تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 100 از 109 اولاول ... 509096979899100101102103104 ... آخرآخر
نمايش نتايج 991 به 1,000 از 1081

نام تاپيک: میزگرد علمی-فلسفی

  1. #991
    داره خودمونی میشه legend.seeker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    51

    پيش فرض

    ایرادات وارد بر حرکت جوهری


    ایراد اول
    ما اكنون میدانیم كه همه چیز از ذرات یكپارچه ای كه بنام ذرات بنیادین جرم دار هستند درست شده اند واین ذرات جرم دار بنیادین ( مانند كوارك و الكترون و ..) با میانجی گری ذرات انرژی ، كه بنام ذرات نیرو بر هم شناخته شده اند، بهم چسبیده اند( ذراتی مانند فوتون ، گلوئون و گراویتون ..) و جنبش انها هم تنها همان ذرات انرژی سوار شده بر ذرات جرم است و بس.مثلاً زمین و ماه و خورشید با گراویتون ها بهم " چسبیده اند" ودر همان حال هم جنبش های نسبی خود را دارند. ( مثلاً زمین بگرد خود میگردد). الكترون ها و پروتون ها همینگونه از راه فوتون ها بهم چسبیده اند و اتم ها هم همینگونه بهم چسبیده و مولكولها را پدید اورده اند. برای همین هم برای شكافتن این چسب ها، باید انرژی بیشتری از ان انرژی كه در میان دو چیز چسبنده گرفتار است، بكار ببریم تا دو ذره را از هم بگسلیم. مثلاً سیب را ببریم... جنبیدن همه این ذرات هم به سبب همان انرژی است كه گفتیم، انرژی كه همان جنبش است، بصورت ذره ذره در جهان است كه بدانها كوانت های انرژی هم میگویند، مثلاً نور انرژی است و از ذراتی بنام فوتون درست شده است و میتوان چیز ها را بجنباند.
    (
    برای همین هم از انرژی خورشیدی میتوان سود برد و با آن مثلاً پنكه روشن كرد). برای همین هم میبینیم كه جنباننده ی چیز ها نه تنها چیزی غیر مادی نیست، بلكه انرژی است. حتی خود ذره ی جرم دار هم از انرژی ، یعنی از جنبش گرفتار در گسترای مكان ( گسترا= بعد) درست شده است و می تواند اگر آزاد بشود، انرژی و یا جنبش بشود( مانند مورد بمب اتمی ). بر این پایه هیچ نیازی به جنباننده ی برون از جهان مادی نداریم و ذرات بنیادین خود دو گروهند كه دو زاب بر دوش انهاست: یك گروه جنبنده ( فرمیون ها) و یك گروه جنباننده ( بوزون ها) هستند و هموندان هر گروه میتوانند و این امكان را دارند كه از گروه خود بیرون رفته به گروه دیگر بپیوندند، یعنی هم تنمایه (جرم) میتواند به توانمایه( انرژی) و جنبش دگرگون شود و هم توانمایه میواند به تنمایه برگردد. بزبان دیگر كل جهان مادی خودكفاست، علت و معلول و جنبانندهو جنبنده همه از ذرات مادی هستند و نیاز به غیر ندارند!


    ایراد دوم
    غلط دیگر ان نوشته در این است كه اصل علیت را كه برای حدوث دگرشی است ، برای حدوث افرینشی هم تعمیم دادهاست. حدوث دگرشی ان است كه ما هرروز میبینیم ،مثلاًیك درود گر یك میز را درست میكند و میز روی میدهد یعنی حادث میشود، ولی ذرات پدید اورنده ی میز از پیش بوده اند و تنها در یك چینش دوباره، مثلاً از چوب درخت( كه ماده است)، بوسیله ی انرژی درودگر ( كه انهم مادی است) به چینشی نوین بنام میز ( كه انهم مادی است) باز چیده شده اند. یعنی مفهوم میز یك مفهوم چینشی بیش نیست و چیزی از هیچ پدید نیامده و علت و معلول هر دو مادی و روند علّی ، یك روند دگرشی( دگرش چیدمان ) بوده است و نه یك روند آفرینشی! پس ما علیت را از روند ها ی دگرشی مشاهده كرده و بدین اصل رسیده ایم و نه از روند های آفرینشی، چون هیچگاه هیچ جا، هیچ آفرینشی مشاهده نشده است كه بتوان گفت كه ایانیازمند علت است و یا خیر، و همینجور هم نمیشود علت دگرشیرا به آفرینش كه یك مفهوم ذهنی تجریدی است و وجود خارجی هم ندارد، تعمیم داد!


    ایراد سوم
    همینجور هم نمیشود علت دگرشی را به آفرینش تعمیم داد! و تازه، بدتر از ان ، در حالیكه همه جا علت و معلول و پروسه ی های علی مادی هستند، اینرا به حساب غیر ماده هم بست!!
    اینگونه افکار که محصول پیش از دوران روشنگری زمانی که بشر به آگاهی کافی درباره جهان پیرامون خود نرسیده بود و در عین حال سعی بر توجیه پدیده ها میکرد .
    حاصل این افکار موهوماتی نظیر جوهر و عرض و... بوده
    جوهر : وجود قائم به نفس
    عرض : وجود قائم به غیر
    امروزه میدانیم یک سیب در طی دوران حیاتش از نظر فیزیکی و شیمیایی دقیقآ چه تغییراتی میکند و چرا این تغییرات صورت میگیرند.میدانیم هنگامی که آهن زنگ میزند به اکسید آهن تبدیل میشود و هیچ موهومی بنام جوهر در آن نیست که بخواهد حرکت داشته باشد یا نداشته باشد !آگاهی از ذرات بنیادین مادی و خواص آنها جایگزین تعاریف موهومی فیلسوفان قرون وسطا گردیده ...


    Last edited by legend.seeker; 06-10-2011 at 11:29.

  2. 2 کاربر از legend.seeker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #992
    داره خودمونی میشه MostafaMohammadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    ارهحشیب، ارسبر
    پست ها
    180

    پيش فرض

    شما قبل و بعد رو چطور تعریف می‎کنین؟ واضح هست که نمیشه قبل و بعد رو با زمان، و زمان رو با قبل و بعد تعریف کرد! ولی من بر اساس اونچه که نوشتم، هم زمان و هم قبل و بعد رو توضیح می‎دم.
    فرض کنین جهان ثابت بود! اون وقت می‎شد حرف از قبل و بعد زد؟ قبل و بعد فقط در اثر تغییر قابل تعریف هستن. زمان نیز هم‎چنین! پس کافی است جریان علت‎ها رو تغییر بدونیم تا پی به وابسته بودن زمان به علت (و نه وابستگی علت به زمان) ببریم!
    من همچنان به ساکن بودن جهان ایراد دارم ها! تصور ساکن بودن یک چیز به معنی واقعی کلمه ساکن منجر به هیچ بودن آن چیز است.

    بی‎دانشی ما نسبت به برخی علت‎ها و توالی‎ها، ایرادی بر کلیت مسئله وارد نمی‎کنه. شما می‎گین حذف زمان، درک ما از توالی رو دچار مشکل می‎کنه، ولی بفرمایین خود توالی رو چطور؟! اون رو هم دچار مشکل می‎کنه؟
    ایرادی به کلیت مسئله وارد نمی کند، ایراد به نتیجه ای که شما از علیت میگیرید وارد می کند، به این صورت که امکان این را بوجود می آورد که همانطور که شما می گویید خدا علت العلل است و ماده را بوجود آورده، من هم بگویم ماده علت العلل است و خدا از ماده بوجود آمده. (خیلی از فلاسفه باستان هم خدا را مادی می دونستن و این چیز جدیدی نیست)
    اصولا علیت برای انسان نامانوس است، چون بر فرض وجود خدا، فقط خدا است که بر همه چیز تقدم دارد و می تواند بداند چه چیزی بر چه چیزی تقدم دارد. تمام نتیجه هایی که ما از علیت می گیریم فقط حدس ما است، شاید درست نباشد. مثلا وارد اتاقی میشویم که در باز است و ما ادعا می کنیم علت باز شدن در یک گربه است ولی شاید علت اش باد باشد. چون ما نسبت به باز شدن در تقدم نداریم، در غیاب علت بازشدن در، هیچ ادعای محکمی نمی توانیم نسبت به علت این پدیده بکنیم (غیاب نه از این نظر که گربه از بین رفته باشد، از این نظر که گربه در حال حاضر در دسترس نباشد).

    البته مشکل شاید چیز دیگری است اون هم جدا کردن دو چیز هست که از ابتدا در نگاه ما یکی هستن. ولی اگه ما بدونیم یکی از اونا تصوری است که همیشه درپی دیگری می‎آد، دیگه نباید مشکلی در جدا کردن شون داشته باشیم.

    ===
    [این قسمت بخش بحث حاشیه‎ای است که احتمال زیاد من دانش کافی براش ندارم!]
    این جمله رو با توجه به امکان یکی بودن علت و معلول گفتین؟ من منظور شما رو از یکی بودن دو چیز متوجه نشدم.
    کانت معتقد هست که چون ما برای کسب دانش ناچاریم دریافت‎هامون رو از این قالب‎ها بگذرونیم، هرگز نخواهیم تونست درکی حقیقی از اونچه در جهان خارج و فارغ از مفاهیم ذهنی مون هست رو درک کنیم. به اصطلاح جهان خارج رو غیرقابل شناسایی می‎دونست. یعنی ما هرگز نخواهیم دونست که اون‎جا چه خبره، ثبات هست یا تغییر، یا حتی چیزی به نام ثبات تغییر رو میشه در اونجا هم تعریف کرد یا خیر! البته می‎دونم، بر مفهوم غیزقابل شناسایی نقد وارد هست، ولی کاری به بحث اصلی نداره. من این رو فقط محض گزینه‎های جانبی برای پاسخ به پرسش شما آوردم!

    ملاصدرا رو هم بگذریم!
    اینجا کانت راه رو برای ادامه بحث منطقی می بنده، یک عالمه صغری و کبری می چینیم و یک سری اصول و قوانین رو بر دنیای خودمون تعریف می کنیم و بر اساس اون خدا رو اثبات می کنیم ولی وقتی می خواهیم همون اصول و قوانین رو برای خدا به کار ببریم، خدا رو می گذاریم در یک جهان دیگر (حالا هر اسمی که آن جهان دارد) و ادعا می کنیم در آن جهان هیچ کدام از این قوانین معنی نمی دهد.
    رد من به این ادعا این است، که یا ما عضوی از این دنیا هستیم یا عضوی از آن دنیا و یا عضوی از هر دو دنیا،
    اگر عضوی از این دنیا هستیم، پس نمی توانیم با همین ماهیتی که داریم به آن دنیا برویم و عضوی از آن دنیا شویم. باید یک چیز دیگری شویم، اگر چیز دیگری میشویم تا به آن دنیا برویم، پس باید حداقل یک سری چیزها را در خودمان حفظ کنیم، چرا؟ تا خودمان باقی بمانیم. اگر بعد از انتقال ما از این دنیا به آن دنیا، هیچ نقطه اشتراکی بین حالت قبل از انتقال و بعد از انتقال بوجود نداشته باشد، اینکه دیگر انتقال نیست چون ما دیگر خودمان نیستیم، یک چیز دیگر یک جایی دیگر است و هیچ ربطی به ما ندارد. (از چیز هایی که باید منتقل شود به طور مثال می توان خاطره هایمان را نام برد)
    اگر عضوی از آن دنیا هستیم و اصولا در این دنیا نیستیم، مثلا روحیم که یک بدن به ما تعلق دارد و آن را تکان می دهیم. باز هم باید یک سری اثراتی از این دنیا به روح ما وارد باشد، مثلا روح ما می فهمد که آفتاب دارد به بدنمان می تابد، پس این دنیا (ماده) به آن دنیا اثر می گذارد، حداقل این اثر ها فهم است.
    اگر عضو هر دو دنیا هستیم، هم که داستان معلوم است، بسیاری از قوانین هر دو دنیا یکی است.
    یک ایراد دیگری هم که بر این داستان جهان دیگر وارد است، یک اصلی است معروف در علم که من اسم اون رو یادم نمیاد ولی مضمون اش اینچنین است:
    "بین دو توضیح برای یک پدیده، توضیحی که شاخ و برگ کمتری دارد و اشیا و قوانین کمتری را به پدیده می افزاید ارجح تر است"
    (می دانم که یکی از انتقاداتی است که به نظریه جهان های موازی می کنند، با توجه به علاقه مندی saiiddz به نظریه جهان های موازی، شاید ایشون اسم این اصل را بداند)
    و به نظر من نیازی نیست به جای ندانم گرایی در مورد بعضی پدیده های دنیا، بیاییم یک جهان دیگر تصور کنیم تا این جهان توجیه پذیر شود و در انتها در مورد آن جهان مجبور باشیم ندانم گرایی کنیم.
    Last edited by MostafaMohammadi; 06-10-2011 at 13:57.

  4. این کاربر از MostafaMohammadi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #993
    داره خودمونی میشه legend.seeker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    51

    پيش فرض


    Haj_Amoo
    شما علیت رو یه قضیه تجربی میدونین یا اصل منطقی؟

  6. این کاربر از legend.seeker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #994
    داره خودمونی میشه MostafaMohammadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    ارهحشیب، ارسبر
    پست ها
    180

    پيش فرض

    به نظر من قبل از اینکه یه پدیده رو بخوایم ویژگی هاشو بگیم قبلش باید وجودش رو اثبات کنیم

    مثلا من میگم x حرکت داره
    من ابتدا باید ثابت کنمx وجود داره بعد در مورد این صحبت کنم x حرکت میکنه

    اول باید جهان خارج اثبات بشه بعد باقی قضایا
    موضع شما یک کمی با موضع من متفاوت است، من با فرض درستی برهان علیت این مثال ها و بحث متعاقب آن رو شروع کردم، اگر از ایشون بخوام جهان دیگر رو اثبات کنند، فقط یک بحث بیهوده سر این می شود که دست خدا تا کجا باز است و همینکه احتمال وجود جهان دیگر برود من باید قبول کنم جهان دیگر می تواند وجود داشته باشد. برای همین مجبورم تا آنجایی بحث کنم که یک نتیجه ای با اصل مسئله متناقض بشود.

  8. #995
    آخر فروم باز Haj_Amoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    پادشاهی قدسی اخوت برحق
    پست ها
    1,554

    پيش فرض

    [بار دوم هست دارم می‎نویسم!]
    در هر دو شاخه مکانیک میانگین تندی v یک جسم که در حال پیمودن مسافت d در مدت زمان t می باشد بوسیله فرمول ساده زیر بدست می‏آید.
    :v = d/t.
    شما t زمان رو از فرمول حذف کنید v سرعت ایا وجود داره؟؟؟؟؟؟ سرعت عینیت داره یا یک مسئله ذهنی؟
    زمان و جنبش حرکت لازم و ملزوم هم هستند
    از علم مثال آوردین. این خودش جای کلی بحث داره ولی فکر نمی‎کنم توانایی شرکت در اون رو داشته باشم! پس بگذریم!

    حرف من این نیست که بیایم و زمان رو از این فرمول برداریم یا در فیزیک رو تخته کنیم یا هرکه از گذشته و آینده حرف زد راهی تیمارستان کنیم!

    علم چیه؟ علم مجموعه‎ای از قضیه‎هاست که برروی هم استوارن. وقتی پی اون‎ها رو می‎گیرین به قضیه‎هایی بنیادی و پیشفرض می‎رسین که باقی قضایا بر اساس اون‎ها بنا شدن‎ان. یکی از اینا زمان هست. زمان یه ابزاره که با اون ما جهان رو درک می‎کنیم. بین تغییرها تفاوت قائل می‎شیم. وقتی زمان رو تصوری از جریان تغییرها بدونیم، نتیجه میشه زمان تصوری است برای درک راحت‎تر جهان. این مسئله هیچ اشکالی در اون فرمول ایجاد نمی‎کنه.

    شما میگی زمان از کجا میاد
    این یک سوال غلط چون نبود زمان رو پیش فرض گرفتین
    خیر. من نظری دارم و دلیل آوردم. شما نیز نظری دارید، پس دلیل آورید!

    از نظر شما قبل و بعد عینیت داره یا یک مسئله ذهنی؟
    منظورتون از عینیت (مثل عینیت سرعت) چیه؟!
    من همچنان به ساکن بودن جهان ایراد دارم ها! تصور ساکن بودن یک چیز به معنی واقعی کلمه ساکن منجر به هیچ بودن آن چیز است.
    این یه فرض بود. مثالی برای توضیح تغییر. پس جهت ایجاد نشدن دست‎انداز در بحث، از این نیز بگذریم!
    ایرادی به کلیت مسئله وارد نمی کند، ایراد به نتیجه ای که شما از علیت میگیرید ... [تا انتها!] ... هیچ ادعای محکمی نمی توانیم نسبت به علت این پدیده بکنیم (غیاب نه از این نظر که گربه از بین رفته باشد، از این نظر که گربه در حال حاضر در دسترس نباشد).
    پس اگه درست فهمیده باشم، مشکل شما نه در رسیدن به علت‎العلل بلکه در تشخیص علت‎العلل واقعی است.
    اگه این طوره، متاسفانه من پاسخی ندارم!
    این جمله رو با توجه به امکان یکی بودن علت و معلول گفتین؟ من منظور شما رو از یکی بودن دو چیز متوجه نشدم.
    یگانگی تغییر و زمان.
    اینجا کانت راه رو برای ادامه بحث منطقی می بنده، ... [تا انتها!] ... و در انتها در مورد آن جهان مجبور باشیم ندانم گرایی کنیم.
    جهان دیگر؟ این جهان؟! جهان‎های موازی؟!! من حرفی از جهانی دیگر زدم؟!

    جهان ناشناسای کانت، جهانی دیگر نیست، همین دنیاست!
    اگر از ایشون بخوام جهان دیگر رو اثبات کنند، ... [تا انتها!] ... مجبورم تا آنجایی بحث کنم که یک نتیجه ای با اصل مسئله متناقض بشود.
    بفرمایین سروکله‎ی جهان دیگر از کجای حرف‎های من پیداش میشه تا شاید فکری براش کنیم!! علاقه‎مند شدم بدونم این جهان دیگر چیه!!
    Haj_Amoo
    شما علیت رو یه قضیه تجربی میدونین یا اصل منطقی؟
    این سوال‎های سخت نپرسید بلد نیستم!

    علیت بنیان تمام قضیه‎های تجربی هست. خودش تجربی ست یا منطقی، مطمئن نیستم! اگه تاثیری در بحث اصلی داره، بفرمایین تا یه جوری خودم رو مطمئن کنم!
    ===
    بحث فلسفه‎ی ملاصدرا رو هم به استادانش واگذار می‎کنم!
    چرا نمیشه اتفاقا خوب هم میشه مثلا وقتی کره زمین بوجود نیومده بود کره y قبل از کره x وجود داشت این نشون میده ذهن انسان هم که نباشه زمان عینیت داره فکر میکنم بدیهی باشه
    [الان دیدم!]
    شما از کجا پی می‎برید که کره‎ی الف قبل از کره‎ی ب وجود داشته؟
    Last edited by Haj_Amoo; 06-10-2011 at 15:54.

  9. #996
    داره خودمونی میشه legend.seeker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    51

    پيش فرض

    شما از کجا پی می‎برید که کره‎ی الف قبل از کره‎ی ب وجود داشته؟
    این رو علم میگه که قبل از زمین و انسان کرات دیگری بودن

    و ترتیب زمان بندیش رو به ما میگه

    عینیت
    پدیده های که وابسطه به ذهن ما نیست و چه ما باشیم چه نباشیم وجود داره مثلا فاصله تهران تا کرج عینیت داره چه ما باشیم چه نباشیم وجود داره
    زمان در همین دسته قرار می گیره

    ذهنیت
    مفاهیمی که فقط در ذهن وجود داره مثل دوستی صلح اگه ذهن نباشه صلح و دوستی وجود نداره

    شما زمان رو جزو کدام دسته می دونید؟؟؟؟؟؟؟ در ردیف صلح؟

  10. این کاربر از legend.seeker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #997
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    1,419

    پيش فرض

    یکی لطفا خلاصه ای از بحثاتون رو بگه

  12. #998
    آخر فروم باز Haj_Amoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    پادشاهی قدسی اخوت برحق
    پست ها
    1,554

    پيش فرض

    این رو علم میگه که قبل از زمین و انسان کرات دیگری بودن

    و ترتیب زمان بندیش رو به ما میگه
    خب بله! ولی منظورم این بود که علم از کجا پی می‎بره! علم که نمیره مستقیم چیز مشخصی به اسم زمان رو بررسی کنه. میزان تفاوتی که در اثر تغییر یکی از ویژگی‎های اون دو سیاره (یا هرچیز دیگه) به وجود اومده، معیاری میشه برای تشخیص زمان.
    برای مثال عمر جهان رو میشه با به دست اوردن شتاب گسترش اون به دست آورد. یا عمر دو تا فسیل رو با اندازه‎گیری میزان ماده‎ی باقیمونده از یه عنصر رادیواکتیو به می‎آرن. یا نمونه‎های دیگه. البته سخن از تغییر گفتن و سعی در کنار گذاشتن زمان سخت هست! ولی شدنی است!
    شما زمان رو جزو کدام دسته می دونید؟؟؟؟؟؟؟
    سوال بجایی کردین!
    من درباره‎ی اونچه که در این‎جا بحث می‎کنم یقین ندارم. قصدم فقط این هست که با جانبداری از این دیدگاه، در مقابل دیدگاه‎های مقابل، میزان برتری‎اش با ضعف‎اش رو نسبت به دیدگاه‎های دیگه بسنجم. چون من خودم هم زمانی [!] به پیروی از فیزیک (به خصوص نوین) زمان رو موجود می‎دونستم ولی زیاد دیده‎ام کسانی که زمان رو حتی در نسبیت فقط یک ابزار به حساب می‎آرن!

    پس لااقل الان، می‎تونید من رو هوادار دیدگاه ذهنی بودن زمان بدونین!
    یکی لطفا خلاصه ای از بحثاتون رو بگه
    زیاد نیست. نقل قول ها صفحه‎ها رو کمی کش داده. همین‎طور شبه مقاله‎هایی که دوستان برای توضیح تکمیلی گذاشته‎ان.
    Last edited by Haj_Amoo; 06-10-2011 at 16:53.

  13. #999
    داره خودمونی میشه legend.seeker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    51

    پيش فرض

    خب بله! ولی منظورم این بود که علم از کجا پی می‎بره! علم که نمیره مستقیم چیز مشخصی به اسم زمان رو بررسی کنه. میزان تفاوتی که در اثر تغییر یکی از ویژگی‎های اون دو سیاره (یا هرچیز دیگه) به وجود اومده، معیاری میشه برای تشخیص زمان.
    خب این مطلب چه ارتباطی با حذف زمان از تغییرو ذهنی بودن زمان و رد عینیتش داره؟من هنوز متوجه نشدم دلیلتون چیه که میشه تغیر و حرکت بدون زمان هم اتفاق بی افته

    [بار دوم هست دارم می‎نویسم!]
    از علم مثال آوردین. این خودش جای کلی بحث داره ولی فکر نمی‎کنم توانایی شرکت در اون رو داشته باشم! پس بگذریم!

    حرف من این نیست که بیایم و زمان رو از این فرمول برداریم یا در فیزیک رو تخته کنیم یا هرکه از گذشته و آینده حرف زد راهی تیمارستان کنیم!

    علم چیه؟ علم مجموعه‎ای از قضیه‎هاست که برروی هم استوارن. وقتی پی اون‎ها رو می‎گیرین به قضیه‎هایی بنیادی و پیشفرض می‎رسین که باقی قضایا بر اساس اون‎ها بنا شدن‎ان. یکی از اینا زمان هست. زمان یه ابزاره که با اون ما جهان رو درک می‎کنیم. بین تغییرها تفاوت قائل می‎شیم. وقتی زمان رو تصوری از جریان تغییرها بدونیم، نتیجه میشه زمان تصوری است برای درک راحت‎تر جهان. این مسئله هیچ اشکالی در اون فرمول ایجاد نمی‎کنه.
    سرعت برابر است با تقسیم مسافت به زمان

    این مربوط به کتابهای راهنمایی میشه مثال سختی نبود شما هم صدر رصد خوندینش

    پس لااقل الان، می‎تونید من رو هوادار دیدگاه ذهنی بودن زمان بدونین

    وقتی شما زمان رو یه مساله فقط ذهنی می دونید یعنی سرعت و حرکت هم عینیت ندارن ذهنی هستند

    شما یک مثال از تغییر بزنین که در زمان انجام نشده باشه؟؟؟؟؟؟؟؟

    این سوال‎های سخت نپرسید بلد نیستم!

    علیت بنیان تمام قضیه‎های تجربی هست. خودش تجربی ست یا منطقی، مطمئن نیستم! اگه تاثیری در بحث اصلی داره، بفرمایین تا یه جوری خودم رو مطمئن کنم!
    تاثیرش اینه که بحث در مورد علیت سوال بی ربطی نبود! ! خواستم موضع شما رو بدونم تا بهتر جمع بندی کنم مطالب رو
    مهم نیست حاج عمو

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Hume`s Epistemology and Metaphysics, An Introduction

    کتابی که در بالا گذاشتم در همین ارتباط و خیلی مفید به انگلیسی متاسفانه ترجمه نشده من مطالب کلیدیش رو براتون به فارسی میگم در پست های بعدی
    در مورد این مطلب که علیت یه قضیه تجربی
    Last edited by legend.seeker; 06-10-2011 at 17:48.

  14. این کاربر از legend.seeker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #1000
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,044

    پيش فرض

    باشه، الان سریع السیر میرم سر اصل مطلب، فقط به من بگو به نظرت، زمان یک مفهوم ذهنی است یا واقعا وجود دارد.
    بستگی داره کدوم زمان رو (با چه تعریفی) بگی، ولی اگه منظورت صرفاً وجود داشتن قبل و بعده، آره به نظرم واقعاً وجود داره.
    کنایه جالبی بود ها! وقتی کاری می کنی که می دانی باعث میشود در آینده دارت بزنند، یک جورایی خودت، خودت رو دار زدی، من همیشه با تمییز دادن خودکشی از کشته شدن مشکل داشتم و دارم.
    اونجوری بخوای حساب کنی که این تمییز رو برای هیچ کاری نمیتونی انجام بدی، کلاً تو هر کاری که کنی شاید هزاران نفر دیگه در انجامش [گرچه در حد اپسیلون] نقش داشتن (مقایسه کن با چیزی که خودت گفتی منظورمو میفهمی)

  16. این کاربر از danial_848 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •