trusted non family member
یعنی فردی معتمد که عضو خانواده نیست ، مثل دوست ، همسایه ی نزدیک و ... فردی که شخص مورد نظر بهش اعتماد داره .
اما اونی که شما فرمودید صرفا شخصی است که فرد مورد نظر اونو میشناسه ، مثل بقال محل ، رفتگر شهرداری کوچه شون و .. ***
بله من ادعا می کنم که اگر فردی با فرهنگ بهتر تربیت پیدا کنه در آینده زندگی بهتری خواهد داشت و احتمال تجاوز کردنش به یه نفر پایین تره . و اگر هم تجاوز کرد به خاطر تربیت فرهنگی در کودکی نیست ، بلکه به خاطر عوامل روانی دیگری همچون : روان پریشی ، احساس قدرت کردن ، خشونت داشتن علیه زنان ، معتاد بودن به رابطه ی جنسی و ... خواهد بود .در صورتی که اگر با فرهنگ نا مناسب در دوران کودکی رشد پیدا کنه ، تجاوز صرفا به خاطر این هست که این عمل برای فرد مبهم هست ، و لذت نمی بره از خود عمل رابطه ی جنسی ، بلکه لذت میبره از کشف کردن آنچه که تمام عمرش از او پنهان شده بود.
مدرک : تعداد تجاوز هایی که توسط افراد ناشناس در کشور های جهان سومی انجام گرفته بیشتر هست از تجاوز هایی که توسط فامیل یا دوست انجام می پذیره. یعنی برا متجاوز اصلا مهم نیست که قربانی کیه . فقط زن باشه .
اما وقتی متجاوز قربانی را میشناسه ، تجاوزش علت های دیگه ی روانی داره که مثال زدم .
درمورد قسمت آخر فرمایشتون هم ربطی به تاپیک نداره و اول باید "جهان بینی والا" رو از دیدگاه خودتون تعریف کنید بعد . با حتما و حتی و اگر هم کاری پیش نمیره .
از آنجایی که با مکالمه با شما بحث فقط و فقط به بیراهه پیش میره ، من بر میگردم سر موضوع اصلی . سر همون موضوعی که در موردش گفتم
بله راهش اینه که توی خونه ی خودشون ببینه اول ، بعد که تو جامعه دید تعجب نکنه و ذهنش فکر نکنه باید واکنش خاصی نشون بده .
بیایید یک مسئله ی ساده در نظر بگیریم . اگر فردی از همان کودکی در خانه پدر و مادرش را به هنگام ماچ های کوچک از روی لب ببیند ، این عمل دیگر برای او عادی خواهد شد . دیگر وقتی بزرگ شد وسط فیلم نمی زند شبکه ی دیگر ، به طور کاملا طبیعی با یکی از جنبه های واقع گرایانه ی زندگی آشنا میشه و همون طور که چیز های دیگه رو در کودکی دیده همین پدیده رو هم میبینه و عادت میکنه. نه مثل کودکی در پاکستان که هیچ نمی بیند و وقتی بزرگ شد با دیدن سایه ی زن به فکر تجاوز به او می افتد.
یا مثلا مهمانی های مختلد ، اگر فرد از همان کودکی ببیند در خانه ی شان بعضی اوقات همه ی دوستان و فامیل ها جمع می شوند و بزن و برقص و خوشگذرانی دارن ، دیگه وقتی بزرگ شد چنین صحنه ای دید ، زنگ نمی زنه پلیس یا خودش با قمه و چماق نمی افته رو جون مردم که با قضاوت خودش یک عمل عجیب و نا آشنا و تهدید آمیز رو دفع کنه .
به طور مثال ، در یک خانواده ی مذهبی در ایران ، فرد از همان کودکی پدرش را میبیند که چند روز از سال خودش را با زنجیر می زند و حتی کله ی خود را با قمه زخمی می کند .
با تکرار شدن این اتفاق ، کودک به آن عادت می کند و حتی ممکن است در آینده خودش این کار را بکند .
اما اگر فردی از اروپا بیاید به خانه ی آنها و ببیند که پدر کله ی خودش (یا حتی پسرش) را با قمه می خواهد زخمی کند ، فورا به پلیس اطلاع می دهد .