راشال(سورا) را می گیرد. راشال خودش را سرزنش کرده و بدنبال مرگ خودش قدم به بیابان گذاشت. اما توسط پسری نجات پیدا کرده و به زندگیش بکمک لازاروس ادامه می دهد. او بعدها صاحب دو دختر بنامها نیسا و تالیا شد.
    رابین: لازاروس رو چه کسی درست کرد؟؟؟
    دکتر آرکادین سازنده اکسیر زندگی- در نزدیکی برج و شهر شگفتی
    خلافکار۱: موزه توسط اون هرزه مخفیکار(بتمن) بسته شده، می دونستم که باید اونو می کشتیم؟
    خلافکار۲: کوتاه بیا، کمی فروتن باش، حساب اعضا گروه ژوکر رو برس!!! (بتمن پیشکشت!)
    خلافکار۳: بیشتر شما کرمها، نجات پیدا نمی کنید.
    اما در نزدیکی آنجا … بتمن کم کم بر اثر سم موجود در خونش توانایی و تعادل خود را از دست می دهد. و با رویای پدر و مادرش نیروی اندکی بدست آورده و دوباره بر روی پای خود می ایستد و لنگان لنگان خودش را به مقر راشال می رساند.
    مارتا وین(مادر بتمن): بروس! صدایم را می شنوی؟ نمی توانی بشنوی؟ تو نیازمند این هستی که بدرون روشنایی قدم بگذاری. من و پدرت منتظر تو هستیم. زمان زیادیست که تو را از دست دادیم. تو مجبوری انجامش بدهی، ما می خواهیم که انجامش بدهی. بروس، بروس؟
    آنجا توسط نینجاها و تالیا، دختر راشال محاصره می شود. تالیا به بتمن می گوید که فقط یک جانشین واقعی می تواند راشال بزرگ را ببیند. بنابراین باید آزمایش اهریمنی را پشت سر بگذارد. برای اینکه باید نشان دهد برای نجات دنیا توانایی گرفتن زندگی یک شخص دیگر را دارد. بتمن آزمایش را می پذیرد.(شاید از گذشته راشال بعضی از بازیبازان اطلاعی نداشته باشند و یکدفعه بازی او را در برابر راشال یا کاراکترهای دیگر قرار می دهد اما این بازی از کمیک بوکی معروف ساخته شده و کاراکترها و سرگذشت آنها برای بسیاری از بازیبازان آشناست. در ضمن بازی بکمک فایلهای صوتی و متنی او را از وقایع و سرگذشت آنها مطلع می کند.)
    تالیا: برای دیدن من حتما نباید دستگیر بشی، بروس!
    *ادامه دارد*

  2. 8 کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #992
    آخر فروم باز amirpers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    در پناه خدا
    پست ها
    3,162

    پيش فرض

    دوستان میشه بگید این [] ها چه شکلی هستند که باید بگیریمشون ؟

  4. #993
    آخر فروم باز virus2009's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    NormandySR2       نام.گوشی : Samsung Galaxy Note3
    پست ها
    2,552

    پيش فرض

    دوستان میشه بگید این [] ها چه شکلی هستند که باید بگیریمشون ؟
    اینا Riddle هستند
    بیشترشون به صورت یک عکس یا تابلو هستند که روی دیوار چسبیده شده اند
    باید جلوش بایستی و X رو نگه داری

  5. این کاربر از virus2009 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #994
    آخر فروم باز panther99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,325

    پيش فرض

    آقا اين بازي ، بازيه سختيه ؟؟؟؟؟ جذاب هست ؟؟؟؟ ما ميخواييم بريم واسه ايكس باكس بگيريم !

  7. #995
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    آقا اين بازي ، بازيه سختيه ؟؟؟؟؟ جذاب هست ؟؟؟؟ ما ميخواييم بريم واسه ايكس باكس بگيريم !
    این بازیو بازی نکنی مثه این میمونه ک کله سال 2011 رو بازی نکردی!

  8. این کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #996
    داره خودمونی میشه فرشاد $'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    شهر غربت
    پست ها
    48

    12


    شما باید بری توی Musiem و Two Face رو بزنی تا محل وسایلی که ازش دزدیه رو بگه
    موزه هم همون پایین نقشه سمت چپه
    دست گلت درد نکنه
    مگه اونجایی که clayface میکشی بازی تموم نمیشه؟ اگه تموم میشه پس ادامش چیه؟
    بازم دستت درد نکنه

  10. #997
    آخر فروم باز sepehr_x50's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    10,302

    پيش فرض

    [COLOR=Indigo][B]


    از این اتاق ها 2 عدد داخل بازی وجود داره
    1 - توی یک جای تونل ماننده و وقتی علامت سوال رو خاموش میکنید در بسته میشه و 6 تا لوله گاز هم اطراف اتاق است
    اینجا باید با اسلحه Freeze Blast ( که خود Mr.Freeze توی مراحل اصلی میده ) لوله های گاز رو ببندید تا گاز پخش نشه

    2 - یک اتاق دیگه هم هست که کفش از این مکعب های برقی هست ، اینجا وقتی در بسته شد باید Line Launcher رو بزنید و بعش سریع دکمه وسط موس رو بزنید که بره روی طناب بایسته
    سلام. بعد از اینکه 3 تا ریدلر رو میگیرم در بسته میشه و اتاق پر گاز میشه...
    با لاین لانچر هم فقط از ایتدای اتاق تا دری که بسته شده میره و بعد میافته زمین!
    دکمه وسط موس هم میزنم تاثیری نداره!!

    ====

    DLC و پچ و آپدیت واسه بازی چیا اومده؟

    ممنون

  11. #998
    اگه نباشه جاش خالی می مونه peyman-yasi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    ♥ رضائـــیه ♥
    پست ها
    369

    پيش فرض

    سلام . من همونطور که تو این عکس میبیننین موندم ، یه در آهنی هست که بغلش یه درس هست که توش جعبه فیوز هست
    یه جایی هست که باید یخ بندازی تو آب بپری رو یخ بعد حلقه هارو بکشی بری جلو . یکم میری جلو چند تا آدمو میکشی به این در برمیخوری. این همون دره . لطفا بگین چطور اینجا رو رد بکنم . مرسی


  12. #999
    آخر فروم باز virus2009's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    NormandySR2       نام.گوشی : Samsung Galaxy Note3
    پست ها
    2,552

    پيش فرض

    دست گلت درد نکنه
    مگه اونجایی که clayface میکشی بازی تموم نمیشه؟ اگه تموم میشه پس ادامش چیه؟
    بازم دستت درد نکنه
    آره تموم میشه
    ولی داستان کت وومن بعدش تموم میشه
    که بعدش بتمن میاد و میگه , هنوز کارهایی تو شهر آرخام هست که باید انجام بشه و اینجا باید برید سراغ مرحله های فرعی که انجام ندادید مثل جمع کردن علامت سوال های سبز


    سلام. بعد از اینکه 3 تا ریدلر رو میگیرم در بسته میشه و اتاق پر گاز میشه...
    با لاین لانچر هم فقط از ایتدای اتاق تا دری که بسته شده میره و بعد میافته زمین!
    دکمه وسط موس هم میزنم تاثیری نداره!!

    ====

    DLC و پچ و آپدیت واسه بازی چیا اومده؟

    ممنون

    شما الان توی اتاقی هستید که 6 تا لوله گاز به صورت 3 تایی رو به روی هم هستن ... ؟؟؟
    اینجا باید با استفاده از Freeze Blast ( همون که مین و یا نارنجک یخی پرتاب میکه ) لوله گاز رو بند بیارید ( Freeze Blast با کلید 5 استفاده میشه )
    اگه توی اون اتاقی هستید که کف زمین مربع های برقی هست باید با line launcher برید بالا ( اون دکمه وسط موس رو باید توی بخش آپگرید فعالش کنید اگر نه دکمه وسط موس عمل نمیکنه )
    DLC و آپدیت هم توی تاپیک مشکلات بازی هست

    DLC رو حتما نصب کنید خوبه

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

    سلام . من همونطور که تو این عکس میبیننین موندم ، یه در آهنی هست که بغلش یه درس هست که توش جعبه فیوز هست
    یه جایی هست که باید یخ بندازی تو آب بپری رو یخ بعد حلقه هارو بکشی بری جلو . یکم میری جلو چند تا آدمو میکشی به این در برمیخوری. این همون دره . لطفا بگین چطور اینجا رو رد بکنم . مرسی
    اینجا توضیح دادم :

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Last edited by virus2009; 19-01-2012 at 18:23.

  13. 2 کاربر از virus2009 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1000
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





    *حامد.ق.ت/Hamedgh – دی ماه ۱۳۹۰*
    مقدمه:
    مطلب فوق بررسی داستانی بازی بتمن:شهر آرکام است در قالبی داستان گونه! که با ایجاد پرسش و پاسخ از زبان شخصیتهای بازی سعی در تعریف و باز کردن گره های داستانی و در نهایت شرح و بسط عیوب معدود آنست. داستانی که پر از بار معنایی و نشانه های خاص فلسفی است که در دیالوگها و روایت و شرح تصویری خود به نمایش گذاشته است. برای نوشتن این مطلب، بیش از هفتصد عکس از خود بازی مورد استفاده قرار گرفته تا زوایای مختلش به درجه گذاری درآمده و ارزش های داستانی و روایی این بازی از سایه بدر آمده و به روشنی پناه برد. برای فهم بهتر سبک نوشتاری مطلب فوق، شرح توضیحاتی برای درک بهتر دوستان عزیزم ایجاب می نماید. مطلب داستانی فوق مرکب از خط داستانی بازی(به رنگ آبی) و برخی دیالوگهای بازی (به رنگ بنفش) و توضیحات اضافی خودم (به رنگ مشکی) به زبان شخصیتهای بازی برای تفسیر بیشتر آنست. جملات به رنگ قرمز را همانند بازی کردن بتمن در نظر گرفته و توضیحات دیگر را بعنوان توضیحات یک راوی یا گوینده رادیویی در نظر بگیرید. دیالوگهای بتمن، آلفرد، باربارا و دکتر استرنج بخاطر نوع شخصیتشان به سبک عامیانه نوشته نشده است.
    بنابراین…
    سلینا: بتمن، صحنه بیرون آمدنت با جسم مرده ژوکر!، منو یاد نقاشی روی گاو صندوق هاروی انداخت. با عکسی از هابیل و قابیل! (توضیحات خودم به زبان سلینا است که در بازی گفته نشده است و مفاهیم و نشانه های بازی را کالبد شکافی می کند)
    ژوکر: من درست پشت سر تو هستم، بتمن! (از دیالوگهای زیبای بازی برای بسط بهتر و جذاب تر مطلب داستانی – دیالوگهای وابسته به همان رویداد یا اینکه آنرا توضیحاتی راجب رویدادهای دیگر فاش نشده در نظر بگیرید، بطور موازی با وقایع داستانی تا گره های داستانی و دلایل وقوع رویدادها آشکار شوند.)
    اما بتمن فریب خورده از ژوکر به صندلی بسته شده و ژوکر مقداری از خون آلوده اش به سم تایتان را به رگهای بتمن وارد کرده و بتمن… (تعریف خط داستانی بازی است. بهمراه سوالاتی که به علل یا عیوب داستانی اشاره دارد.)
    *بررسی داستانی فوق در قالبی جدید نوشته و بسط یافته که در جای دیگری نمونه آنرا نخواهید یافت. امید است این مطلب بهمراه نقد دوم و مکملی(بعدا در دسترس قرار می گیرد) که کل بازی را هدف قرار داده است، مفید و مورد توجه همه دوستان عزیزم واقع گردد.
    ***
    ادامه از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بتمن جامی از خون اهریمن را سر کشیده و وارد بازی راشال می شود. راشال عبور موفقیت آمیز از دنیای وهم انگیز را منوط به همراهی بتمن از خودش بدون لمس کردن چیزی توسط بتمن عنوان می کند. راشال قصد آزمودن قدرت بتمن برای حفظ دنیا از اهریمنی که درصدد ویرانی دنیا است، را دارد و آن خونی که بتمن سر کشیده باعث می شود تا او بمدت چندین ساعت از مرگ نجات پیدا کند. در انتها راشال از بتمن می خواهد که آزمایش آخر را با موفقیت انجام دهد تا خون اهریمن را برای زندگی جاودان هدیه بگیرد. اما آزمایش آخر چیست؟ بتمن باید راشال را بکشد و جای او را بعنوان رییس اهریمن گرفته و سرنوشتش را رقم زند. تالیا هم از بتمن می خواهد بخاطر اینکه پدرش به آخر عمرش نزدیک شده، به خواسته های او عمل کند. بدن راشال دیگر توانایی استفاده از قدرتهای خاص در درون سیاهچال لازاروس را نداشت. اما بتمن…
    راشال: برای ما مقدر شده که بر روی زمین حکومت کنیم. زمین را از تفاله های انسانی پاک کن، فقط ما میتونیم اینکار رو بکنیم.
    بتمن: من کسی رو نخواهم کشت، حتی تو… راشال!
    راشال تغییر شکل داده و در دنیایی وهم آلود با بتمن مبارزه می کند. اما بتمن او را شکست داده و از گرفتن جان راشال امتناع می کند. بتمن مقداری از خون راشال را گرفته و از آنجا بیرون می آید در حالیکه تالیا را از خود رنجانده است.(برای رسیدن به خون مراحل متنوعی طی می شود که در کنارش کاراکترهای دیگری همانند تالیا وارد داستان شده که نقش مهمی را از لحاظ داستانی و دادن فرم دراماتیکی به داستان ایفا خواهند کرد.)�
    بتمن: آلفرد، راشال می دانست که من تابع قانون هستم. و جان شخص دیگری را به همین سادگی نمی گیرم. بلکه آنها را تحویل قانون و عدالت می دهم. او می خواست من جانش را بگیرم، اما وسوسه اش مرا از هدفم دور نکرد. آن خون اهریمن باعث شده بود که راشال ششصد سال زنده بماند. سیاهچال لازاروس باعث نابودی ذهن و عقلش شده و می ترسم این قدرت به دست آدمهای فاسد بیفتد. جامی که سر کشیدم باعث شده بود دنیای آخرالزمانی راشال را ببینم و وارد دنیای او شوم.
    آلفرد: یعنی…دنیای او را بر اثر تاثیرات لازاروس در همین دنیا تجربه کردی!!!
    بتمن: بر روی شمشیرش عبارت “شیطان راس″ را به زبان عربی نوشته بود. و معنی سر اهریمن می دهد. شاید راشال نژادی عربی دارد!!!
    شمشیر راشال با عبارت “شیطان راس″ به عربی
    ژوکر: خودت رو سفت نگهدار، بتمن!
    ریدلر: حبس کردن و تحریم کردن! می تونی جایی رو که جنون شروع می شود، ببینی؟
    باربارا گوردون(اوراکل): بتمن! منم باربارا، دختر رییس پلیس شهر. از اینکه صدایت را می شنوم، خوشحالم. یه قتل در شهر آرکام رخ داده و قاتل از اسلحه دوربین دار استفاده کرده است، مکانش را بر روی نقشه برایت مشخص می کنم تا مدارک لازم را جهت شناسایی قاتل بدست آوری. اما اول داروی ضد سم را بدست بیاور، بخاطر من!
    بتمن: ممنون باربارا! با مردی روبرو شدم که خودش را عزراییل معرفی کرد. رفتارش بسیار مرموز و در عین حال دائم مراقب من بود. در آخرین دیدارم با او، پیغامی را بمن رساند. از روزهای تاریکی گفت که فرا می رسند و اینکه من جنگجویی هستم که می تواند درهای جهنم را ببندد. می توانی اطلاعاتی راجب او بدهی؟
    عزراییل: از خاکسترهای آرکام شعله های خشم و غضب زبانه خواهد کشید و گاتهام را خواهد سوزاند و تو نیز….خواهی سوخت، بتمن!
    باربارا: نامش مایکل لین و از افسران پلیس گاتهام و عضو مبارزین تعلیم داده شده برای مبارزه با جنایات بود. بعدها به جنایتکاری دیوانه تبدیل شد و اما در طول زمان با فرقه مخفی “انجمن پاکی” روبرو شده و آنها او را برای مبارزه با اهریمن فرا خواندند.او لباس مرموز “سوگ” و شمشیر “گناه” را همراه دارد. اگر اخلاص روحش را حفظ نکند توسط لباس مرموزش کشته می شود.
    بتمن مطلع می شود که شهردار گاتهام توسط دکتر استرنج به آرکام تبعید شده است. با نجات شهردار کوینسی شارپ از دست خلافکارها، از زبان او می شنود که استرنج در تیمارستان آرکام به ملاقات او رفته و از دوستان پرقدرتش برایش گفته و او هم شهر آرکام را پایه ریزی کرده و دکتر استرنج را عهده دار مسئولیت آنجا کرده تا تفاله های گاتهام را به مجازات برساند.(فاش شدن آرام آرام اسرار که در نیمه دوم بازی اتفاق می افتد.)
    بتمن: وقتی تیمارستان آرکام بودم در دفتر کار شارپ، با دسترسی به یک اطاق مخفی توانستم به نقشه های زیادی در ارتباط با زندانهای مختلط و پیچیده دست یابم. پس آنها از مدتها قبل به فکر تاسیس شهر آرکام بودند.
    کوینسی شارپ: اینکار میراث من خواهد شد.
    آلفرد: ارباب! بر اساس اطلاعات بدست آمده، حرفهای شهردار شارپ درست است. تمامی این آشوبها زیر سر دکتر استرنج است. او طرح خود مبنی بر مقابله با جرم و جنایت گاتهام را از طریق افراد مجلس شهر گاتهام نتوانست به پیش برد. او حالا از راههای دیگر توانسته به خواسته خود برسد.
    باربارا: برنامه قرنطینه کردن جرم و جنایت در شهر آرکام، یکی از دلایل اصلی برنده شدن شارپ بعنوان شهردار بود. بروس وین بدلیل مخالفت با این برنامه دستگیر و به زندان فرستاده شد. بعد در مصاحبه با ویکی ویل، واکنش خود را بدین دلیل عنوان کردند که مردم نمی خواهند امنیت شهر و بچه های خود را بدست افرادی مانند بتمن واگذار کنند… بنابراین بدنبال راه حل بهتری هستند.
    بتمن: شاید منظور شهردار شارپ از راه حل بهتر همان پروتکل ۱۰ بوده است. دکتر استرنج حتما با شخص دیگری همکاری می کند. باید بفهمیم او کیست؟
    بتمن: دکتر استرنج تمامی افرادی را که بر علیه او مدرکی داشتند به شهر آرکام تبعید کرده است. با میراثت خوش باش، شهردار شارپ!
    سیرک و اجرای نمایش پرواز پسران گری(اشاره به شخصیت نایت وینگ – جزییات و ارائه اطلاعات برای کاراکترهایی که بعدا قابل بازی می باشند.)
    بتمن به پیش آقای فریز بر می گردد و او نیز داروی ضد سم را تهیه می کند. یکی از شیشه های ضد سم را درون گاو صندوق گذاشته و دیگری را می شکند. اما چرا؟ همسرش نورا توسط افراد ژوکر ربوده شده و ژوکر بطور مستقیم با آقای فریز وارد معامله شده بود. چرا که این امر را ممکن می دید بتمن در ادامه با او همکاری نکند. آقای فریز با بتمن درگیر شده و در نهایت این بتمن است که پیروز مبارزه می شود. هارلی کویین نیز از فرصت استفاده کرده و دارو را از گاو صندوق دزدیده و مدرکی از خود بر جای می گذارد. آقای فریز از بتمن می خواهد که او را ببخشد و همسرش را نجات بخشد. بتمن با بخشندگی می بخشد و قبول می کند.(بهترین مبارزه بازی از لحاظ تاکتیکی و اکشن و مخفی کاری و تفکرزایی و طراحی محیط و جزییات محیطی- که در نقد دوم درباره اش توضیح داده ام)
    آقای فریز: خواهش می کنم، همسرم را پیدا کن. او همه دارایی منست که از دست دادم.
    بتمن: من به حرفم عمل میکنم، ویکتور! تا حالا باید فهمیده باشی.
    سلینا: بـَــتی! این مرد با اون قلب یخی، چطوری گرمای عشق به همسرش رو حفظ کرده؟!
    بتمن: وفاداری سلینا! عشق به نورا(همسر آقای فریز) در وجود ویکتور(فریز)، وفاداری رو منجمد و برای او به یادگار گذاشته کرده است.
    سلینا: میـــــــــو!!!
    بتمن: سلینا! در شهر از خیابان جنایت هم دیداری تازه کردم. اما با صحنه عجیب روبرو شدم. کروکی جایی که پدر و مادرم کشته شده بودند توسط دکتر استرنج برای جلب توجه من کشیده شده بود و دسته گلی از طرف او با پیغام “همانجایی که شروع شده تمام خواهد شد” در همان نزدیکی گذاشته شده بود.
    سلینا: بـَــتی بیچاره! اینهمه دشمن بی رحم دور و برت رو فرا گرفته، تا حالا کسی رو هم داشتی که دوستت داشته باشه!؟
    بتمن: تمامی اونها! تمامی اونها سلینا!!!
    آلفرد: اما ارباب! اگر ژوکر از تیمارستان آرکام با تایتان مسموم شده، چرا این واکنش شیمیایی را در بدن او باعث شده است؟ در حالیکه سم تایتان موجب تبدیل شدن قربانی به موجودات عظیم الچثه همانند بین/Bane می شود.
    باربارا: یا آیوی! که در اثر تزریق سم ونوم توسط ژوکر به آن وضع درآمد. اما اوضاع در مورد ژوکر متفاوت است. تنها دلیل چنین واکنشی مصرف بیش از حد این سم است که می تواند باعث بروز اتفاقات ناگواری شود. این احتمال هم می رود که بخاطر وجود مواد شیمیایی دیگر در خون ژوکر و ترکیبش با تایتان، باعث وخیم شدن حال ژوکر شده است. ظاهرا ژوکر هم از سیاهچال لازاروس استفاده کرده است.
    بتمن در حین خارج شدن از مرکز پلیس با هلی کوپتر ویکی ویل(خبرنگار) روبرو شده و مشاهده می کند که هلی کوپتر توسط ژوکر مورد حمله موشک قرار گفته و سقوط می کند. ویکی در معرض خطر تک تیراندازان ژوکر واقع گشته و تقاضای کمک می کند. و بتمن مطابق معمول او را نجات می دهد. گفتگوی مابین آندو را مردی کلاه دار در حال مشاهده است. بعد از این ماجرا توسط آلفرد باخبر می شود که آقای فاکس توانسته داروی درمان بخش بتمن را بسازد. بتمن به سمت محل دارو رفته اما با خوردن جرعه هایی از آن دارو دچار سردرد شدیدی شده و از حال می رود. با باز شدن چشمانش خودش را در برابر مرد کلاهدار می بیند. او همان مـَدهـِتـر(کلاهدار یا کلاه فروش مجنون) است و آنجا مهمانی چای مخصوص او!. بتمن توسط دستگاه هیپنوتیزم کننده و چای مدهتر به دنیای ذهنی و عجیب ِ سرزمین آلیس گام می گذارد(نوعی ترکیب بندی از کتاب آلیس در سرزمین عجایب). بتمن نظم ذهنی مدهتر را بهم زده و با مبارزه ای جانانه موفق می شود از این تله مدهتر جان سالم بدر برد.(حضور کاراکترهای فرعی و مرتبط به خط اصلی داستان و پرمحتوا کردن داستان اصلی – ایجاد تنوع با ورود به دنیاهای دیگر در دنیای اصلی بازی)
    بتمن در سرزمین عجایب!!! – بتمن از آن ماده شیمیایی خورده(چای) و ذهنش تحت کنترل مدهتر قرار گرفته(چشمهای رنگی) و به دنیای ذهنی(شبیه سرزمین عجایب) پای می گذارد. اما درون بتمن قویتر از ذهن اوست بنابراین تسلیم مدهتر نمی شود.
    مدهتر: به نظر خیلی گیج شدی…من یه ایده ریز و خیلی کوچولو رو درون سرت کاشتم…الهام کننده خواب مصنوعی…حالا مال من هستی…نمی خوای پیاله چای خودت رو بخوری، یه چای مخصوص…تو حالا سرباز من هستی…و هر چیزی رو که من بگم انجام میدی… نه نه نه …
    بتمن: برو به جهنم، ژرویس(مدهتر)!
    بتمن: آلفرد، این نقشه مدهتر بود. او می خواست مرا با کنترل کردن ذهنم از طریق هیپنوتیزم به فرمان خودش در آورد. اما چرا؟ احساس خرگوش شدن را داشتم.
    باربارا: ژرویس تـِتـچ، ملقب به مدهتر که در جوانی غرق در کتاب آلیس در سرزمین عجایب اثر لوییس کارول شده و خودش را در نقش خرگوش کلاهدار آن داستان فرض کرده است(علت خرگوش شدن بتمن و زدن ماسک خرگوش توسط افراد مدهتر). یک جنایتکار ِ شیزوفرنی و هیپنوتیزم کننده ماهر است. و جنایتهای زیادی را در مهمانی چای خود مرتکب شده است. او درون کلاهش چیپهای کترل کننده ذهن را برای تقویت هیپنوتیزمش جاسازی کرده است(علت اینکه بتمن در آخر مبارزه کلاه مدهتر را از سرش برداشت).
    به این فایل صوتی گوش کن: “مدهتر: دست از سرم بردارید، وقتم داره تلف میشه، آلیس…کجایی آلیس؟(مدهتر به طعمه هایش به چشم آلیس نگاه می کند) /// دکتر استرنج: آلیس اینجا نیست، آرام باش ژرویس! آلیس بزودی اینجا میاد… اشتراکاتی میان من و تو وجود دارد…تو ذهن فوق العاده ای داری…تو می توانی انگیزه، وفاداری و احساسات و تمامی چیزهایی که اعتقادات یک مرد را می سازد، بکمک مواد شیمیایی تغییر بدهی… فرمول مواد شیمیایی شما خیلی عالی بود و بهمین دلیل من از آن فرمول استفاده می کنم. به این عکس نگاه کن، ژرویس… به لباسی که پوشیده نگاه کن…این آلیس نیست؟ /// مدهتر: نه نه نه اون نمی تونه آلیس باشه. /// دکتر استرنج: فکر می کنم آن شبی را که سوفی ویلیامز در لابراتوارتان طعمه شما شد، بخاطر دارید؟ چگونه به او چایتان را تعارف کردید؟… او را کشتید، اینطور نیست؟…این اولین قتل شما بود…چه تعداد آلیس دیگر آنجا بودند؟…همه چیز بستگی به همکاری شما دارد. من پروژه ای در دست انجام دارم که می خواهم از کمک شما استفاده کنم… این کارخانه قدیمی و پر از ارواح است(مدهتر را به مرگ تهدید میکند)…من تصمیم به ساختن یک آرکام جدید دارم که مثل سیمرغ از خاکسترهای این یکی بیرون خواهد آمد… من یکسری تحقیقات در سلول زندان شما قرار می دهم. قصد دارم ذهنها را کنترل کنم…من برای تست های شما یکسری انسان را در دسترستان قرار می دهم… تو باید ملاقاتی با شهردار شارپ داشته باشی … من یک منشی مخصوص برای تو در نظر گرفتم… /// مدهتر: او آلیسه، او اینجاست…من می تونم نگهش دارم… /// دکتر استرنج: البته، او می تواند برای شما شود، او آلیس است.”
    مهمانی چای مدهتر و کتاب آلیس در سرزمین عجایب
    بتمن: او بکمک مدهتر توانسته کنترل افرادی همانند شهردار شارپ را در اختیار بگیرد. او حتی می خواست مرا هم از این طریق اسیر خود کند.
    باربارا: اطلاعات جدید دیگری هم در دست داریم. شهردار شارپ از یک بیماری اختلال شخصیتی رنج می برد. زمانیکه در تیمارستان آرکام بعنوان سرپرست کار می کرد، نسبت به زندانیان بی رحمی هایی را مرتکب شده و دکتر استرنج توانسته شواهدی را بر علیه او جمع آوری کرده و از این طریق نیز شارپ را وادار به همکاری و وفا داری کرده است.
    بتمن به سمت کارخانه ذوب آهن برگشته و خلافکاران دلقک(کنایه به دارودسته ژوکر) را یکی یکی از سر راه بر می دارد و راهش را به مکان ژوکر باز می کند. در این حین هارلی را می بیند که با دهان بسته به میله ای بسته شده است. هارلی اعتراف می کند که ژوکر از آقای فریز یک وسیله (نارنجک منجمد کننده پیشرفته) ویژه را گرفته و آنرا در اطاق بخار پنهان کرده است. اما نمی گوید که چرا و توسط چه کسی بدین وضع افتاده است. حالا دیگر معماهای حل نشده بتمن به یکدیگر پیچیده شده و سوالات بیشتری را در ذهن او ایجاد می کند.(رویدادهایی که از دید بتمن مخفی مانده اما عللش در آینده فاش می شود. نقش کاراکترهای فرعی و کمک رسان برای جهت گیری نهایی بازی)
    *ادامه دارد*


  15. 2 کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •